داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

نادر و نازنین 125

جی میل های من در روزهای تلخ بهمن :
نادر: این تنها پیام با قیمونده از توست که توی موبایلم مونده پاک نشده ..  میون صادره و وارده … اون لحظه چقدر خوشم  ..اومد . بهت گفتم خیلی خیلی دوستت دارم و تو سیمکارتتو گذاشتی توی گوشی دوستت …. چقدر برات اهمیت داشت پیام تو ….نازنین به نادر : دقیقا چند تا اووونوقت ;
همین چند کلمه رو نوشتی .. ولی حالت چهره ات رو در لحظه فکرت تصور می کردم و حالت درونتو …. که با صداقتت و با تمام وجودت اونو نوشتی …. با تمام وجودت ….
و جواب حالای من … اون قدر دوستت دارم نازنین ..که اگه تو نباشی که اگه تنهام بذاری دق می کنم … چه متوجه باشی چه نباشی ….
به من نگو آدما خیلی راحت چشاشونو به روی همدیگه می بندن ..
من چشامو روی تو نبستم .. بستم ;! آره بستم ;! به خدا نبستم ..
جی میل نهم بهمن من به نازنین :
الان که دارم این نامه رو می نویسم بعد از ظهر جمعه هست .. تمام تنم می لرزه .. خیلی بده آدم بخواد حس بد بختی و عذاب خودشو واسه کسی بنویسه که احساس خوشبختی می کنه . هر گز دوست ندارم زندگی کسی رو خراب کنم . هر گز دوست ندارم مایه عذاب کسی بشم . همون جوری که تو با دور شدن ازمن   مایه عذابم شدی منم با دور نشدن از تو دارم باعث عذابت میشم . الان یک روز تمامه که در بستر بیماری و خماری افتاده لم . مثل آدمای گیج و منگم . هنوز خمارم . به خاطر سر درد و سر ما زد به سرم ..یک آدولد کلد .. یک استامینوفن کد ئین و یک لیتزین رو با هم خوردم .. مثل مرده ها شدم .. گیج .. هیچی یادم نمیاد .. تنها چیزی که به خاطر دارم اینه که بعد از ساعتها فقط یک بار انگشتمو به دگمه موبایلم زدم تا ببینم آیا در تنهایی هام تو اومدی که همدمم بشی یا نه ; تو اومدی که خبری ازم بگیری یا نه ; دلم می خواد بمیرم ولی می ترسم … این که دیگه در لحظه هام نیستی عذابم میده .. این که فراموشم کردی عذابم میده .. این که ممکنه کس دیگه ای جای منو گرفته باشه عذابم میده .. تمام این عذابهای کشنده رو میشه تحمل کرد .. میشه خاک شد و زیر خاک نرفت .. اما یک عذابه و فقط یک عذاب که دردش داره منو خاکم می کنه گردمو می فرسته به دل خاک … می فرسته اون بالا بالا ها ..تا هیشکی نبینه .. و اون عذاب اینه که چطور میشه اون همه حرف قشنگ زد .. اون همه از عشق گفت .. اون همه واسه یکی ارزش قائل شد و این جور تنهاش گذاشت . و عذاب ندیدن تو ست و عذاب نداشتن توست که تباه و سیاهم می کنه … تو همه چیزتو به من دادی .. روحتو .. تن بر هنه ات رو .. عشقتو .. حالا داری می بینی که ذره ذره وجودم داره آب میشه … تو همه زندگی من بودی و هستی … چقدر تنهام … خیلی … اشک تو چشام حلقه زده .مثل دیروز .. مثل اون وقتایی که نیستی .. شاید منو دوست داشته باشی ..ولی نگو عاشقمی … شاید عاشقم باشی .. ولی نگو عاشقمی … کسی که عاشق کسی باشه اونو این جور نمی بره اون بالا بالا ها و بعد یهو ولش نمی کنه .. آخه تو پرنده عشق من بودی .. من اگه پر واز می کردم با بالهای تو می کردم . من اگه امیدی به زندگی داشتم با حرفای تو بود .. با کلام تو بود .. نگو عاشقمی .. کسی که عاشق کسی باشه راضی به مر گش نمیشه … نگو عاشقمی .. اگه عاشقم باشی حتی اگه بد ترین نا مردیها رو در حق من کرده باشی .. دلت نمیاد که این جور مرگ منو ببینی و بی خیال باشی … تو منو حس می کردی ..منم حست می کردم .. هر جمله تو رو .. هر کلام تو رو … هر علاقه مندی تو رو .. هر تغییر حالت تو رو .. علت حرفای تو رو … من ساده ام .. اما می تونم حس کنم .. من شاید از خیلی چیزا بگذرم .. اما از یه چیزی گذشتن خیلی سخته .. از لحظه های شیرینی که با حرفای شیرینت بهم دادی …خیلی درد ناکه نادر ! که داری جون میدی .. چشاتو باز می کنی ولی بدون این که بخوای بسته میشه . از دیروز تا حالا فقط به تنها چیزی که فکر می کردم در یکی دو لحظه بیداری این بود که پیامی رو از تو حس کنم … چند بار حس کردم که پیام دادی .. قلبم می لرزید . خدایا چی می تونی نوشته باشی .. ولی خیط می شدم … می دونم تمام این نوشته هام واسه دل خودمه . واسه تسکین خودمه . واسه آروم کردن خودمه … خیلی دلم می خواست حرفامو در انجمن سکسی کیر تو کس می نوشتم ولی فکر آبروی تو رو می کنم . دلم می خواد با یکی حرف بزنم .. دلم می خواد به یکی داستانمو بگم .. به یکی بگم که چقدر عذاب می کشم .. دلم می خواد با یکی درددل کنم .. یا بازم از زبون یکی داستان بنویسم . دارم منفجر میشم .. ولی هر چی فکر می کنم می بینم فعلا بذار منفجر شم اما تو از هم نپاشی .. دلم می خواد بمیرم .. ولی می ترسم .. هنوز خمارم . از دیروز تا حالا فقط آب خوردم و شکلات .. نمی دونم تو حالا شهر بازی هستی .. یا در لواسانی یا در سیرک .. شایدم قسمتی از نوشته هامو مث یه چماق بکوبونی توی سرم . شایدم من اشتباه می کنم تو هنوزم عاشق سینه چاک منی .. شاید منتظر تکرار روزای خوبمون هستی .. شاید چند روز دیگه بیای  و بهم بگی نادر خیلی عجولانه قضاوت کردی ..من بستری بودم .. برو نادر ..تو که عشقمو باور نداری برو .. برو بمیر نادر .. برو … تو لیاقت عشق منو نداری نادر … برو دیوونه ..برو نادر دیوونه بی خود وفا دار نباش .. برو نادر دیوونه با اون مو های جو گندمیت .. برو .. نادر .. برو نادر .. برو.. بمیر .. تو این جوری منو شناختی ; .. برو نادر برو با اون عشق بچه گونه ات .. خجالت نمی کشی با اون سنت ; .ولی نازنین قلبم هنوز می زنه .. به خاطر تو می زنه ..  …. و من بهت میگم کجا برم .. من حقمو از عشق می خوام . همون که واسطه بین من و تو شد .. من اگه زنده باشم مگه می تونم فرا موشت کنم ;! مگه می تونم دوستت نداشته باشم ; من اگه زنده باشم مگه می تونم برات نمیرم ; دوستت دارم .. دوستت دارم .. دوستت دارم .. عشق این نیست که  مثل یک لباس عوضش کنی … حالم هنوز بده .. ساعت به بعد میرم خونه مادرم … چقدر دلم می خواد با یکی درددل کنم .. دیگه هیچی ازم نمونده … خیلی از رو یا ها جای رویای منو توی دلت گرفته .. رویا هایی که شاید خیلی زود تر تبدیل به واقعیت شدند . اما من عشقت بودم .. نبودم ; نبودم ;! نبودم ;!!!!!!!!!!………..

ادامه دارد …ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها