داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

هرجایی 49

خواستم این پولی که گرفتم حلال در بیاد و از طرفی هم تا زمانی که فرهوش اینجا بود و این مغازه کتاب و نوشت افزار فروشی دایر بود می تونستم وسایل تحصیل و دفتر مداد نیلوفر جونمو تامین کرده و بابت این چیزا دیگه پولی پرداخت نکنم . با آرامش و کمال میل کونمو گرفتم طرف فرهوش که دیگه هر جوری که دوست داره باهام حال کنه و وربره . -عزیزم هر مدلی که دوست داری کونمو بکن . طوری هم می خواستم بهش حال بدم که حتی خشک هم کونمو بکنه ولی بعدا فکر کردم که ممکنه دیگه نتونم از کونم کار بکشم . برای همین تر جیح دادم که نکات ایمنی رو در کون دادن رعایت کنم . در هر صورت قوطی کرمو دادم دست فرهوش و ازش خواستم که هز بلایی که دوست داره بر سر کونم بیاره که من آماده ام . چشامو بستم تا اون کارشو بکنه . دیگه نمی دونستم چیکار داره می کنه . فقط از حرکات دستش و این که داره کرم رو با انگشتش طوری رو سوراخ کونم حرکت میده که خوشم بیاد کیف می کردم . بعدش تماس کیر اون بود که با یه درد خفبفی رفت توی کونم .. آخ داشتم حال می کردم . کیرش وقتی رفت تو کونم خیلی بهم مزه می داد . حرکت کیرشو توی کونم خیلی نرم و روون احساس می کردم . نکنه به همین زودی گشاد شم . بهتره کونمو بذارم واسه مواقع خیلی ضروری که نشه از زیر بار کون دادن خلاص شد . یه کار دیگه ای هم بکنم بد نیست . خودمو مجبور کنم که یک سوم پولمو بذارم کنار واسه روز مبادا . دختر گلم بزرگ میشه خرج داره .. مامان قربونش . خودم چند سال دبیرستان معلمش میشم .  معلم سر خونه اش . اصلا هر سالو می تونم بهش درس بدم . اون باید کاری رو که من نتونستم تمومش کردم تموم کنه .. آخ فرهوش زود باش کارتو بکن .که ببینم با این پول باید چیکار کنم . نمی دونستم چیکار کنم . اون وقتا طلا و دلار قیمتشون به این سرعت بالا نمی رفت . با این که زمان جنگ بود و هزینه ها ی جنگ و تسلیحات نظامی سر سام آور بوده  تحریم هم بودیم و تازه قیمت نفت هم خیلی پایین تر از حالا بود ولی با توجه به این که دزدی و دست اندازی به بیت المال خیلی کمتر از امروز بود مشکلات اقتصادی زیاد خودشو نشون نمی داد . حداقل این جور نبود که مثل امروز ملت عذاب بکشند . درهمین فکرا بودم که حس کردم سرعت گاییده شدنم زیاد شده و کیر با سرعت بیشتری میره توی کونم و میاد بیرون . با چند تا پرش و این که فرهوش دو طرف کونمو محکم نگه داشته و ضربه هاشو محکم تر کرده بود فهمیدم که دیگه آخراشه -جووووووون فرهوش قربون کیرت . این همون چیزیه که هر روز باید به من برسونیش .همیشه باید بهم بدی . اوخ نمی دونی چقدر این کیرتو دوست دارم . چقدر روحیه امو شاد می کنه . باید بهم قول بدی زیاد زیاد بهم سر بزنی و سر حالم کنی . من باهاش عشق می کنم . -باشه باشه بیشتر میام جااااان . چی درست کردی . آبم داره میاد . جوووون داره می ریزه توی کونت .. چقدر خوشم میومد که همراه با خالی کردن آب کیرش توی کون من کمر و شونه ها و پشت گردنمو می بوسید . دستشو فرو برده بود لای موهام و با نوازش هاش هوسمو زیاد تر می کرد . طوری که ازش خواستم یه کف دستشو هم بذاره روی کوسم و اونو چنگش بگیره .. یواش یواش داشتم دوباره حشری می شدم . طوری که کوسمو رو کف دستش حرکت می دادم و با این کارم ازش می خواستم که بیشتر به کوسم چنگ بندازه و اونو محکم تر با کف دستش فشار بگیره . .وقتی فرهوش رفت من که دیگه حسابی سست سست بودم . افتادم روی تخت و پاهامو به دو طرف باز کردم . گذاشتم کوسم خوب باد بخوره مزه و لذت کوس دادن منو همچین خوابم کرده بود که وقتی بیدار شدم ندونستم چند ساعت خوابم برده بود . دو سه تا از جنده ها یا محترمانه تر بگم همکارایی که می شناختم این جوری مثل من کار نمی کردند . اگه می خواستن زیر هر کیری به فکر حال کردن باشن که هیچی روزی یه وعده غذا هم نمی بایستی می خوردند . چقدر دلم می خواست یک زندگی شرافتمندانه داشته باشم مردم به یه چشم دیگه بهم نگاه کنند . ماه هیچوقت زیر ابر پنهون نمی مونه . اگه نیلوفر من بزرگ می شد و به هر حال از یه گوشه ای می شنید که مامانش وضعش خرابه چه حالی بهش دست می داد . تباه می شد و تباه شدن اون یعنی از بین رفتن امید و آرزوهام . یعنی مرگ من . دختر خوشگل و ناز من خیلی باهوش بود . نمی دونم هوش ژنتیکی هم میشه یا نه ولی عامل پشتکار خیلی موثر تر از هوشه . اگه دوتایی با هم ترکیب شن که معرکه میشه . چقدر خوشحال می شد وقتی نمره های بیست می گرفت و منم بهش آفرین می گفتم و در حد توانم بهش جایزه می دادم . داشتم فکر می کردم کلاس اول که بودم چه احساسی داشتم . انگار همین دیروز بود . با احساس پاک و لطیف دخترونه . دنیا رو طور دیگه ای می دیدم . اصلا به روزی مثل امروز فکر نمی کردم . نیلوفرم که خواب بود صورتش گرد تر و قشنگ تر می شد . جفت لپهاش یه ورم و برجستگی زیبایی داشت که وقتی می خوابید بیشتر خودشو نشون می داد . نیلوفر من نباید سر نوشت منو پیدا کنه . مگر این که من بمیرم . ولی باید طوری اونو به رفاه برسونم و واسش سرمایه بذارم که اگرم زنده نبودم دخترم مثل من به بیراهه نره . به بو و بوسه هاش عادت کرده بودم . اونو حداقل یه ساعتی نوازشش می کردم . می بوسیدمش .. گاهی از خواب بیدار می شد و وقتی می دید که کنارشم دستشو دور گردنم حلقه می زد و منو می بوسید و درجا می خوابید . همش دعا می کردم که تا آینده فاصله زیادی داشته باشم که بتونم اون چه رو که شایسته دختر شایسته منه  براش فراهم کنم . … ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها