نادر و نازنین 109

–

 ادامه چت هفتم ژانویه
نازنین : نادر ; کو دمکراسی که ازش حرف میزدی;
نمیخوام برم
اما ی حرفایی میزنی تعجب میکنم
یعنی بهم دروغ گفتی;;
نادر : نازنین !
خواهش می کنم
فکرت رو بکشون طرف چیزای مثبت
همه یک هفته عادت میشن این عشق ما دو هفته
تو ببخش به خاطر عشقت .. به خاطر قلب مهربونت .. خواهش می کنم نازنین …یادته هر وقت ازم خواستی گفتی هیس .موضوع رو عوضش کردیم ;
فشار زیر خوب نیست
تو اومدی این جا که من آرومت کنم
بغلت کنم
کنارت باشم
نازنین : اینم از شانس توئه
……..دمم مثه آدمیزاد نیست
نادر : اینم از شانس توئه…. فدات شم عشقم …. من حاضرم پیشت باشم اصلا منو بزنی .. بگیری زیر مشت و لگد .. اون قدر منو بزنی دلت خنک شه … ولی می دونم یه جوری بغلم می کنی
و منو می بوسی که همه اونا یادم میره و اصلا حس می کنم خوشبخت ترین آدم روی زمین .. اون درد ها تبدیل به لذت و آرامش میشه
تو مهربونی .. تو خوبی .. تمام حرفاتو به جون می خرم .. هیچی نمیگم تا تو آروم بشی .. خوب شه حالت .. بازم خدا رو شکر که ……. سر و ته نشه ..مثلا هفته وضعیت قرمز .. یک هفته سفید
انگار هر وقت ……. میشی منم باید یه ……… لای ….. و دور سرم ببندم
نازنین : خون ندارم که; نگران نباش
نادر : هر چی …. داشتی من یکشنبه کشیدم
دیگه چیزی نموند …
نازنین :  تو چرا; برا چی
به سرو پات ببندی منظورمه
نادر : هم این که دیگه یاد هندوستان نیفته هم این که به خاطر بیماری و ناراحتی تو سردرد می گیرم
این دفعه برات پسته میارم
نازنین : وش میزنم; نمیخورم. دستت درد نکنه
ونادر : و کاش جیگر تازه گیر می آوردی تهران سخت پیدا میشه
بزن .. جوش بزن
شوهرت نادر قبولت داره
بهتر از این که جوش بزنی
نازنین : نه بابا از قصابی که گوشت میگیرم میخرم جگر اما بهم کارساز نیست
نااااادز
نادر : جوش زدن بهتر از جــــــــــــوش زدن است ..امام ایرانی
جوش اول رو صورته جوش دوم حرص خوردنه
جااااااااااااااااااان .. جون دلم .. نفسم .. عزیزم … هستی من ..مستی من .. ….میگم این جواب همون بود .. یا در جواب نادر ; باید اینا رو بگم . کامپیوتر مخ منم قاطی کرده
تکب;;;;;;;;;;نازنین : یییر
نادر : ا…. اکبر … نازنین رهبر …نازنین سالار … نازنین سردار … نادر بر دار
نازنین : میکشمتاااا; حالم خوب نیست اذیتم میکنی
نادر : پرتقال بخور ..گوشت بخور … پسته بخور شیر بخور
این همه خون میری ضعیف میشی
آدم کم خون که میشه بد بین میشه … حرفای نا جور می زنه .. دور از تو افسردگی می گیره
حواست باشه نازنین خطر افسردگی ناشی از کم خونی تو رو تهدید می کنه شوخی نگیر
نازنین جدی میگم
ورزش کن .. غذای خوب بخور …. ویتامین دار ..خون ساز
الان من اگه روزی دو وعده بخورم به بدنم حالا زیاد چیز نرسه ایراد نداره
نازنین : خب حالا افسرده هم شدم
نادر : تو شوخی نگیر
ببین اون وقت پرت و پلا میگی اصلا متوجه نمیشی چی میگی
بیمار ما چند سال این جوری بود یعنی هر سال ماه
نازنین : نمیگه تو این چند وقت اخیر چقدر فشار روم بوده
نادر : بیشتر اواخر زمستون و اوایل بهار
تغذیه ات اگه خوب باشه اثر فشار کم میشه
درست میگی عزیزم
نازنین : کم حوصله شدم; تو هم کلنجار میری باهام
نادر : از هر راهی که می تونی تلاش کن
بیا بغلم
بذار آرومت کنم
نازنین : نمیام
نادر : نازت کنم
ببوسمت
حست کنم
نازنین : اگه نمیگی تلاش کن;
تلاش میکنم دیگه
نادر : بهت بگم نازنین دوستت دارم
بد جنس خوشگل من گفتی میای بغلم
بیا دیگه
بیا
خواهش می کنم
نازنین : لجمو در میاری آخه
نادر : پرتقال یا نارنگی یا شیر یه چیزی بخور
نازنین : شیر عسل خوردم
نادر : نمیای ; تو که نیومدی … به خدا آدم که خونش کم میشه گاهی دوست و دشمنشو قاطی می کنه
بعدا ویتامین ث هم بخور
سیستم ایمنی رو قوی می کنه
نازنین : نااادر
لوس نشو
نادر : جااااااااان ..جون دلم .. عشق من .. بیا بغلم
سرت رو بذار رو سینه ام
نازنین : یعنی چی قاطی میکنه; الان من قاطی کردم یعنی;
نادر : اگه رو سینه نمی ذاری بذار رو دلم
نازنین : چی گفتم مگه;;
نمیخوام ; دلت قارو قور میکنع
نادر:منظورم اینه یه وقتی فکر نکنی من عاشق … دشمن تو هستم
نازنین : هستی دیگه
نادر : ددو ساعت پیش با لحن عاطفی گفتی میای
نازنین : وقتی لجمو در میاری دشمنم میشی
نادر : حالا میگی نمیای
بیا بغلم
بیا

ادامه دارد ….. ایرانی