داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

مادر فداکار 72

الهام دید که المیرا اونجا بیکار وایساده . ترجیح داد که با اشاره دست صداش کنه تا بیاد طرف اون . دلش پیش کیر امیر بود . نمی تونست بقیه رو ببینه که دارن هیچی واسش نمی ذارن . انسیه و کتی و سوسن  , امیر رو محاصره کرده ول کنش نبودند . المیرا متوجه منظور الهام شده بود . از اونجایی که می دونست خواهرش در آینده خیلی به دردش می خوره اومد کنارش و بهش گفت که بره خودش هم دخترشو بغل زد و اونو رو تخت طوری خوابوند که نتونه زیاد صحنه های سکس داداششو ببینه . -خب الناز خوبم خوش می گذره -البته اگه این فک و فامیلا بذارن که آب خوش از گلومون پایین بره -عزیز گلم یه شب که هزار شب نمیشه . تازه خاله الهام تو هوای ما رو داره و با دکتر نیازی دوسته و.. -خب که چی اصلا من نه شوهر می خوام نه بچه . می خوام همین جوری با داداشم باشم .. -الناز تو که امیر چند دقیقه پیش بهت کیر زده و حال داده . باید اعصابت آروم باشه -آره به شرطی که بدونم اون مال منه .. حالا مامان تو فرق می کنی ولی این که نمیشه هر کی که از راه برسه یه ناخنکی بزنه و بره . تازه ناخنک که نیست خیلی بیشتر از اونه -یه شب که هزار شب نمیشه -وااااایییییی مامان جیغ میکشما ولی المیرا خودشو انداخته بود رو الناز . سینه هاشو انداخته بود رو سینه اش . خودشو می کشید روش -اوووووفففففف مااااامااااااان کسسسسسم . -باز کن عزیزم باز کن لاپاتو باز کن . اگه بدونی چه کیفی داره . المیرا این کارو با الهام انجام داده بود و می دونست که چه لذتی داره . دخترم عزیز دلم چه احساسی داری . -مامان خیلی خوشم میاد لذت می برم . -به این میگن کس غلتونی .. -اووووهههههه مامان این جوری من بیشتر هوس می کنم الان زیر کیر داداشی بودم . -حالا از این هوسا نکن یه خورده هم هوس مامانتو بکن . قربون دختر خوشگلم بشم . اون سینه هات هنوز هیچی نشده یه خورده رشد کرده .-مامان من خانوم شدم . بچه که نبستم -می دونم عزیزم این از برکت وجود داداش امیر و دستاشه .. -وکیرش که بهم هیجان میده و سینه هامو قلقلک میده . اون طرف امیر و چهار تا زن با هم مشغول بودند . دسته جمعی افتاده بودند سر امیر و قلقلکش می دادند . -اذیتم نکنین . خواهش می کنم ولم کنین .. الهام اونو کف  اتاق ولو کرده بود . قبل از این که بقیه دست به کار شن کیر خواهر زاده شو قاپبد و رفت روش نشست . -ببینم  کسی اعتراضی داره ;/; کتی: نه الهام جون ما هیچ اعتراضی نداریم . فقط حواست باشه عروس یکی دیگه هست . امشب قرار نیست که اون چهار تایی مونو ار گاسم کنه و ما رو تا ته خط برسونه .. سوسن : میگی بین راه پیاده شیم ;/; این جوری که عذابش بیشتره .. انسیه : من اگه همون اول راه بمونم بهتره . اگه وسط پیاده شیم دیگه نه راه پس داریم نه پیش . باید برج زهر مار بریم خونه و جواب شوهرمو اون وقت چی بدم .. کتی : بازم خوبه که من شوهر ندارم .. الهام شما تا دلتون می خواد حرف بزنین و کل کل کنین . من و امیر همین جوری مشغولیم و کاری به کار شما نداریم . -اوووووففففف امیر عزیزم خاله به قربونت . کیرت انگار هر روز کلفت تر میشه . چیکار کردی . هر چی بیشتر ازش کار می کشی کیری تر میشه . بیشتر به آدم حال میده .. -خاله جون شاید میون جمع داری میدی این جوری بیشتر بهت مزه می کنه .. در همین لحظه انسیه اومد لاپاشو باز کرد و گذاشت رو سر امیر .. امیر شروع کرد به میک زدن کس زن عموش .. الهام : انسی جون کستو بیار پایین تر تا گردن امیر درد نگیره . کتی سوسن جون شما دو تا هم بیاین توی صف هر دو دقیقه جا عوض کنین .. کتی : خیلی پررویی الهام . تو چرا از روی کیر بلند نمیشی تا جا به جایی در اون قسمت انجام بگیره . -شادوماد فعلا با کس خاله اش بیشتر حال می کنه . -تو از کجا می دونی -اینو حس می کنم . کتی  اومده بود پشت کون الهام قرار گرفت . زبونشو در آورد و می کشید رو کیر امیر که در حال حرکتای رفت و بر گشتی داخل کس خاله اش بود -زندایی .. زن دایی جون من . کیرم خیلی داغ شده . اگه بدونی من چقدر کیف می کنم . سوسن : کتی آبشو نیاری . ما  نمی خوایم با کیر شل و وا رفته حال کنیم .. -پس باید چیکار کنیم . امیر که داشت کس انسیه رو می خورد .. سوسن : من می دونم باید چیکار کنیم . فقط پاشو زبونتو از رو کیر امیر بردار .. کتی سرشو تکون داد و گفت گرفتم . دو تایی کمر و پاهای الهامو گرفته و از رو کیر امیر به زور جداش کردند .. -آهای نکنین . نکنین . من تازه رو کیرش نشستم -ناراحت نباش دوباره هم می ذاریم بشینی . فعلا باید تایم تعیین کنیم . نفری پنج دقیقه . . این دو سه دقیقه ای رو هم که روش بودی سگ خور .. . حالا این کتی بود که رفت رو کیر برادر زاده اش نشست . -جااااااان کس دادن در میون جمع چه حالی داره . …. ادامه دارد …. نویسنده …. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها