داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

هم اتاقی


من و خواهرم از بچگی تو یه اتاق می خوابیدیم . خونه ما با این که بزرگ بود و جادار ولی دو تا اتاق خواب بیشتر نداشت . ماهم دو تا بچه بیشتر نبودیم من اسمم پرهامه و خواهرم هم پانته آکه بهش می گیم پانی دوسال ازش بزرگترم . با این که خونواده ماهم مثل اکثر مردم ارومیه ترک بودن ولی من و پانی از بچگی با هم فارسی صحبت می کردیم . هر چی من شیطون بودم اون آروم و سر بزیر و نجیب بود . اون قدر خانوم و با شخصیت و نجیب بود که هیچ پسری جرات نکرده دنبالش راه بیفته یا بهش متلک بگه . یا باهاش دوست شه . برخلاف من که با کلی دختر دوست شده و رابطه داشتم . پانی همش نصیحتم می کرد که مراقب خودم باشم که چیکار می کنم . دخترا بیشتر دوست دارن پابند بشن و تا احساسشون بهشون اجازه نده خودشونو در اختیار پسرا نمی ذارن . حتما همچین دوستای دختری داشته که این حرفو زده وگرنه که خودش تجربه ای نداشته . پانی خیلی فانتزی و ناز بود ولی چون خواهرم بود و منم چشم و دلم سیر بود هیچوقت با چشم بد یعنی همون چشم هوس بهش نگاه نمی کردم . اون شده بود مایه افتخار ما و در و همسایه . هر دختری از دور و بری های ما قدم کج ور می داشت پانی رو مثال می زدند که ببینین اون چقدرخوب و نجیبه ازش یاد بگیرین. خونه ما هم وسطای خیابون امام اورمیه بود . البته داخل کوچه نه سر خیابون . شهر ماهم که قربونش برم تا دلت بخواد دختر داره  . از سرشماریهای جدید چیزی نمیدونم ولی بزرگترا می گفتند اون موقعه ها هر وقت آمار می گرفتند دختراش خیلی بیشتر از پسراش بودند . شبی از شبها که فرداش امتجان داشتم و قرار بود شبو خونه دوستم باشم به دلیلی قبل از نیمه شب بر می گردم خونه . حالا اون موقع من سالم بود و پانی سالش . در خونه رو باز کرده یواش وارد هال شدم . چراغ اتاق مامان اینا خاموش بود . ولی از اتاق من و مانی یه نورهایی پخش می شد . سر و صدایی خفیف میومد . یعنی پانی دوست پسر گرفته و آوردتش خونه ;/;از سوراخ کلید یه نگاهی انداختم داخل . لامپ روشن حیاط یه خورده داخل اتاقو روشن کرده بود . متوجه ام کرد که پانی تنهاست و شورتشو کشیده پایین دستشو گذاشته لای پاش با کوسش ور میره . بلوزشو زده بالا یه دستشو گذاشته رو سینه هاشو اونم داره یه حرکتی میده . هر چند فکر نمی کردم سینه اش اندازه یه آلوچه هم بشه . داداش بمیره دوست پسر هم نداره که این کارا رو واسش بکنه . اخلاقشم می دونستم از بس تعریفشو کرده بودن اگرم هوس دوست پسر می کرد روش نمی شد و به خودش این جراتو نمی داد سر و صدا رو نفهمیدم چیه حالا نوار سکسی گذاشته یا موسیقی نمی دونم . اون شب گرفتم تو هال خوابیدم . اگرم می خواستم برم اتاق خودمون درش قفل بود . فرداش پانی که از جریان برگشتن من با خبر شده بود گفت آره داداش دیشب تو نبودی منم درو از داخل قفل کرده بودم . ولی یه خورده ترس و خجالتو تو نگاش می دیدم . واما رسیدیم به تابستون . هوابد نبود . کل پنجره های خونه رو اگه باز می کردیم خنکی چند تا کولرو می آوردیم خونه مون . با این که تخت اتاق ما بزرگ و دونفره بود ولی من هیچوقت کنار پانی خوشگله ام نمی خوابیدم . تا این که نیمه های یه شبی از خواب بیدار شدم و متوجه ورجه وورجه کردن خواهرم شدم . شمدو از روش انداخته بود .-پرهام پرهام بیداری ;/;حرفی نزدم می خواست مطمئن شه خوابم تا با خودش ور بره . وررفتن با خودشو شروع کرد . اینجا بود که هم دلم سوخت و هم هوسم زیادشد . مدرسه ها هم تعطیل شده بازار منم خراب شده بود و هوس داشت منو می کشت . واسه این که شلوارکم نجس و لک نشه ومامان نفهمه دستمو گذاشتم تو شلوار و از سر تا وسطای کیرمو گرفتم تو دستام سرمم نمی تونستم زیاد بالا بیارم که پانی رو ببینم نفقط صدای آرومش میومد که می گفت بیایین منو بکنین کوسسسسمو کوووووننننمو بکنین . من آماده ام . یه ساعتی گذشت و پانی آروم شد منم آب کیرمو تو دستام خالی کردم . یه مقدارش تو دستم حل شد و بقیه رو هم مالیدم رو قالی و دستمو خشکش کردم  . سرمو که بالا آوردم دیدم وای ددم وای شمد از تن پانی افتاده و پاهاش کاملا لخت و کون سفید کوچولوش بیشترش مشخصه . یه شورت سفید هم پاش بود یعنی بهم راه میده ;/;یا می زنه زیر گوشم . اونم که هوسشو نشون داده . پس حق اعتراض نداره . ولی من داداششم . زشته . من شبای تابستون عادت داشتم با یه شلوارک می خوابیدم . با همون وضعیت رفتم رو تخت . دیگه قاطی کرده بودم . شورت پانی رو آروم پایین کشیدم . چه کون ناز و خوشگلی داشت .  گرد و سفید مثل صورتش مظلوم و معصوم نشون می داد . یه خورده جرات پیدا کرده و پایین ترش کشیدم . گویی فراموش کرده بودم که یه سر و چشمی هم اون بالا هست و تمام وجود پانی به یه کون منحصر نمی شه . با این حال خیلی آروم صورتمو گذاشتم رو کونش یه ماچ از کونش گرفتم . یه انگشتمو رو درز کونش حرکت دادم و رسوندمش به لای پاش . یه خورده خیس بود . فکر کنم اثر انگولکی بود که خودشو کرده . انگشتمو از بالا تا پایین خط وسط کونش و بر عکس حرکت می دادم . یواش یواش نفوذمو عمقی ترش کردم . با هر فشاری که به چوچوله و اول ورودی کوسش می آوردم حس می کردم انگشتم خیس تر میشه . هر لحظه این خیسی زیاد تر می شد . سکوت شب نسیم و خنکی تابستان اورمیه هوسمو زیاد تر کرده بود . یه احساسی به من می گفت که پانی بیداره . هوس و شرم زیاد نمیذاره که چشاشو باز کنه و عکس العملی نشون بده . البته کوس خیلی خیسش هم این مسئله رو اثبات می کرد . وقتی که صدای شدت یافتن ضربان قلبشو شنیدم دیگه مطمئن شدم که بیداره شجاع تر شده شلوارکمو پایین تر کشیده و با کیرم درازای درز کون پانی جونو پوشوندم . یه خورده که به عمق نفوذ کردم مثل یه غلتک سر جفت سوراخای کوس و کونشو حرکت می دادم . صدای نفسهای تندش حرارت پاهاش دیوونه ام کرده بود . کاشکی رو در بایستی و حیا رو کنار می ذاشتیم و کیرمو فرو می کردم توی کونش . چند برگ دستمال کاغذی گرفتم تو دستم و کیرمودر راستای کونش و در قسمت درز از زیر کون تا کمرشو حرکت می دادم -آههههههه اوووووووفففف دچار یه قلقلک و داغی و لرزش خاصی در زیر شکم و کیرم شدم و بعدش چند تا جهش و خالی شدن منی بالای کون پانی . خیلی سبک شده بودم . با دستمال آب کیرمو از رو کون ناز خواهر نازم پاکش کرده شورتشو بالا کشیده گرفتم خوابیدم . این برنامه فرداشب و شب های بعد تکرار شد . من و اون اصلا به روی هم نمی آوردیم . بر خورد ما خیلی عادی بود . حتی وقتی هم که پریود می شد من از قسمت بالای کونش استفاده می کردم . بابا مامان واسه چند روزی رفتن سوریه و من و خواهرم خونه دار شدیم . جالب اینجاست در مدت دو ماهی که تقزیبا هر شب این بر نامه رو انجام می دادیم تغییر عمده ای در روابط من و او پیدا نشده بود . هر دومون سعی می کردیم که این مسئله مخفی بمونه . داشتیم بچه یعنی خودمونو گول می زدیم . حس می کردم توی این یه هفته خیلی راحت تر و صمیمی تر  از گذشته می تونم با خواهرم کنار بیام .  همین حسو تو وجود پانی هم احساس می کردم . چون رفتار خاصی پیدا کرده بود انگار منتظر بود تا یه کاری انجام بده وخودشو خلاص کنه . مضطرب بود .  تشویش داشت .بی حوصله بود . هر چی ازش می پرسیدم چته . جواب نمی داد .-خواهر نازم بگو شاید یه کمکی ازم بر بیاد -شاید بتونی کمک کنی ولی حالا نه . بعضی کارارو هر وقتی نمیشه انجام داد ..-باشه پانی جون تو که می دونی من هر کمکی ازم بر بیاد دریغ ندارم . یه نگاه معنی داری بهم انداختیم و منم بهش گفتم نترس . هر مشکلی یه راه حلی داره . بعضی مشکلات مثل طلسمه . یه راهی واسه شکستن طلسم هم وجود داره . پیشونیشو بو سیدم و گفتم تا منو داری غم نخور .-پرهام !عمه و عمو و دایی اینا خواستن بریم خونه شون من گفتم نه ما همین جا راحت تریم و بزرگ شدیم و داداش هم مواظب منه . اگه یه موقع به تو گفتن بگو نه ما خودمون این هشت ده روزی رو خونه می مونیم . مگه این که تو نخوای .-پانی جون تو که خودت بهتر می دونی من تو رختخواب خودم راحت تر می خوابم . آهی کشید و گفت آره می دونم یکی دو ساعت زودتر از شبای قبل رفت تو رختخواب . قصد داشتم امشب قال قضیه رو بکنم . ا ون سدهای نرم و نازکی رو که بین من و اون وجود داره بشکنم و از بین ببرم . لخت لختش کنم . کیرمو فرو کنم تو سوراخ کونش . بغلش کنم ببوسمش . نمیدونم تا چه حد جرات این کارو دارم . خیلی مسخره و خنده داره . هردومون می دونستیم چیکار کنیم ولی داشتیم خودمونو گول می زدیم . مثلا می خواستیم بگیم خطاکار نیستیم چند دقیقه بعد از پانی وارد اتاق خوابمون شدم . اوخ اوخ اوخ این دیگه چی بود . دیگه لازم نبود من تو استارت استرس داشته باشم . وایییییی واییییییی صحرای محشر شده بود . در جا شلوارکمو در آوردم تا ازش عقب نمونم . البته اون هنوز شورت توی پاش بود طبق معمول پشتش به من بود فرقش با شبای دیگه این بود که از کمر به بالا هم لخت بود . ویه شورت توری صورتی هم پاش کرده بود که زیاد تو پاش دوام نمی کرد و باید پایین می کشیدمش . امشب نمایش طولانی تری داشتیم . اما باید این سریال به پایان می رسید وبا یه سناریو و فبلمی جدید به میدون میومدیم . نمی دونستم چیکار کنم . از پایین شروع کنم یا از بالا .واسه این که نشون بدم واسه این شورت جدید هیجان انگیزش ارزش قائلم یه خورده باهاش وررفتم بوسیدمشون و اونم مث شورتای دیگه کشیدمش پایین . منتها این بار با دفعات پیش فرق می کرد . اونو از پاش در آورده بودم خسته شده بودم . از بس حرکتهای تکراری انجام داده بودم .ا ین دفعه از کمر و شونه هاش شروع کردم . دلم واسه سینه های گرد و کوچولوش یه ذره شده بود . دستمو از پهلوها به سینه هاش رسوندم . یه تکونی خورد قلقلکش اومده بود . نوک سینه هاشو تیز تر کرده بودم . اونوبه طرف خودم برگردوندم . هنوز چشاش بسته بود . این بار سرمو گذاشتم رو سینه هاش و دونه دونه میذاشتمش توی دهنم  .وای خیلی خوشمزه بود . مثل یه میوه تازه رسیده . جا داشت که آبدار تر شه . یه خورده سفت و کوچولو بود . هنوزم نمی خواست چشاشو باز کنه حرکت مردمک چشاشو به خوبی می دیدم . مونده بودم که در حرکت بعدی از چه تکنیکی استفاده کنم .شوت کنم .;/;دریبل کنم ;/;یا پنالتی بزنم ;/;یک لحظه فقط محو تماشاش شدم و کاری صورت ندادم . خواهر هفت خطم پیام داد که حرکت بعدی من چی می تونه باشه . دو تا پاشو به دو طرف باز کرد و یه هشت خوشگل درست کرد . و کوس ناز و کوچولوشو با موهای تازه جوونه زده شو نشونم داد . معطل نکردم زبونمو گذاشتم روش . دهنمو رو کوسش سوار کرده مثل دهن تمساح بازش کرده روی طعمه کوس قرار دادم . با روی کوس هم بازی می کردم . سرانجام عروس پشت پرده نخستین عکس العملهای خودشو نشون داد .-آههههههه..آهههههههه -پانی دیگه بسه موش و گربه بازی دیگه بسه خودتو خالی کن هوستو خالی کن . هر چی دلت میخواد بگو بگو نترس فقط من و تو خونه ایم . کم نمونده بود که کوسشو قورت بدم . کوسش بر خلاف سینه هاش خیلی نرم بود . ولی مثل سینه ها کوچولو و تازه . کوسشو مثل فرفره تو دهنم می چرخوندم . کار به جایی رسیده بود که رو تخت و دراز کش داشت واسم چاچا می رقصید .. دهن و لبامو از رو کوسش ورداشته و گذاشتم رو لبش . دستمو جای دهنم قرار داده و کوسشو محکم تو دستام فشارش می گرفتم .  لب کوس مالیده امو گذاشته بودم رو لبش و یه دونه خواهرمو خیلی عاشقونه و با هوس می بوسیدم .-چشاتو بازکن حرف بزن پانی -نه نه نمی تونم تو روت نگا کنم . شرمم میاد از خودم خجالت می کشم که این قدر ضعیفم .آهههههههه داری باهام چیکار می کنی . این طایفه دخترا و زنا چقدر ضعیفن -واسه چی عزیزم ;/;دست کوچولوشو گرفتم و گذاشتمش رو کیر سنگ و سفت و دراز شده ام . گفتم ببین نگاه کن ما مردا هم هوس داریم این که خجالت نداره. بگیم ضعیف و سست اراده ایم ;/;حالا مال ما درازه مال شما یه حالت چاک باز داره اگه کوس از تماس با کیر داغ می کنه کیرم باید بهش بچسبه تا داغ شه .-پرهام !پرهام !تو داداشمی روم نمیشه سختمه -پانی تو الان دو ماهه داری بهم حال میدی .-خب اون جوری هر دوتامون خودمونو زده بودیم به نادونی .اووووووووووفففففففف جووووووون نمی تونم حرف بزنم داداش . دیگه هیچی نگو به دادم برس کمکم کن راضیم کن .-چیکار کنم -بخورررررررشششششش کوسسمممممممو بخور مث تازه . اونجوری همه تنم می خواد پوست باز کنه . حرفشو گوش دادم . دوباره کوس لیسی رو شروع کردم . موهای بلند سرش پریشون شده و مثل خودش در حال فرار بودند . پاهاشو گرفته انداختم رو شونه هام . و دو تا دستامو گذاشتم وسط پاش و کوس خوری رو ادامه دادم .  پانی تو حالت حشری بودن خودش فقط می تونست تنشو تکون بده .-پانی خیلی مامانی آک اکی بگو من کجارو بخورم و به کجات بچسبم -همه جام همه جام همه جا پرهام . دوماهه که منو کشتی . هر وقت میومدی پیشم خودتو خالی می کردی می رفتی . خودخواه !فکر من که نبودی . امشب اگه بمیری باید منو راضیم کنی -پانی تو بهم بگو بمیر می میرم . ما که هردومون خجالتی و کمرو بودیم و بیشتر از این نمی تونستیم پیشروی کنیم .-ناسلامتی تو مردی . ازت انتظار بیشتری داشتم . دیگه کوس خوردنتو قطع نکن . حرف نزن . بخورررشششش . هر وقت میرم راضی شم تو حرف میزنی . جاااااااااااان تو باید پاپیش میذاشتی بی عرضه . -سختم بود -شلوار آبجیتو کشیدی پایین سختت نبود ;/;دیگه چیزی نمیگم تا راحت تر لیسم بزنی . بخوررررشششششش همشششش مال تو داداشی خوشگلم پرهام جونم داره میاد وایییییی ممنونم ممنونم شکر شکرت اومد آخیششششش کوسسسسسسم کمرم جوووووون حال کردم ولم نکن میخوام جیغ بزنم . منو بذار زمین دیگه نمی تونم نمی تونم تحمل کنم . دهنتو بردار . وای وای مردم . اونو به حالت عادی برگردوندم . کیرمو یه خورده کشیدم سر کوسش و تو رویاها مجسم می کردم که دارم کوسشو می گام . پانی از جاش بلند شد و کیر منو گرفت تو دهنش و شروع کرد به ساک زدن -نه نه نه چیکار می کنی پانی . وای میره تو دهنت ها . آخخخخخخ کیرم زیر شکمم . همه پوست و رگهای کیرم داره از خوشی منو می لرزونه . دهنت کثیف میشه . ولی خواهر خوبم همین طور ساک می زد .-جاااااااااان حالا که آب کیر من بهت مزه میده می خوای بخوریش پس خوب خوب بخور . سرشو محکم به دهنش که کیر توش بود چسبوندم .-می بینی رگهای کیرو حس می کنی ;/;چه پرشی !کیف می کنی ;/;چه خوشش میومد و جه نمیومد آب کیر منو خورد ولی ملچ ملوچ خوبی میداد که رضایت منو جلب کنه . من که نمی تونستم با کیرم به کوسش حمله کنم . یه انگشتمو بردم طرف سوراخ کون -داداش نه کون سخته . راست می گفت . خیلی تنگ بود . انگشت به زور می رفت توی مقعدش . یه سانت هم نرفته دردش می گرفت .-داداش انگشتتو بگیر درد داره .-من که میخوام کیرمو بفرستم . -چی ;/;میخوای مامان بی د ختر بشه ;/;امکان نداره .-پانی خواهش می کنم . جون من جون بابا جون هرکی که دوسش داری . من چقدر باید حسرت بخورم . چقدر باید آرزوی کون کردن داشته باشم .-جون خودت نیست که نمی کنی ;/;فکر نکن من کاراتو زیر نظر ندارم .-عزیزم به چشای خوشگل و وجود بیگناه و دل پاکت قسم این دو ماهی که تو اومدی با هیشکی حتی تماس حرفی هم نداشتم فقط تو ..با این حرفا خامش کرده و با آرامش یه بیست دقیقه ای رو صرف آماده سازی سوراخ کون پانی کردم .-پرهام دارم می میرم . کونمو جردادی . وایییییییی نه پاره شدم . با کرم مالی و کمی چاشنی خشونت کیرمو سه چهار سانتی فرستادم داخل یه سوراخ اندازه نوک مگس یهو بزرگ تر شده وکیر من رفت توی کونش . جوووووووون پانی عجب چیزیه .-زود باش بریز پرهام . کوووووننننمممم هم آب می خواد هم دردش گرفته . عزیزم بزززززن منو با کییییییرررررربا حاللللت .-دوستت دارم پانی . اون به طرف کیرم قمبل کرده بود .-داداش زود باش زود باش کوسسسسسم که نمی تونه به فیض برسه .کاش سینه های ناز و کوچولوت همیشه این طوری میموند ! -میگن مردا از سینه درشت بیشتر خوششون میاد تو برعکسی ;/;-آخه الان تمامش تو دهنم جا میشه . -قربون دهن داداشی  خالی کن خودتو برو سینه هامو بخور . همه جای پانی تازه و لطیف و هوس انگیز بود . کاش می شد کوسشم کرد . سوراخ کون پانی با این که فقط چها ر پنج سانت از کیر منو قفل کرده بود ولی همون کافی بود . کون داغ و تشنه ای داشت .-آهههههههه خواهر کوچولوم انگاری سوراخ کونت مث دهنت داره واسم ساک می زنه . جان داره می ریزه چقدر روون می ریزه !-بریز داداش جون من تنگی سوراخمو نگاه نکن . هر چی بریزی مث یه زمین کویری جا داره …….حالا سالها از اون زمان گذشته من و پانی با این که هر دومون ازدواج کردیم و چند وقتی هم نیست که متاهل شدیم ولی حداقل هفته ای یه بار با هم سکس داریم . حالا دیگه خیلی راحت تر هم سکس می کنیم . کوسش دیگه آزاد شده . لذت گاییدن کوس یه چیز دیگه ایه . با این که گشاد تر از کونه ولی یه حرارت دیگه ای داره . پانی میگه رابطه سکس خواهر و برادر خیانت محسوب نمی شه وجدای از روابط زن و شوهریه .  اینم یه فلسفه جدیده دیگه . تازگیها بار دارهم شده خودشم نمیدونه پدر بچه منم یا شوهرش .. پایان .. نویسنده .. ایرانی .
language=javascript> function noRightClick() { if (event.button==) { alert(“! حق کپي کردن نداري “) } } document.onmousedown=noRightClick

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها