داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

هی روزگار…..

هعی روزگار

سلام
دوستان من این داستان سکسی نیست فقط درد و دل با شماست اگر تمایل به خواندن دارید ادامه دهید!
از دیروز تا الان به شدت اعصابم خراب تر شده حکایت زندگی:))
من اکثر اوقات مودبانه صحبت می کنم منتها اینقدر این یکی دو روزه سیستمم خرابه که نگو و نپرس دوم راهنمایی بودم که مادرم فوت شد و پدرم سال بعدش با این زنیکه ازدواج کرد این زنیکه یه دختر هم داشت که یکی دو سال ازم کوچیکتر بود خلاصه اقا سرتون رو درد نیارم هر روز این خوارکسده برای ما یه بامبول در میاورد رسیدیم به سوم دبیرستان اون موقع تیزهوشان و سمپاد دهن آدم رو میگاییدن نمره بدن آقا ما ریاضی می شدیم 16 دختر این جنده خانوم میشد 20 بعد میومد پیش پدرم که آقا پسرت این همه خرجش کردی و تیزهوشانه وضعش اینه ریاضی شده 16 زیست 17.5 دقیقا اون روزه کیری رو یادمه آخه کیرم تو مرده و زنده ات من دارم تو تیزهوشان نمره میگیرم اینجوری دخترت تو مدرسه غیردولتی رسید سال پیش دانشگاهی اقا تو خونه اصلا نمی تونستم از دست کونی گری های اینا درس بخونم دهنم رو سرویس کردن. به پدرم گفتم بابا تو رو ارواح مامان بزار برم اون یکی خونه درس بخونم جواب داد میدونم چی میگی باشه.
آقا قرار بود ما بریم اونجا درس بخونیم خیره سرمون دکتر بشیم از این فلاکت در بیایم و بریم دانشگاه چندان علاقه نداشتم تهران خودمون قبول بشم دوست داشتم برم شهر هایی دیگه اینارو نبینم آرامش داشته باشم قرار شد برم حالا این زنیکه جنده میگه نه چرا بره اونجا این میخواد اون جا رو مکان کنه و فساد راه بندازه با دوستاش اینقدر تو گوشش خوندن که نشد برم هرچی التماس کردم نشد گریم گرفت فرداش رفتم مدرسه و با بچه ها صحبت کردم تصمیم گرفتم بعد مدرسه برم کتابخونه. از بابام هر روز به اندازه یه کرایه تاکسی و نهار معمولی پول میگرفتم (بماند که دختر اون هرزه یه کارت داشت که هر ماه شارژ میشد و با دوستاش کلی ولخرجی میکرد) تو کتابخونه یه کمد گرفتم و کتابام رو از خونه بردم اونجا روزا بعد مدرسه با تاکسی میرفتم اونجا و تا شب میموندم یه تاکسی سوار میشدم تا میدون و از اونجا پیاده میومدم خونه سختی زیاد کشیدم ولی اگه زندگیم نرمال میچرخید باید تو رفاه زیادی می بودم نشد به هر حال کنکور دادیم اعلام نتایج شد جواب ها هم اومد منی که پیرم در اومده بود حتی از رتبه یک اونسال خوشحال تر بودم تو اون شرایط درس خوندن واقعا سخت بود شاید اگه خانواده درستی داشتم خیلی بهتر از این هم نتیجه می گرفتم به هر حال پزشکی بهشتی همین تهران لعنتی قبول شدم اومدم یه 206 تیپ 3 بخرم که واقعا برا پدرم اصلا پولی نبود این مبلغا باز این زنیکه نذاشت چرا همین تهرانه دیگه دانشگاه هم نزدیکه مگه قندهاره (دیگه ایمان آوردم پدرم اصلا از خودش اختیار نداره)
یادم رفت بگم جنده خانوم تا سال 98 توسان داشتن و الان هم سانتافه داره اخه و نکته ی جالب هیچ شغلی هم نداره شغلش اینه که شبا با پدرم سکس می کنه و عشوه میاد و هرچی میخواد میگیره. این دفعه هم از خونه فرار کردم :)) آقا سال کنکور رسید دخترش رو کلاس میبرد بچه رو فلان جا پیش فلانی هم ببریم حالا التماس به من زنیکه ی جنده بهم میگفت اقای دکتر فلان درس رو چیکار کنه و … از اینجور حرفها منم میگفتم والا بلد نیستم درسم ضعیفه بود و معدلم پایین ماشالله دختر شما معدلش خیلی بالاست حتما موفق میشه آقا نشد قبول شه یه سال پشت کنکور دوسال سه سال 4 سال پشت کنکور موند اخرشم بیخیال کنکور شد پدرمم پارسال براش مزدا 3 خرید و من همچنان با دوچرخه رفت و امد میکنم دیگه از خودمم بدم میاد حتی پدرم یه مطب برام نمیگیره که کار کنم به خدا من کسر شانم میشه با دوچرخه میرم بیمارستان فعلا با پول این چند سالی تونستم پول پیش برای اجاره مطب رو جور کنم بعضی وقتا میگم اگه پدر نداشتم خیالم راحت بود. سناریوی جدید جنده خانوم که یه هفته اس تو گوش پدرم خونده که بیا این پسرت رو دوماد من کن تا با دخترم ازدواج کنه توی این دوره و زمونه دیگه به کسی نمیشه اعتماد کرد و دختر غریبه رو چرا براش بگیری و بیا این کار رو کن و پدرمم دیروز بهم گفته بیا این کارو بکن. من هم از یه خانم دکتر همکارمون خوشم اومده دختر نجیب و با اصالتیه و دو سه سالیه که زیر نظرش دارم خیلی با پسرای دیگه سنگین رفتار می کنه میترسم از دستش بدم بی شرفم اگه به پدرم نگم میخوام با همکارم ازدواج کنم همین امروز میگم. خدایا تو رو به خودت قسم این زنیکه امشب بخوابه دیگه بیدار نشه من راحت بشم. ببخشید اگه سرتون رو درد اوردم اومدم بنویسم که کمی سبک تر شم.

نوشته: kk

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها