داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

مفهوم غریزه

سلام دوستان. خواستم یه خاطره و تجربه جالب خودمو باشتراک بذارم؛ من وقتی دوازده ساله بودم دختر عموم که دو سال از خودم کوچکتره تابستون یه ماهی خونه ما بود. اون موقع لحظاتی پیش میومد که با هم تنها می‌شدیم و چون با برادرش کل کل کشتی داشتم همین بهانه خوبی شد که باهاش کشتی بگیرم. وقتی خاکش می‌کردم و روش می‌خوابیدم خیلی بهم حال می‌داد و کیرم شق شده بود و روش دراز می‌کشیدم و در حالی که کیرم روی کونش قرار داشت لذت زیادی می‌بردم. خیلی سریع متوجه شدم که اونم داره لذت میبره و چون بچه بودیم و در حال مکاشفه و الان هم یک چیز جدید کشف کرده بودیم لذت می‌بردیم و تنها حسی که وسط نبود شرم و حیا بود. واقعا لذت می‌بردیم. اینم بگم که تا قبل از این اتفاق با مفهوم کردن و دادن آشنا بودم و مثل هر بچه دهه شصتی با همسن و سالهام عوض و بدل کرده بودیم منتها بدون دخول و ارضا و انزال. بعد از این تجربه، کشتی گرفتن های من و دختر عموم خیلی جدی پیگیری می‌شد و خوشبختانه داوری وجود نداشت که سرپا اعلام کنه و بمدت بیست دقیقه تا نیم ساعت دختر عموم در خاک من قرار می‌گرفت و هر دو لذت می‌بردیم.

بالاخره میل به کنجکاوی کار رو به جایی رسوند که تصمیم گرفتم بکنمش و اونم مطمئن بودم که مخالفتی نداره. بردمش پشت بوم دیدم مامانم در پشت بوم رو قفل زده و تصمیم گرفتم همونجا جلوی در بی سر و صدا بکنمش. این مهمه که بگم فقط در این حد از رابطه جنسی آشنایی داشتم که باید کیرمو تف بزنم بکنم توی سوراخ کونش. همین! دیگه چیزی از تلمبه زدن و ارضا و انزال نمی‌دونستم و بدیهیه که تجربه هم نکرده بودم و هنوز سنم قد نمی‌داد که تجربه کنم. وقتی شلوارامون و شرتامون رو درآوردیم، من کیرمو که شق شده بود تف زدم و ازش خواستم خم کنه و خلاصه تنظیم کردم تا بکنم تو کونش، بعد از چند تلاش نافرجام چون قدم خیلی بلند بود پاهامو اونقدر خم و از هم باز کردم تا بالاخره کیرم رفت تو کونش. برعکس پسرایی که کرده بودم و هیچ رقمه منجر به دخول نشده بود چون سخت بود، دختر عموم کیرمو با تمام وجود داخل خودش کشید و دخول براحتی انجام شد چون نر با ماده بود نه نر با نر! نکته جالب این جاست که من اصلا نمی‌دونستم که الان که کیرم تو کونشه باید تلمبه بزنم و خودمو عقب و جلو کنم اما به یکباره به شکلی کاملا بی‌اختیار و واقعا توسط یک نیروی بیرونی (غریزه) دیدم دارم تلمبه میزنم و چون دیدم لذت داره بعد از چند ثانیه تلمبه زدنم از ناخودآگاه به خودآگاه تبدیل شد تا اینکه بعد ده ثانیه ارضا شدم و خیلی واسم لذت‌بخش، عجیب و جالب بود. ارضا شدم و چون هنوز بالغ نشده بودم آبی نداشتم که بیاد و فقط اون حس لذت موقع ارضا شدن رو تجربه کردم. نکته جالب دیگه اینه که چون آبم نمیومد میتونستم بی‌نهایت این کار رو ادامه بدم و ارضا بشم بدون هیچ انزالی.

خلاصه اینکه ده روز کارمون همین بود و با دختر عموم از هر فرصتی برای «چول چولی» (اسمی که خودمون انتخاب کردیم) استفاده می‌کردیم. یه شب که زیر پتو شلوارامونو درآورده بودیم متأسفانه مامانم فهمید و یهو پتو رو از رومون کنار زد و یکی تو گوش من زد و هی پشت دستش میزد و لب می‌گزید. بعدش احساس شرم و گناه و خجالت ناشی از این لو رفتن اینقدر شدید بود که دیگه این کارو نتونستیم انجام بدیم فقط مامانم بشدت نگرانی داشت و هی از من می‌پرسید دست نزدی به جاییش؟ و من می‌گفتم نه و انگار همین سوالات رو از دخترعموم هم می‌پرسید چون خیلی باهاش صحبت میکرد و بعد از سالها فهمیدم که نگرانی مامانم بخاطر پرده و بکارت و این حرفا بود. الانم هنوز اون تجربه نابی که به جای خوبی ختم نشد سایه‌ش روی روابط من با دخترعموم سنگینی می‌کنه و البته دخترعموم دختر خودساخته ای هستش و چند ساله توی حرفاش و نگاهش اثری از حس گناه یا خجالت دیده نمیشه. اما منه خودآزار هنوز دارم اینو با خودم حمل می‌کنم و یکی از دلایل اصلی نوشتنم همینه که کمی از بارش کم بشه و الان تولد دخترعمومه و توی گروه خانوادگی همه بهش تبریک گفتن غیر از من. خواستم اینو بنویسم و بعدش برم بهش تبریک بگم و دیگه احساس گناه و خجالت الکی نداشته باشم. ولی اونروز مفهوم غریزه رو به معنای واقعی درک کردم و عملی که هیچ بکگراندی ازش در ذهن نداشتم (تلمبه زدن) رو ناخودآگاه انجام دادم. ممنون که خوندین.

نوشته: حسام‌الدین

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها