مجنون شهر

از خواب که بیدار میشم تا زمانی که بخوام بخوابم تو فکرمه.تمام پلی لیست موزیکام مشترکه.همه جای این تهران خراب شده رو گشتیم.شبا تا زمانی که از گریه زیاد بیهوش نشم بیدارم و نمیتونم بخوابم.ولی یعنی اونم حتی ۱٪ بهم فک میکنه؟! حتی دیگه عکس پروفایلش رو نمیتونم ببینم.اها یه چیز جالب هر موقع میگفتم این کیه بلاک کن میگفت جوابشو نمیدم ولش کن من تا حالا کسی رو بلاک نکردم!
الان ولی من بلاکم:) از همه جا! من محروم شدم ازش همه جوره
مگه مهمه؟ منی که سیگار کشیدن این و اون و مسخره میکردم از بعد رفتنش روزی ۲ پاکت میکشم. حتی نمیتونم خونه بمونم هر جای اتاقم رو که نگاه میکنم یکی از روزایی که تو اتاقم بود از جلو چشام رد میشه
دارم ذره ذره آب میشم مثل یه شمع. از خودم میزدم همه جوره براش
یادمه شپش ته جیبم بالانس مینداخت،سر کلاس بود و بهم گفت چون مستقیم از دانشگاه رفته سر کلاس نتونسته بود ناهار بخوره. پول قرض کردم از دوستام به این بهونه که ناهار بخورم،ولی ناهار و خودم نخوردم بردم که اون بخوره.از گلوم پایین نمیرفت عزیزترین من گشنه باشه و من سیر.هر روز از خوابم میزدم که با اسنپ جایی نره یه وقت راحت نباشه.بعدشم میرفتم دنبالش.حتی یادمه شب تولدش پول نداشتم میخواستم باهاش برم بیرون رفتم کنسول خودمو فروختم. براش حلقه طلا گرفتم.با پدر مادرش ملاقات کردم،صحبت کردم.همه چی عالی داشت پیش میرفت.پدر مادرش بهم اعتماد زیادی داشتن. الان ۳۹ روزه دیگه ندیدمت.رفیقام بهم میگن مجنون شهر
عذر میخوام اگه سرتون رو درد آوردم شدیداً نیاز داشتم یه جا تخلیه شم.نظرات و میخونم.
دارم با یادت زندگی میکنم:)

نوشته: مجنون شهر

دکمه بازگشت به بالا