داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

نامادری سکسی

سلام من افشین هستم و ۲۰ سالمه هیکل ورزشکاری خاصی دارم یعنی حجم ندارم ولی تیکه تیکه ام.
داستان برمیگرده به ۸ ماه پیش وقتی که مامانم بخاطر کرونا از دنیا رفت و من موندم و بابام
تو دو ماه اول هیچ خبری نبود و من چون تک پسر بودم و بابام هم میرفت شرکت سر کارش عملا خونه خالی میشد و من هر روز دوست دخترم رو می آوردم خونه و باهم کارامو میکردیم بعضی وقتا هم باهم سکس داشتیم و انگار زن و شوهر شده بودیم
بابام از دوست دخترم خبر داشت و یه روز بهم گفت میتونی دوست دخترت رو هم شب نگه داری یا اگه میخوای خودت میتونی شب بری خونشون مشکلی نیست.
من مشکوک شدم که چرا بابام میگه میتونم شب بیرون بمونم پس بهش گفتم امشب خونه نمیام ولی رفتم تو اتاق و زیر تخت قایم شدم.
بابام اومد خونه ولی تنها نبود و صدای یه خانم هم میومد که داشتن باهم صحبت میکردن.
+حمید افشین منو اینجا ببینه عصبی نشه
-نه بابا گه خورده میاد میبینه خونه ای بهش میگم که زنم شدی و از این به بعد اینجا زندگی میکنی هیچی نمیگه تهش اینه براش یه خونه میخرم میره تنهایی زندگی…
صدای بابام قطع شد و من از زیر تخت اومدم بیرون و دیدم پشت در اتاقم چنان از هم لب میگیرن بیا و ببین چیزی نگفتم و همونجا موندم فردا رفتم بیرون و زنگ رو زدم اومدم خونه
+سلام بابا مهمون داری؟
-نه پسرم بیا یه چی بهت بگم
ایشون مهتاب همسر جدید من و نامادری شماست از این به بعد انتظار میره احترامش رو نگه داری و وقتی میخوای دوست دخترت رو بیاری خونه باهاش هماهنگ باشی
+اوه تبریک میگم و رفتم جلو باهاش دست دادم و بغلش کردم سینه های خوشفرمش با شکمم برخورد کرد و سریع شق کردم
بابا من میرم اتاقم راحت باشید
رفته بود تو مخم که چرا بابام باید همچین زنی بگیره جوون خوشگل و سکسی.

ساعت ۲ مهتاب صدا زد آقا افشین ناهار آمادس بابات رفته شرکت میای باهم بخوریم یا بیارم اتاقم
از اینکه فقط ما دوتا تو خونه ایم خوشحال شدم و با خودم گفتم میکنمش و صداش زدم نه مهتاب خانم میام باهم میخوریم
سر میز هر کاری کردم لال شدم و فلج هیچ کاری نکردم مجبور شدم با کیر شق که به زور قایمش کرده بودم برگردم اتاقم

صدای باز شدن آب حموم اومد‌‌. حموم تو یه اتاق جدا بود و دیوار هاش شیشه ای بود اگه کسی در اتاق رو قفل نمیکرد عملا داشت در ملا همه اعضای خونه حموم میکرد مهتاب یهو صدام کرد آقا افشین این آب چرا گرم نمیشه میشه بیای بگی؟ گفتم ای جان این خودش میخواره الان میرم میکنمش اسپری تاخیری رو زدم به کیرم و رفتم سمت اتاق حموم در زدم و گفتم در رو باز میکنی؟ در و باز کرد و مهتاب با یه حوله سفید که از روی سینه هاش تا بالای زانوش رو پوشونده بود جلوم ظاهر شد هول کردم و محو خط سینش شدم بهم اشاره کرد یاد نمیدی؟
کفتم چرا بفرمایید رفتم تو حموم و دوش اب رو یکاری کردم بعد از باز شدن بریزه رو خودم و آب رو براش تنظیم کردم همین که زدم رو دوش کامل خیس شدم و کیرم از رو شلوار راحت دیده شد گفتم گندت بزنن که همش دردسری چرا خیس شدم مهتاب با نگاه شیطنت آمیزی گفت عیب نداره لباسات رو همینجا دربیار بنداز تو ماشین منم میرم حموم حوله بپوش بعد از من دوش بگیر البته اگه موذب نیستی میتونی سریع دوش بگیری من منتظر میمونم تو اتاق
خوشحال شدم و رفتم پشت شیشه و لباسام رو دراوردم کیرم عین پرچم راست شده بود اول خجالت کشیدم ولی لباسام رو دادم به مهتاب و رفتم زیر دوش
کونم به سمت شیشه بود تا کیرم کمتر دیده بشه ولی یهو حس کردم یه نفر دستش رو گذاشت رو شونم و واوو
مهتاب لخت کامل با من تو حموم بود آب رو تا ته داغ کردم که هورنی بشه و بعد آروم ازش لب گرفتم و اونم همراهیم کرد
دستم رو گذاشتم رو سینه هاش و مالیدم اونم کیرم رو گرفته بود و آروم آروم برام جق میزد رفتم سمت گردنش و زیر دوش آب میخوردمش رسیدم به سینه هاش و وقتی نوک سینه هاش رو گاز گرفتم یه آه کشید و دستش رو گذاشت رو کصش
رفتم پایین تر و شروع کردم کصش رو لیس زدن و میک زدن
چوچولش رو لیس میزدم و وحشیانه اذیت میکردم اونم فقط آه میکشید بهش گفتم اینجا دیگه بسته
یه تخت ماساظ تو اتاق بود بهش گفتم رو میز داگی بشه و از پشت اول کیرم رو مالیدم رو کصش انقد مالیدم که لرزید و ارضا شد من دیگه مطمئن شدم کارم با ارضا کردنش تموم شده و یهو کل کیرم رو کردم تو کصش و شروع کردم تلمبه زدن انقدر محکم میزدم که اتاق پر شده بود از صدای برخورده ممه هاش با بدنش بعد از ده دقیقه شروع کرد به لرزیدن و منم ارضا شدم و همه آبم رو تو کصش خالی کردم.
و الان بچه ام که تو شکم زن بابامه ۶ ماهشه و بابام فک میکنه بچه خودشه :))))))))

نوشته: افشین

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها