داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

هرجایی 69

هوسم وقتی زیاد تر می شد که به یاد تخفیفی می افتادم که می خواستم ازش بگیرم . طوری منو می بوسید و می لیسید که نشون می داد خیلی تشنه منه . منم تا می تونستم هیجان خودمو نشون می دادم . دستمو می ذاشتم پشت سرش و لباشو رو لبام محکم ترش کرده و با عطش بیشتری می بوسیدمش . چه خوب می تونستم مردا رو رامش کنم . ولی هنوز باورم نمی شد که یک جنده باشم . شاید هیچکدوم از این زنای هرزه قبول ندارن که یک هرزه ان و یه جوری این مسئله رو توجیه می کنن ولی من حس می کردم که با بقیه فرق دارم . با این که با دهها مرد هم خوابگی کرده بودم و احساس پستی و پوچی می کردم با این حال می دونستم که این خواسته قلبی من نبوده .. حالا که داشتم لذت می بردم ولی این لذت تنها برای لذت نبوده . چقدر کیرش سفت بود . لباشو  چسبوند به پشت چشای من . -چقدر خوشگله حالت چشات .. همه جات قشنگه .. بازم باید بیای پیشم . -هوامو داری ;/; -حال نمی کنی ;/; -چرا ولی تو که خودت می دونی اگه یک زن به مشکل بخوره اون وقت ممکنه منحرف شه . دلت میاد این تن و بدنو تحویل یکی دیگه بدی ;/; همه که مثل تو مهربون نیستن . خوشت میاد که به این پوست لطیف و سفید یه خطی بیفته .. .. مثل آدمای بیهوش تازه بهوش اومده طوری از حالش برده بودم که به خوبی رگ خوابشو در دست داشتم . خلاصه منو به ار گاسم رسوند و طوری هم کیرشو کرد توی کونم که حس کردم واسه اون باید یه انعام جدا گانه ای ازش بگیرم . ..اون روز من و اون یه صفای حسابی کردیم .. از اون پس هفته ای یه بار می رفتم پیشش تا پس از چهار هفته جنس رو تحویلم داد . ناقلا در همون روز که می خواست جنسو تحویلم بده اول من جنس خودمو بهش دادم . چقدر سر قفل چند تا از کشو ها با هم بحث داشتیم . اون می گفت که دیگه قفل به کشو نمی زنن . تازگیها مد شده و الان به این ویترین و قفسه های کشویی اون قفل زدن قدیمی شده .. ولی به هر حال تسلیمش کردم . من هدف دیگه ای داشتم . از این دو تا کشوی قفل دار یک کلید اضافه هم واسه خودم ساختم . بدون این که بخوام به نیلوفر چیزی بگم اگه مسئله ای باشه به خوبی می تونم با خوندن دفتر خاطراتش متوجه شم . واما از مزد این ویترین و چند تیکه وسایل چوبی بگم که به وقت حساب کتاب کردن که خیلی جونمو به لب آورد . اون روز خودمو خوشگل تر از همیشه کردم . دل تو دلم نبود . چقدر می خواست ازم بگیره معلوم نبود . با این دفعه  پنجمین بار بود که می خواستم زیر کیرش بخوابم . هر چند هر بار بیشتر و بهتر از دفعات قبل حال می کردم ولی بهم گفت بالاخره چقدر می خوای بدی . من خیلی روش کار کردم . حداقل دویست تومن جنس روش ریختم . –من این چیزا حالیم نمیشه . می دونم صد تومن جنس هم توش نریختی . -همه از نراد اصله -دیگه اصل و فرع نداره .. ولی دستت درد نکنه .. -هرچی دادی دادی .. نود تومن بهش دادم .-ببین من صد تومن همراهمه .. این قدر رو که باید همرام باشه که کرایه وانت بدم و جنسو ببرم خونه و تو راهم کاری پیش بیاد . یه جور خاصی نگام کرد که ترسیدم . پولو بهم بر گردوند . داشت گریه ام می گرفت . هر چند می تونستم اگه بازم پول می خواست براش ببرم ولی دلم می خواست واسم ارزون تموم شه و حداقل بتونم دلمو به این خوش کنم که پنج حال کردن با این مرد خوش تیپ و خوش بدن یه ثمره ای داشته .. -چیه کمه ;/; باشه هر چی میشه بعدا برات میارم . نمی خوام ازم ناراضی باشی .. -شقایق جون اینم برای خودت . هدیه من به تو . اینو هم ازت نمی خوام . حالا راضی شدی ;/; اولش فکر کردم ناراحت شده و بهش تو هین کردم از این که این مقدار بهش دادم ولی نه این طور نبود . اون با لبخند و خوش رویی با هام بر خورد کرد . خودمو انداختم بغلش و یه ماچ جانانه از اون لبا و لپاش برداشتم . حتی اون قدر مردانگی به خرج داد که کرایه وانت رو هم حساب کرد .. وقتی نیلوفر رسید خونه و وسایل جدید رو دید از خوشحالی نزدیک بود بال در بیاره . -مامان دوستت دارم . مامان عاشقتم . چقدر تمیزه چقدر خوشگله .. اوه مامان دستت درد نکنه .. حالا وسیله هامو میذارم اینجا . برای وسیله های تو هم جا داره مامان .. -عزیزم من خودم همون کمد و گنجه قدیمیه برام کافیه .. چقدر لذت می بردم دختر کم توقع و خوشگل خودمو این قدر شاد می دیدم . چشام افتاد به  دو جفت کلید طلایی که روی دو  قفل سوسو می زدند …. ادامه دارد … نویسنده ….. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها