داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

هرکی به هرکی 125

من نمی دونم باهات چیکار کنم آنیتا تو منو توی تنگنا می ذاری . من نمی تونم تو رو توی بغل این و اون ببینم . دوست ندارم . دلم نمی خواد مال همه باشی . چرا نمی خوای بفهمی . -ببینم دوست داری فقط مال تو باشم ;/; -من کی همچین حرفی زدم . نه من هیچی نمی خوام . -آریا فقط می خوام که به من کمک نکنی -چیه سر خود میری این کارو می کنی -نه جراتشو ندارم . ولی هیچوقت نمی بخشمت . -آنی  فکر نمی کردم یک دختر هوسبازی باشی .. -می فهمی چی داری میگی ;/; اصلا ازت انتظارشو نداشتم . به من بگو تازه هم بهت گفتم من چه فرقی با آهو و آرمیلا و پریسا و مامان دارم . با بقیه زنا چی .. چون یه دخترم باید از همه چی محروم باشم ;/; -اگه هدفت اینه پس بیا دوست دخترم شو . منم که دوستت دارم .. -ببین این که من فقط خودمو در اختیارت بذارم حرفی نیست . من می خوام با عشق خودمو در اختیارت بذارم ولی وقتی که حس کنم تو خود خواهی نمی تونم این کارو با تمایل انجام بدم . -من نمی فهمم تو چی داری میگی . تو اصلا هیچی حالیت نیست . -تو دوستم نداری -ببین آنی من در میون خانواده آخرین نفرقبل از تو  بودم که از این جریان با خبر شدم . مثل تو شوکه شدم . تو یک دختری . وضعیت تو فرق می کنه . -تو اگه دوستم داشته باشی این حرفو نمی زنی . چطور راضی میشی که جلوی بقیه همه با خواهر و مادرت باشن . اگه اونجا بی غیرتی , باید در مورد منم بی غیرت باشی . اگه اون معنی بی غیرتی رو نمیده پس در مورد منم باید همین معنا رو داشته باشه . -آنی من دوستت دارم . دوستت دارم . دوستت دارم . نمی تونم تو رو در آغوش بقیه ببینم . تو یک دختری . وجدانم اجازه نمیده . شاید من پست باشم بد باشم ولی دوستت دارم . من راضی شدم عشق خودمو در آغوش خیلی ها ببینم . مادرمو و خواهر آرمیلا و زن داداش پریسا رو . ولی همه اونا شوهر داشتند . اختیارشون دست شوهراشون بود .- و خود تو هم اونا رو بی نصیب نذاشتی .تو با همه شون بودی درسته ;/; اونا هم شوهر داشتند و هم از بستگان در جه یک یک تو یودند . تو خجالت نکشیدی ;/; -اونا شوهر داشتند و رضایت داشتند . ولی از تو خجالت می کشم . من دوستت دارم .. -پس جوابت منفیه .. -آره چون دوستت دارم . خدا حافظ آنی . هر کاری دوست داری انجام بده .. -انجامش میدم . بالاخره گذارم به تو می رسه . این تویی که باید به من مجوز بدی . -تو این کارو نمی کنی آنی -خوبم می کنم ..-تو چشام نگاه کن . چشات هیچوقت بهم دروغ نگفتن . تو خواهر خوب من بودی و هستی . من عاشقتم . یه عشق خالصانه .. سرمو انداختم پایین که برم ولی این بار اون دستمو کشید -آریا نرو باشه هر چی تو بگی من میشم دوست دخترت . ولی نه یه دوست دختر ساده بلکه از اونایی که باهاش تا آخر عشق و هوسو بری . فقط بخوای در حدی باشی که مثلا من دوشیزه بمونم نه …. قبول نیست -فردا پس فردا ادعایی نداشته باشی -چه ادعایی ! من که باید از سد تو بگذرم . -شاید تهدیدم کنی که مثلا منو لو میدی که سرت همچین بلایی آوردم -آریا تو در مورد خواهرت این فکرو می کنی ;/; تو منو نشناختی هنوز یا داری شوخی می کنی ;/; ازت این انتظارو نداشتم . بگو که از ته دلت نگفتی . -دختر این همه اشکو از کجا داری -آریا خیلی خود خواهی . با این همه دختر بودی حالا که می خوای با من باشی با هزار منت می خوای باشی ;/; -اگه نمی خوای و پشیمون شدی من حرفی ندارم -چی ;/; نمی فهمم چی داری میگی .. این بار من بغلش کردم . صورتمو به صورتش چسبوندم . اشکاشو پاک کردم . صورتشو بوسیدم . -چیه می ترسی لبامو ببوسی . من غریبه ام . ;/; دوست نداری باهام مثل دوست دخترت بر خورد کنی ;/; من تا کی باید فانتزی سکس با تو رو داشته باشم . -تو که همش می خوای خودتو در اختیار بقیه بذاری . -نمی دونم شاید این بیشتر یه بهونه ای باشه برای این که بیشتر با تو باشم . برای این که بقیه فکر کنن من بزرگ شدم . فکر نکنن که منو از سر خودشون وا کردن من عقب نشینی کردم . بهم نخندن . منو بچه فرض نکنن . -فکر نکن با مردای زیادی سکس کردن دلیل بر بزرگی کردن خانوماست . -تو هم فکرنکن با زنای زیادی سکس کردن دلیل بر بزرگی کردن آقایونه .. جوابی نداشتم که بدم . مجبور شدم به همون موضع خودم بر گردم . – پس فقط مال منی -آره آریا من فقط مال تو میشم ولی تو مال همه باش .. می دونستم که اون الان این حرفو می زنه ولی هدفش خیلی بالا تر از اینهاست و شاید ازم انتظار داره که یه روزی برای رسیدن به محفل کمکش کنم . ولی هیجان زده بودم برای این که با خواهرم سکس کنم . اما هنوز دلم نمیومد . به همون نسبت که می تونستم لذت ببرم احساس شرم هم می کردم . ولی آنی منو به طرف خودش در روی تخت کشونده بود . دامن پیر هنش رفته بود بالا . پاهای لخت و سفیدشو انداخت توی دید . … ادامه دارد .. نویسنده … ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها