داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

هرکی به هر کی 110

 وقتی من و پریسا بر گشتیم و جمعیت داخل اتاقمونو دیدیم دیگه داشتیم شاخ در می آوردیم . همه شون صمیمانه رفته بودند توی هم و طوری با هم حال می کردند که انگار تمام کدورتها رو گذاشتن کنار ولی می دونستم به موقعش که نفع شخصی و هوس داغی باشه بازم با هم کل کل می کنند . یه خورده دقت کردم تا ببینم کی روی کیه . مهرزاد کمر آهو رو گرفته بود و کیرشو کرده بود توی کسش .. دلم داشت می رفت . پریسا رومو بر گردوند . -چته آریا این مجالس همینه دیگه . ببینم از این حساسیت ها رو منم داری ;/; منم زن داداشتم دیگه . صبح تا حالا زیر کیر خیلی ها بودم .. نگاه کن دختر عمو ت چه کیفی داره می کنه . تا کی می خواد منتظر تو باشه که بیای یه حالی بهش بدی . تازه اون شوهر داره . فکر کردی که همین جور منتظر می مونه که تو دستت یا کیرت خالی شه و بری سراغ اون ;/; مامان و آرمیلا و رستم داشتن با هم ور می رفتند . فرنوش هم رفت کمک  مهرزاد . مهرزاد کیرشو کرد تو کون آهو و فرنوش هم گذاشت تو کسش .. چه صحنه تلخ و درد ناکی بودولی پریسا منو کشوند طرف تخت و دستاشو گذاشت رو چشام و لباشو گرد کرد و گفت هر وقت باشه باید زن داداشتو داشته باشی . ببین چه جوری بهت حال میدم . نمی ذاشت که من چشامو باز کنم . از صورتم شروع کرد تا نوک پامو بوسیدن . طوری سینه هامو می مکید که همزمان با اون شق شدن کیرمو حس می کردم . -پریسا چه خوب می تونی کاری کنی که غمهامو از یاد ببرم . -آریا عزیزم . این جا و غم ;/; این جا جای بیرون ریختن غمهاست یعنی کسی که میاد این جا  اگه غمگین باشه با روحیه ای شاد میره بیرون .. وقتی یه مردی جلو چشاش زنشو می کنن یا یه زن می بینه که شوهرش داره با یه زن دیگه حال می کنه و با این مسئله کنار میاد دیگه چه غم و غصه ای در این دنیا می تونه آدمو اذیت کنه . جز این که آدم آرزو داشته باشه تنش همیشه سالم باشه و روحیه خودشو در این محفلها شاد کنه و با شادی زندگی کنه . -پریسا نمی دونی چقدر با حرفات آروم میشم .. زن داداش خوشگل و خواستنی من . -ولی آریا منم با یه چیز دیگه ات آروم می گیرم .. پس حرکت کن . نمی تونیم کار بقیه رو پیش بینی کنیم . یهو دیدی ریختن سر ما -نمی دونم این که مثل صبح شد -آریا خیلی بی معرفتی اصلا به فکر این بودی که زن داداشت چیکار می کنه و چی می خواد ;/; -بازم که داری حرفای تکراری و همون نیم ساعت پیشو می زنی  آخخخخخ پریسا .. بخورش همین جوری کیرمو بخورش .. هرچی آب تو کمرم بوده رو پشت کیرم جمع کردی .. آههههههه زود باش تا این مامان و آرمیلا نیومدن . -آریا دوست ندارم فعلا مزاحم داشته باشم امروز هیشکی نتونسته حال منو جا بیاره . من می خوام . می خوام . وقتی با کیر تو حال کردم دیگه انگار هیچ کیر دیگه ای نمی تونه بهم حال بده  یا باید خودمو بکشم یا طرفو که بتونم یه خورده حال کنم -نوکرتم . خودم نوکرتم پریسا . اومد رو کیرم نشست و منم کمرشو محکم تو دستم گرفتم تا بتونم حرکت کونش رو وسط پاهام تنظیم کنم . چقدر همه شاد بودند . یواش یواش کینه ها داشت از بین می رفت . هر چند بازم نسبت به گاییده شدن آهو حساس بودم ولی یه خورده بهتر شده بودم .. -آریا این قدر حواست پیش آهو نباشه . مگه فقط همین دو تا کیر ی که می بینی رفته تو کس و کونش ;/; امروز نبودی و ندیدی که چطور با کلی کیر حال می کرد . پیر و جوون نمی کرد . حالا تو نبودی و ندیدی دلیل نمیشه که حال نکرده باشه . تازه مگه فرنوش شوهر آرمیلا یه ساعت پیش منو نگاییده ;/; کیرش توی کس آهوست . من یا آرمیلا باید از حسادت بترکیم ;/; از طرفی اون که زن تو نیست . شوهرش چینگو نگاه کن که مدام از این طرف به اون طرف میره و معلوم نیست بالاخره با کی می خواد حال کنه و به کی می خواد حال بده . چینگ یه خورده می خواست با مهر آسا حال کنه کیرشو مالید به دهنش و اونم با اکراه واسه مرد چینی ساک می زد .  پریسا دستاشو گذاشته بود رو تخت و خودشو با فشار و به سرعت از رو تخت می کند و دوباره رو من می نشست تا کیر منو با سرعت و فشار زیادی به کس خودش بچسبونه و روی اون حرکت بده .. -زن داداش زن داداش .. دست و کون و کست درد نکنه خوب واردی . این همون چیزی بود که لازم داشتم تا بیدارم کنه . جووووون چه حالی .. -آریا پسرم من خودم الان میام بهت حال میدم . رستم اومده بود طرف مامان و آرمیلا و ظاهرا زیاد نمی تونست بهشون حال بده . از طرفی یه لحطه چشام افتاد به کون قمبل شده آهو .. فرنوش و مهرزاد آخرین ضربه هاشونو بر کس و کون آهو وارد کرده بودند . دو تایی شون که کیرشونو بیرون کشیده بودند آب بر گشتی از سوراخای آهو منو متاثر کرد .. داشتم به این فکر می کردم که من به آهو بیشتر لذت دادم یا اونا . پریسا با دستش رومو بر گردوند و گفت بس کن آریا اگه نمی خوای حال بدی پاشم برم پیش مهر زاد . جوون با حالیه .. -نه زن داداش . – پس این مسخره بازیهارو بذار کنار و حواست به کار خودت باشه . .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها