داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

لز با یه رفیق کص صورتی

سلام.من یاسمنم.یه دختر حشری ک همیشه دسش تو شورشته یه دختر لزبین کلاس نهمی که عشق لز داره.خب بریم سراغ داستان.
سال هفتم تو یه روز کلاس بودیم بغل دستیم داشت میمالیدم ناله ریزی داشتم دم گوشم گفت خونمون امروز خالیه. از رفیقم بگم اسمش نازی بود خیلی سکسی و سفید ک همون روز اول عاشقش شدم و فهمیدم مث خودم لزبینه اوایل زیاده روی نکردم و در حد بوس های کوچیک و کوتاه بود کم کم فهمیدم دوس داره بوسه هامون طولانی تر بشه از اون روز دست هام هم حرکت میکردن و فقط میرفتن رو سینه هاش و به اون کص صورتیه حق نمیرسید یه روز ک رفته بودم خونشون و تنها بود(فرزند طلاقه و پیش مامانش زندگی میکنه و بیشتر وقتا بخاطره کار مامانش تنهاس تا شب.
یه روز به بهونه درس رفتم خونشون در زدم درو باز کرد و دویید توی اتاق و گفت وقتی بهت گفتم بیا منم قبول کردم یکم گذشت منم دل تو دلم نبود صدای نازمو شنیدم گفت:عشقم بیا.😃🤤 منم سریع رفتم تو اتاق دیدم لخت مادر زاد رو تخت خوابیده خودش دسمو گرفت کشید پایین و لباشو تو لبام قفل کرد مثل وحشیا لبای همو می‌خوردیم.یه چند دقیقه گذشت و نفهمیدم کی لخت شدم و دیدم داره از لاله گوش تا کصم رو لیس میزنه و میمکه خیلی خوب بود داشتم لذت می‌بردم ک یه زبونش رو روی کنم حس کردم یه لیس و یه میک لازم بود تا تو دهنش ارضا بشم و اونم با رضایت کامل کل آب کنم رو قورت بده و بگه وای خیلی خوب بود تا اومدم برم سراغ خودش صدای زنگ خونه اومد سریع لباسمون رو پوشیدیم درو باز کرد مامانش بود خیلی عادی رفتار کردم ولی یهو دیدم شرتش رو تخت افتاده و خیسه سریع برش داشتم گذاشتم توی کیفم و در کیفمو بسم سریع خدافظی کردم و رفتم چون همیشه حشری ام با شرتش یکم جق زدم خیلی خوب بود از اونجا رابطه ما به لز رسید‌‌.اون روز گفت مامانم ماموریت هسش و خالم هم میاد فقط غدا برام درست میکنه و میره(این نازی خانوم یه بچِ مستقل بود)گفتم باشه اون روز بعد از مدرسه مستقیم رفتم خونشون به مامانم گفته بودم و خیالم راحت بود.رفتیم تو دیدم خالش اونجاس ولی داره میره و کارش تموم شده خالش وقتی رفت کم صبر کردیم ک مطمئن بشیم رفته سریع رفت درو قفل کرد و افتادیم به جون هم این دفعه نوبت من بود حسابی براش خوردم و انگشتش کردم دیگه خودش گفت ۶۹ بشیم من خیلی هاتم زود ابم میاد گفتم باشه یکم کصمو خورد و دسمالی کرد ک ابم پاچید تو صورتش فهمیدم اونم آبش نزدیکه سرعمتو بیشتر کردم سریع جا به جا شدم و دهنمو گذاشتم رو کصش و تمام ابشو با ولع خوردم خیلی بهش حال داد یه چند دقیقه همون جوری بودم و از کصش سیر نمیشدم گفت بسه بلندم کرد حسابی لب ازم گرفت گفت بریم ناهار بعدش برنامه دارم برات بعد ناهار رفتم تو اتاقش یه ویبراتور در آورد و باز افتاد به جونم حسابی برام با ویبراتور مالید چون قبلش ابم اومده بود یکم بیشتر طول کشید تا بیاد وقتی اومد واقعا پاچید بعد من با همون ویبراتور افتادم به جونش و اونم ارضا کردم.
مرسی که خوندین ببخشید طولانی شد.اگر هم بد بود بار اولمه ببخشید دیگه‌

نوشته: یاسی حشری

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها