داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

هرجایی 27

اون وقتا مثل حالا این همه چک تضمینی و مسافری نداشتیم . مسئول بانک کلی نصحیت و توصیه کرد که پولو نکشم وام می گیرم و از این چیزا و یه خورده بابت سود و قرار داد از سرش کم میشه و از این حرفا . یه سی چهل هزار تومنی از سر پول کم شد بابت بر گشت سود . موضوع رو با دزدا در میون گذاشتم . خدا پدرشونو بیامرزه . قبول کردند و بچه رو دادند و پولی رو که یه خورده از یه میلیون کمتر بود گرفتند و رفتند . اون موقع دیگه هیچی از خدا نمی خواستم . حس کردم که دنیا و تموم سر مایه هایی رو که توشه به دست آوردم . نیلوفرو تو تمام راه تو خونه بغل کرده بودم و بوش می کردم و بوسش و اشک می ریختم . اگه تو رو از دستت می دادم چیکار می کردم . باید خودمو می کشتم . خدایا چرا باید جامعه ما این قدر آلوده و کثیف باشه . چرا باید معتادا روز به روز بیشتر شن . مگه قرار نبود کوخ نشین ها کاخ نشین شن . تازه اون موقعها هنوز زمان شتر دزدی نرسیده بود و تخم مرغ دزدی رواج داشت که مردم این همه بد بخت بودند . بازم صدرحمت به اون روز ها . چند روزی رو از ترس از خونه بیرون نیومدم .. از بس تو خوشحالی پس گرفتن نیلوفر بودم خیلی از واقعیتها رو از یاد برده بودم . تقریبا پس اندازم تموم شده بود . دیگه پولی نداشتم . یه مقداری پول داشتم که تا چند روزی باید باهاش سر می کردم . در به در به دنبال کار بودم . یه کارای بخور و نمیری پیدا می شد . مثل پادویی یا فروشندگی ساده در بعضی مغازه ها . در آمدش خیلی کم بود ولی همون پولو باید می دادم واسه مهد کودک تا نیلوفرو واسم نگه داشته باشن . یعنی یه خر حمالی بیخود . از این در به اون در زدن فایده ای نداشت . حتی حاضر بودم خونه مردم کارگری کنم ولی می دونم تحمل نیلوفر واسه اونا سخت بود . چون دخترم خیلی بازیگوش شده بود . بازیگوش و شیرین زبون . حالا من مامانش بودم و تحملش می کردم و تازه از شیطنتها و بازیگوشیهاش لذت می بردم . یه غریبه که نمی تونست اونو به این صورت قبولش کنه . یه روز ظهر که خسته و ناامید به خونه بر می گشتم دیدم یه جوونه با پیکان جلو پام ترمز زد . ترس برم داشت . نیلوفرو محکم تو بغلم فشردم . نمی دونستم دوباره از دستش بدم و پولی هم نداشتم که پسش بگیرم . ولی به قیافه جوونه نمیومد بچه دزد باشه . بیا بالا .. بیابالا . هزار تومن میدم یه اخمی کرده و به راهم ادامه دادم . رفتم تو کوچه مون . کوچه یه خورده پهن بود . با ماشین اومد تو کوچه . نمی خواستم خونه مونو یا د بگیره . اون بچه دزد نبود . از اونایی بود که فکر کرد من یه  زن خیابونی هستم و می خواست باهام حال کنه . داشتم وسوسه می شدم . وسوسه نه واسه سکس . بلکه واسه پولش . باید زندگیمو پیش می بردم . -بیا بالا خوشگله . جادارم .. می خواستم بهش جواب مثبت بدم ولی روم نمی شد . تا به حال این جور بر خورد مستقل نداشتم . یا بتول و امیر واسم جور می کردند یا این که یه بار تو شهر نو از طریق بتول و دوستش با چند تا مرد جور شده بودم . راستش همون چند دفعه بود که کاسبی کرده بودم . صیغه رحیم شدن و دوست پسر وحید شدن و نیاز مالی نداشتن منو از هر جایی شدن دور نگه داشته بود . با خودم گفتم همین یه بارو انجام میدم ودست و بالم که باز شد و کاردرست و حسابی که گیرم اومد دیگه از این کارا نمی کنم . سه سال از این جریانات یعنی ازدست دادن پدرو مادروآغاز به بیراهه افتادنم  میگذشت . اصلا از نرخ این جور کارا خبر نداشتم . اون موقع پونصد تومن دادن به یه جنده  تقریبا آک کلی پول بود . وقتی بهم گفت هزار تا میده خیلی وسوسه شده بودم . نمی دونستم قیمتا چطوره . ترسیدم که اگه اضافه تر بگم بذاره بره .. صورتم سرخ شده بود . احساس شرم خاصی داشتم . نمی دونستم چی بهش بگم . روم نمی شد . جلو در خونه مون وایسادم .. یه نگاهی بهش انداختم طوری که متوجه شد باید باهام بیاد داخل خونه . -ببینم همشیره کسی که نیست . -نه بابام سر کاره شب برمی گرده . فقط حواست باشه کسی تو رو نبینه که وارد خونه میشی . ماشینشو چند متر جلوتر پارک کرد . منم در خونه رو باز گذاشتم و اونم چند لحظه بعد از من وارد خونه شد . هنوز مانتومو از تنم در نیاورده خودشو بهم چسبوند -زشته چیکار می کنی . بچه داره نگات می کنه .. وایییییی بچه . نیلوفرو چیکارش می کردم . اون  باید می خوابید . دوست نداشتم از اون مرده بترسونمش . اونو فرستادم اتاق دیگه و یه خورده خوردنی دستش دادم و عروسکاشو دادم دستش و با چند تا از ماشین کوکی هاشو .. واسه احتیاط در اتاقشم قفل کردم . دلم نمی خواست منو در وضعیت بدی ببینه دوست داشتم بهش بگم زودباش کارتو بکن برو ولی با خودم حساب کردم که بیچاره داره هزارتومن پول میده . اون موقع هزار تومن حقوق یه ماه خیلی ها بود . کاری به این نداشتم که کارش چیه . تو این هوای گرم هردوتامون بوی عرق می دادیم و خفه شده بودیم . حتی فرصت نکرده بودم کولر آبی خونه رو روشن کنم . دلم پیش نیلوفر بود . نمی خواستم صدای گریه شو بشنوم . واسه همین اون یه ذره شرمی رو هم که داشتم کنار گذاشته شلوارمو کشیدم پایین و پاهامو به دو طرف باز کردم که بذاره توکوسم . بااین که بعد از سکس با وحید یه چند هفته ای می شد سکس نداشتم تمایل خاصی هم نداشتم که با یکی حال کنم . اصلا حالی واسم نمونده بود … ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها