داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

مامان دوستم رامین

نمیدونم چرا ولی همیشه دوست داشتم با یکی همسن مامانم رابطه داشته باشم تازه سربازیم تموم شده بود و با یکی از هم خدمتی هام خیلی صمیمی بودم اسمش رامین بود چندباری باهم شیطونی کرده بودیم قضیه از اونجا شروع شد که پدر مادر رامین خواستن طلاق بگیرن رامین بهم ریخته بود و ازم خواست یه مسافرت باهم بریم تو هتل برا اینکه فضا عوض شه شوخی شوخی کونشو گاییدم و همونجا شوخی با مامانش رو شروع کردم طلاقشون حدود یکسال و نیم طول کشید و منم همش به شوخی میگفتم میخوام مامانتو بعد اینکه طلاق گرفت صیغه کنم و از این حرفا رامینم بدش نمیومد یه بارم مادرشو آورد باهم رفتیم بیرون و گرم گرفتیم و همونجا به بهانه دعانویس و بختم رو بستن و از این حرفا شمارشو گرفتم که بریم پیش دعا نویسی که مامانش میشناخت سی سالم رو رد کرده بود مامان رامینم که اسمش شهناز بود پیگیر بود که چرا زن نمیگرم نمیدونست ترتیب پسر کونیشو میدم یه روز رامین بهم گفت که طلاق انجام شده اما مادرش خواستگار داره دیدم داره همه چیز بهم میخوره از واتس آپ پیام دادم بهش به بهونه همون دعانویسه قرار گذاشتیم وضع مالی متوسطی داشتن بعد طلاقم چیزی دستشون رو نگرفته بود رامین با مادرش یه خونه اجاره کرده بودن اونم اطراف شهر خواهرشم که از رامین کوچیکتر بود با پدرش زندگی میکرد سر این قانون تخمیه حضانت که اونم 14سالش نشده از خونه فرار کرد و با یه افغانی ازدواج کرد و رفته بود افغانستان پدرش فردای طلاق یه صیغه ای آورده بود و اونم الفرار خلاصه شبیه فیلمای هندی شده بود زندگیشون رامین تو کارگاه نجاری کارگری میکرد و مادرش تو خونه خیاطی بزور داشتن زندگی میکردن رفتم از درخونشون برش دارم که گفت برم سرخیابون اونجا سوار شه بیچاره از حرف مردم میترسید بالاخره اومد از دفعه های قبل بیشتر به خودش رسیده بود منظورم چندباری که دیده بودمش تو راه خودش سر صحبت رو بازکرد و من فهمیدم رامین جریان رو بهش گفته یعنی پدرسوخته مسیجهایی که واسه رامین فرستاده بودم رو نشون مامانش داده بود اینو بعدا فهمیدم خیلی راحت ازم پرسید که میخوام صیغه اش کنم یا نه منم از خدا خواسته قبول کردم قرار شد هماهنگ بشیم حدودا 1 هفته مونده بود تا عده اش تموم شه تو این یه هفته باهم در تماس بودیم و کار رسیده بود به اینکه من چجوری دوست دارم بکنم و فانتزی های سکس و اینکه چه آرایش دوست دارم رو چه لباسی فیتش دارم و از اینحرفا رامینم کلا در جریان بود خودمو برا روز موعود حسابی آماده کرده بودم خودش یه آخوند پیدا کرده بود رفتیم پیش اون و مدارک رو دادیم و من میخواستم صیغه 2 ماهه باشه اما آخونده گفت کمتر از یکسال نمیشه 20 دقیقه طول نکشید با عقدنامه اومدیم بیرون استرس گرفته بودم سر ظهر بود رفتیم بیرون نهار خوردیم رسوندمش خونه گفت عصر با رامین برم پیشش چیزی نگفتم هرچی میگفت فقط میگفتم چشم پیاده شد رفت به رامین پیام دادم که عصر میام کارگاه فک میکردم خبر نداره به خونه هم گفتم میرم مسافرت چن روز نیستم قرص و کاندوم جور کردم عصر با رامین رفتیم خونشون تو راه گفت ترتیب مامانمو دادی که فهمیدم در جریانه گفتم نه و جریان رو بهش گفتم گفت من جای تو بودم جرش میدادم و از اینحرفا پدرسوخته شیرینی مامانشم سر راه گرفت وقتی هم فهمید با ماهی پونصد تومن صیغه اش کردم دادش رفت هوا که گفتم مامانت اینجوری خواست مامانش یه آرایش خلیجی خیلی جیغ کرده بود که تو هیچ جا ندیده بودم البته چادر سرش کرده بود ومعلوم بود اون زیرا چه خبره برامون چایی آورد و با شیرینی خوردیم و به شوخی به رامین گفت میدونی شیرینی چیه که همه باهم خندیدیم خونشون یه طبقه و نیم بود ولی خیلی کوچیک بود پایین یه اتاق و آشپزخونه بود و بالا هم یه بهار خواب و پشت بوم حصار شده مامانش ازم پرسید که میمونم گفتم آره چن روز در خدمتم که یه لبخند رضایت اومد رو لباش و فهمید بله امشب هرجور شده کار تمومه شام رو خوردیم و با رامین رفتیم طبقه بالا سیگار بکشیم اونجا به رامین گفتم اگه ناراحته از قضیه میتونم الان برم و فردین بازی و از این حرفا که خیلی رک گف مامانش هوس کیر داره میخواسته با یه پیری ازدواج کنه که هم پولی دستشو بگیره و هم به کیر برسه که رامین منو پیشنهاد داده و الانم خیلی راضیه بهش گفتم من فقط بخاطر سکس صیغه اش کردمو اگه فردا روزی از اینکه دوباره ازدواج نکرده پشیمون نشه و این حرفا که گفت نه فکر همه جاشو کردن یه دستی هم به کیرم زد و برگشتیم پایین مامانش قلیون رو چاق کرده بود و تا رسیدیم گفت فهمیدم سیگار کشیدین ما هم زدیم زیر خنده هنوز چادرشو برنداشته بود که رامین گفت این چیه پیچیدی دور خودت که برش داشت یه ست نخی پوشیده بود شرت و سوتینش هم معلوم بود من خجالت میکشیدم نگاش کنم ولی حشرش زده بود بالا رامین چن دیقه بیشتر پایین نموند بمن گفت میره بالا که راحت باشیم منم خواستم دنبالش برم که دستشو گذاشت رو زانوم نذاشت بلند بشم گفت کارتو بکن اصلا میرم بیرون یکی دوساعت چرخی میزنم قبل اومدن هم زنگ میزنم اوکی شد میام تو مامانش عمدا موند تو آشپزخونه که بره بعد اینکه صدای در اومد اومد بیرون گفت رامین کجا رفت گفتم کار داشت بیرون رفت و نذاشتم حرف اضافه ای بزنه بلند شدم رفتم سمتش گفتم حسابی خوشگل کردی و از آرایشش تعریف کردم و همزمان دستم رفت سراغ پستوناش و انگار دنیام عوض شد جلو در آشپزخونه خوابوندش رو زمین و روش داراز کشیدم یه حس شبیه به ترس داشتم دمر خوابیده بود و کیرم مماس کونش بود میخواست بلند شه نذاشتم تکون بخوره و حسابی کیرمو با مالوندن رو کونش راست کردم بلند شدیم و دستش رو گذاشتم رو کیرم تا از رو شلوار برام بماله یکم ازش فاصله گرفتم و دوباره دست کردم تو کونش لامصب خیلی نرم بود مثل ژله بود حتی از کون پسرشم نرم تر بود برگشتم نشستم رو مبل خودش اومد نشست کنارم و یه حس خجالت و شهوت باهم قاطی شده بود سکوت رو شکست و کقت رامین برنگرده گفتم خیالت گفت وقتی برگده زنگ میزنه شروع کردم به مالوندش به همه جاش دست میزدم بعدش گفتم برام برقصه و اون فانتزی هایی که باهم دربارش حرف زده بودیم با درخواست من زنده شد یه سیگار روشن کردمو و جلوم شروع کرد به عشوه اومدن و رقصیدن یه آهنگ از گوشیش باز کرد با اون شروع کرد به رقصیدن و هروقت اشاره میکردم میومد رو کیرم میشست و دوباره رقص یه ده دقیقه اینجوری گذشت یه شرت خرطوم دار پوشیده بودم که پشتش بندی بود یکی از دوستام مغازه لباس زیر داشت از اون گرفته بودم شلوار و پیرهنم رو در آموردم با دیدن بدنم و اون شرت سکسی کنترلش رو از دست داد و یه آه جیغ مانند حشری کشید و اومد جلو و خاست کیرمو بکنه تو دهنش که دستشو محکم گرفتم و نذاشتم چهارزانو داشت التماس کیرمو میکرد و من گفتم بازم باید برقصه اما اختیارشو نداشت و تمام تنش داشت میلرزید تشنه کیر بود با اینکه 2تا وایگرا خورده بود اما احساس میکردم کیرم داره منفجر میشه و انگار کل آبم میخواد بزنه بیرون اگه آبم میومد خیلی ضایع بود بلندش کردم و بلوزش رو دادم بالا و سینه هاشو انداختم بیرون و شروع کردم به میک زدن تعادل نداشت و تلو تلو میخورد دوباره رو زمین خوابوندمش و مستقیم رفتم سمت کونش و شلوارشو تا نصفه کشیدم پایین یه زنه 40 ساله که دوبارم زایمان کرده و مرتب زیر کیر شوهر بوده اندام جنیفری نداره اما کون و پستون ردیفی داری منم عاشق اون اندام بودم یه زن ایرانی که آفتاب به پوستش نخورده مثل یه بچه سفیده سفید و نرم طوریکه هرجا دست میزدی قرمز میشد جاش مخصوصا شکم خط خطیش چون رامینو تو 16 سالگی حامله بود پوست شکمش جر خورده بود و آویزون بود یه تیکه جواهر با اینهمه برنامه ریختن و حرف زدم شرم تمام وجودش رو گرفته بود و این حس قابل وصف نبود مجبورش کردم به حرف بیاد و چندبار ازش پرسیدم چی دوس داری و چی میخوای که با صدای آروم گفت کیر میخوام و منم هی ازش خواستم بلند تر بگه و اجازه دادم کیرمو بگیره تو دستش اما نذاشتم ساک بزنه چهارزانو نشوندمش و بعد ور رفتن با کیرم نزاشتم دست بزنه گفتم فقط دهنتو با ز کن با اون آرایش غلیظ داشتم دیوونه میشدم با ولع تمام چندبار تو دهنش جلو عقب کرد طوری میک میزد که انگار زنده بودنش به کیر وصله چن قدم عقب رفتم که کیرم از دهنش اومد بیرون دوباره کرد تو دهنش و اینکار رو اونقدر تکرار کردم که فکر کنم 10دور خونه رو عقب عقب دور زده بودم خیلی حال میداد حتما امتحان کنین بعد سرشو گرفتمو و چند بار تو دهنش تلمبه زدم و در آوردم ازش پرسیدم سیر شدی از خوردن گفت آره گفتم پس بریم سراغ کردنت کاندوم رو آوردم بکشم رو کیرم که گفت از من میترسی تا حالا تو عمرم فقط به شوهرم دادم گفتم نه ترس نیست تاخیری میخوام حسابی تلمبه بزنم سرخ سرخ شده بود کاندوم رو کشیدم رو کیرم و دوباره دهنشو گاییدم لباش بی حس شده بود کوسش حسابی آب انداخته بود داگی کردم تو کوسش و شالاپ شولوپ حالا نزن کی بزن نه تنگ بود نه گشاد حس ملسی داشت ولی معلوم بود داره درد میکشه داشت آبم میومد که کشیدم بیرون و خودمو با هر بدبختی بود کنترل کردم تا به کونش برسم بهش گفتم بره وازلین بیاره فیمید میخوام از کون بکنمش رفت با یه کرم برگشت گفتم وازلین ندارین گفت پیدا نکردم قمبل کرد منم سوراخشو چرب کردم و کاندوم رو برداشتم و کردم تو دهنش و گفتم حسابی توفیش کنه خودمم چند تف انداختم رو کیرمو و دم کونش حسابی کیرم لزج شده بوده گفتم سوراختو باز کن ببینم این کون با گاییدن اینجوری شده یا از اولش بزرگ بوده گفتم شوهرت انگار نتونسته با کوست کاری کنه ببینم با کونت کاری کرده یا نه و بدون اینکه انگشتش کنم کردم توش خیلی راحتم نه ولی رفت توش و با تلمبه زدنم حشری تر میشد مخصوصا با حرفایی که میزدم بعد چن دیقه کامل داز کشید رو زمین و منم خوابیدم روش و خیلی آروم جلو عقب کردم تا آبم بیاد تو این فاصله برای چندمین بار ارضا شد و منم فشار دادم تا ته و آبم ریخت تو کونش یکم لب بازی کردم و بلند شدم کیرم طوری خوابید که امیدی به بلند شدنش دیگه نبود رفتم سمت گوشی دیدم میس کال رامین افتادم زنگ زدم گفتم 20دیقه بعد میتونه برگرده بلند شد بره سمت دستشویی که منم همراهش رفتم و گفتم مثل اینکه یادت رفته چه قولی دادای چون قرار بود بشاشم رو صورتش بردمش حموم و شاشیدم رو صورت و سرش و همه جاش بعدش یه دوش فوری گرفتیم اومدیم بیرون رامینم برگشت یه چایی خوردیم و انگار نه انگار که اتفاقی افتاده زن نعمته بشرطیکه هرچی بگی قبول کنه برده وار در خدمتت باشه تو این یه سال هرکاری خواستم برام انجام داد موندم شوهر بیغیرتش چرا زندگیشونو به لجن کشید و زن به این خوبی رو طلاق داد

نوشته: اسد

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها