داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

هتل

حسابي هوس كير كرده بودم كير گنده كلفت سفت
تا حالا هر چي كير بلند كردم شل بودن
به همين دليل هنوز نتونستم يه كون حسابي بدم
هميشه يا زود ابم اومده
يا كير طرف شل بوده
از طرف ديگه ازكير جوون خوشم نمياد
دوست دارم كير طرفم پير باشه
در عين حال سفت و تو كون برو
به هرحال بعد از اينكه هوس كير كردم
بلند شدم رفتم پارك دانشجو
الان 27 ساله ميرم پارك دانشجو
تو اين مدت فقط تونستم دو تا كير پير پيدا كنم
كه بردم خونه
ولي از بخت بد كيراشون شل بودن
تو كونم نمي رفتن
ولي اينبار يعني يه ماهه پيش كه رفتم
يه مرد پير پيدا كردم
شهرستانی بود و مسافر
تا نشستم روي نيمكت پارك
دستشو برد طرف كيرش
شصتم خبردار شد خودشه
بايد با همين سكس داشته باشم
از دستش ندم
منم هي نگاش كردم
فهميد منم مي خوام
بلند شدم
طرف ديگه پارك
ديدم دنبالم دره مياد
نشستم رو يه نيمكت اونم اومد نشست كنارم
اين چيزي بود كه مي خواستم
سرصحبت رو وا كرد
سوال كرد جا دارم يا نه
گفتم نه
تو چه طور
گفت مسافره و جا نداره
شماره شو گرفتم تا شمارش سيو بشه
اونم منو گرفت
قرار گذاشتيم بعد از ظهر ساعت چهار
كنار دارو خانه رامين ميدون فردوسي همديگرو ببينيم
تو اين فاصله مي خواستم برم
قيمت چند تا هتل يه تخته رو سوال كنم
اخر سر يه هتل يا قيمت 000/79 تومان قيمت كردم
همين هتلو
نشون كردم
نصفه شو من ميدادم
نصف ديگه شم آقاي كير
اما وقتي بهش گفتم گفت من ندارم
اگه خواستي ميام ولي خودت پول هتل رو حساب كن
منم كه احساس كير روي كونم از خود بيخودم كرده بود قبول كردم
سر قرار حاضرشدم
دو تايي با هم راه افتاديم به طرف خيابون ايرانشهر
دربون هتل درو برامون باز كرد رفتيم تو
يه اطاق يه تخته گرفتم
گفتم خودم شب نمي مونم
پولو پرداخت كردم
بعدشم مستخدم هتل
مارو به طرف اطاقمون در طبقه سوم راهنمايي كرد
كليد و گرفتيم رفتيم تو اطاق
اطاق نقلي قشنگ و تر و تميزي بود
كير من نشست رو تخت
شروع كرد به مالوندن كيرش رفتم روش
كيرمو رو كيرش گذاشتم
منو بر گردوند بعد روي من قرار گرفت
بعدش دمروم كرد
يه دفعه ديدم يه پارچه ضخيم رو دندونهام قرار گرفت
براي اينكه فشار رو دندونام كم بشه
دهنمو باز گرفتم
به محض اينكه دهنمو باز كردم
پارچه كشيده شد ته حلقم
به طوري كه داشتم خفه ميشدم
دو تا دستام پشت كمرم قرار گرفتم
اونا هم محكم بسته شده بودن
تو بد وضعيتي گير كردم بودم
حسابي ترس برم داشته بود
فكر مي كردم با يه رواني روبرو شده ام
كه آخر سر منو ميكشه
هر چي تقلا مي كردم فايده نداشت
يواش يواش لباسامو در آورد پيرهنم
شلوارم شورتم
جورابامو گذاشت باشه
دلم خوش بود حداقل كيرش روي كونم قرار مي گيره
اما نه
زير چشمي مي ديم
هر چي پول داشتم
كارت اعتباري ، كارت ملي موبايل رو از توي كيفم برداشت
اخر سرم لباسامو برداشت و درو بست و رفت
نمي دونم چقدر گذشت
اما وقتي در باز شد
و خدمتكار منو با اون وضعيت ديد
جيغ محكمي كشيد
در و بست ور فت
چند دقيقه بعد
مديرهتل و خدمتكارها اومدن تو اطاق
تمام مسافرين هتل هم پشت در اطاق جمع شده بودن
همه فهميده بودن چه خبره
ولي به روم نمي اوردن
دست و دهنمو باز كردن
رخت و لباس كهنه ايي بهم دادن
با سري پايين
در ميان پوزخند هاي سايرين
از در هتل اومدم بيرون

نوشته: منی نویس

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها