داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

هرجایی 57

حس می کردم که آروم شدم . بازم یه حسی داشتم که این بهترین روز زندگی منه . خیلی از روزا رو حس می کردم که بهترین روز منه . روزایی رو که به اون چه می خواستم می رسیدم . چیزایی که دسترسی به اون برای من خیلی مشکل بود و در نهایت ناامیدی می تونستم موفقیت خودمو ببینم . رسیدن به خواسته مو ببینم . شبو می خواستم کنار نیلوفر بمونم . تازه داشتم حس می کردم که دور و بر من چه خبره . با اون هیاهویی که کرده بودم دیگه همه منو می شناختن . از شجره نامه من با خبر شده بودند . شبو کنار نیلوفرم موندم . یه پرستار مرد و یه زن اون دور و بر می پلکیدند . ظاهرا کشیک اونا بود . اون پسره که هفت هشت سالی رو از من جوون تر نشون می داد از وقتی که فهمیده بود شوهر ندارم با نگاه هیزش خیلی دنبالم بود ولی از اونجایی که نیلوفر در یک حالت بحرانی بود  منم در راز و نیاز به این مورد توجهی نداشتم . حالا که شب از نیمه گذشته بود و یه بار دیگه نگاههای هوس انگیزشو می دیدم آشوب خاصی در من به وجود اومده بود . نمی دونم چرا ما آدما این جوری هستیم . خیلی خوشحال بودم . یه نوع خوشحالی که حس کردم منو حشری کرده هوس منو بر گردونده . دیگه با نگاه مردا آشنا بودم . می دونستم که اونا چی می خوان . چه جوری میشه اونا رو به طرف خودشون کشوند . دلبری کرد وبا هر کی باید چه جوری حرف زد . نیلوفر که خواب بود رفتم تو ایستگاه پرستاری و  به بهونه تهیه آب جوش کمی وایسادم تا بیاد و باهام حرف بزنه . سریع اومد جلو -خوابیده ;/; -آره -خیلی خسته شدین . اگه می خواین من مراقبش باشم .-نه ممنونم خوابیده .. -کاش باباش الان اینجا بود . نمیشه . اون اصلا نمی دونه ما کجا هستیم .. خلاصه بازم یه چند تا اطلاعات دیگه ریختم به آرشیو این جوونه که اسمش بود ولی . هیکل متوسطی داشت و خیلی هم خوش تیپ بود . با اون روپوش سفید و تیپش شبیه به انترن های بیمارستان بود . کاری به این کار ها نداشتم . این آرامشی که نصیبم شده بود پس از مدتها منو حشری کرده بود . نیاز داشتم که  بدنمو بدم دست یکی . حسابی سر حالم کنه . کیر یه مردو توی کسم ببینم . داشتم وا می رفتم . یه حس گرم و داغی داشتم که می خواستم اون حس زودتر تبدیل به آب شه . به جریان بیفته و منو هم به جریان بندازه . دوست داشتم زودتر با هم بریم به یه جایی .. یکی از همین پستوها .. معلوم نبود همکار زنش کجا رفته .. -ببینم خانوم منصوری کجان .. ما دو تا با هم کنار اومدیم اون رفته بخوابه ..-پس با این حساب  واسه شما خیلی سخت میشه -نه بابا همه همراه دارن و شب زیاد کار نداریم . یکی دو تا از دگمه های بلوزمو باز کرده بودم تا چشاش به سینه هام بیفته . هر چند اون ایستادگی سابقو نداشت و کمی شل شده بود ولی با سوتین خیلی جذاب و هوس انگیز و درشت به نظر می رسید . گاه سرمو پایین مینداختم تا اون راحت تر بتونه منو دید بزنه . صندلی هامونو به هم نزدیک تر کرده بودیم . ولی جای مناسبی نبود که تا این حد به هم نزدیک شیم . پاشدم یه سری به نیلوفر زدم . خواب بود . دلم می خواست شادی و آرامش خودمو به اوج برسونم . پس از سالها این اولین باری بود که تا این حد تمایل به سکس و عشقبازی داشتم . این که با تمام وجودم لذت ببرم . -ببینم اگه پتوی اضافه و وسیله ای خواستین می تونین برین داخل پستو بر دارین .. یه اتاق تنگ و باریکی بود که کلی وسیله از این دست داخلش قرار داشت .. . یعنی اینجا مناسبه ;/; من که دارم دیوونه میشم . باید این لحظاتو جشن بگیرم . این گناه نیست . من یه زن تنهام نیاز دارم . نیاز به سکس . هوس دارم . هیجان دارم . می رسه اون روزی که هرزه ها هم حشری شن و نیاز به سکس داشته باشن . اونم خوب می دونست که باهام چیکار کنه و من چی نیاز دارم . به محض این که رفتم داخل اتاق فوری اومد و درو از داخل بست . بوی رختای شسته و پتو داشت خفه ام می کرد ولی درجا خودشو چسبوند بهم کمرمو گرفت .. -چیکار داری می کنی .. -همون کاری رو که با چشات از من می خوای .. -پس اشتباه نکردم تو هم از همون مردا هستی .. دیگه ادامه ندادم .. -فقط زود باش شاید دخترم بیدار شه .. -نگران نباش .. به همراه بغلی سپردم که مراقبش باشه  یه کاری واسه مامانش پیش اومده -تو از کجا می دونستی که مامانش کار داره .. -اوووووفففففف  شورتمو کشید پایین و دستشو گذاشت رو کوس خیسم و گفت این یکی داشت باهام حرف می زد .. این یکی داشت بهم می گفت که مامانش کار داره و دیگه نمیاد .. کیر ولی رو توی کوسم حس می کردم که با چه هیجانی میره تا ته و بر می گرده داغ داغ . انگاری خود کیر در حال ذوب شدن بود . -ببینم پسر تو زن نداری . درسته ;/; -از کجا فهمیدی . -از این که این قدر حریصی  و با هیجان و یه التهاب عجیبی داری منو می کنی . -واسه این باهوش بودنت باید بهت جایزه داد -چی می خوای بدی -هیچی کیرمو با سرعت بیشتری بکوبونم به ته کسسسسست -پس معطل چی هستی .. زود باش که سد اون طرف کسم می خواد بشکنه و آبش خالی شه …. ادامه دارد .. نویسنده … ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها