فرار از خانه

شونزده سالم بودکه بایه پسر آشنا شدم یک دل نه صد دل همدیگه را دوست داشتیم تقریبا۱۷ سالش بود،من دختر آزادی بودم ولی از وقتی بو برده بودند به رابطم با پسره خیلی اذیتم میکردند کلا محدود شده بودم میترسیدند یه وقت بکارتمو بهش بدم خلاصه یه روزم گوشیمو گرفتند و پسره با کلی جنگ توخونشون اومد خاستگاری یک دل نه صد دل عاشقم بود من تو عشقش زیاد جدی نبودم اما دیگه از این محدودیتم داشتم دیوونه میشدم جواب رد شنید تازه بابام پول داد یکی گرفته بود مثل سگ پسره را زده بودند،خانوادش از محله ی ما رفتند به گوش دوستم رسونده بود جریانو منم سرلج با خانوادم وتموم کردن این محدودیت از خونه فرارکردم نصفه های شب بود،همه خواب بودند یه سری وسایلم برداشتم وباکلی آرایش رفتم بیرون تواین مدت خیلی حرفای سکسی بین من واون پسر رد و بدل شده بود کلی کوصم پف وحشری بود کلی دلم میخواست بدم همینکه یه مرد میدیدم چشمم به کیرش بود و کوصم پف و لیز میشد خلاصه دیگه تصمیممو گرفته بودم که هرطوری هست از خجالت این کوص حشریم دربیام اولین ماشین که ایستادیه پسر۲۷ الی ۲۸ ساله بودسوار شدم گفت بریم صحرانوردی گفتم برو بریم رفتیم وسط بیابون یه پتو پهن کرد من و خوابوند روش گفتم ببین بار اولمه سنگ تموم بزار برای کوص حشری وتازه نفسم شروع کرد تموم تنمو بخوره اول لبامو ده دقیقه لب میدادیم بعد سینه هامو نیم ساعت ممه های سفیدو سفت و صورتیم که از سن و سالم خیلی بزرگتر بود خورد ومالید کوصم دیگه حسابی آب بازکرده بود شروع کرد نافمو لیس بزنه و رسید به کوصم اول خووووب بوسش کردبعدلای کوص سفید و کلوچه ای و صورتیم زبون زد تند تند آب کوصم مک میزد و چوچوله کوصمو میلیسید و میمکید نوک زبونش میکرد تو کوص تنگم ولیس میزد بعدگفت برگرد گفتم میخوام پردمو بزنی گفت نه من این ریسکو نمیکنم تو دیگه الان جنده ای من زن جنده نمیخوام جنده خانومی من کونمو قمبل کردم براش اول چند تاضربه ی خیلی محکم به کون سفید وقشنگم زد جوری که سرخ سرخ شد بعد سوراخ کونمو لیس میزد تند تند چنتا تف انداخت و یه دفه کیرشو تا خایه جا کرد انقدر درد داشتم که فقط جیغ میزدم گفت بزار خوب کونت بزارم که دیگه از خونه فرار نکنی جنده خانم و تا خایه تند تند بهم تقه میزد و من ناله میکردم ولی خیلی لذت میبرم کوصم دیگه زیرآب بود شروع کرد آبش بیاد تا قطره ی آخر ریخت تو کونم ولباس پوشیدم و من و همونجا که سوارم کرد پیاده کردمنم رفتم خونمون هیچکسم نفهمید کجابودم وچیشد،تاچند وقتم با پسره بودم و هر شب منو میگایید نصف شبا. خیلی جنده باز و آشغال بود منم یه مدت جنده ی اون بودم

نوشته: سمیرا

دکمه بازگشت به بالا