داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

فراتر از انتظار

چیزی که انتظارشو نداری
گاهی به چشم اندازی تبدیل میشه که تمام بدنتو میلرزونه
آخه همیشه چادر داشت
خیلی سنگین اروم متین
همسایه خوبی بودن
بی آزار
اونروز در آسانسور باز شد دیدم وسیله داره سنگینه سلام کردم و احوالپرسی گفتم کمکتون میکنم . تشکر کرد و منم وسایلشو برداشتم گزاشتم دم درب ورودی و خداحافظی کردم . چند روز گذشت اینبار داشت میوه ها رو از صندوق ماشینش خالی میکرد منم پارکینگ بودم رفتم جلو گفتم میوه رو نمیتونین ببرین تنهایی. اجازه بدین من بیارم براتون. گفت ممنونم نمیخوام مزاحم بشم .توجه نکردم و چند تا کیسه رو برداشتم و رفتم سمت اسانسور با خودش باهم رفنیم بالا . تشکر کرد گفت خیلی زحمت کشیدین . رفتم پارکینگ دیدم کیسه نارنگی مونده برداشتم بردم بالا در زدم درو باز کرد چشمام گرد شد با تعحب کسی که همیشع با چادر بود رو فرا تر از انتظارم دیدم. سرمو انداختم پایین نارنگیها رو تحویل دادم اومدم برم گفت چرا بمن محبت میکنین؟
گفتم همسایه ایم …آخه…آخه نداره وظیفمه…
همش فکر میکردم اون که از چشمی میتونه ببینه من‌پشت دربم چرا با اون وضع درب رو باز کرد!!!
حدودا یکماه گذشت.
بارون میومد که دیدم داره بدون ماشین میره بیرون گفتم خانومه … خیس میشین سوارشین برسونمتون.
با اصرار سوار شد و توی راه اروم سر صحبت رو باز کردم و چند تا سوال کلی که پرسیدم خودش به جزئیات اشاره کرد و از ته دلش کامل بهم جواب داد دیگه ب آخر مسیر که نزدیک شدیم گفتم چرا انروز با اون لباسهای زیبا درب رو م باز کردین و من کلی خجالت کشیدم …گفت مشکلی داشت…نه…پس چی…آخه…
پیاده شد یه کاغذ گداشت رو صندلی گفت ازتون ممنونم خیلی محبت کردین فعلا
دیدم تو کاغذ ش موبایلشو نوشته بود
شب برگشتم خونه از پله ها رفتم بالا که فقط یجوری دلم گیر بود درب منزلشو ببینم و رد شم
ساعت۱۰ بود که با لرز بهش اس دادم سلام
جواب داد
گفتم بیدارین؟
بله
دیگه زبونم بند اومد و اون‌گفت امیر خان ممکنه بیایین ی لحظه پایین.
چی شده
راستش ماشین لباسشویی از زیرش اب زده بیرون سنگینه
رفتم دیدم ابی بیرون نزده
گفتم خشکه
گفت پاک کردم دوباره میزنه
صبر کنین
کنارم ایستاده بود
مانتو تنگ و عجب اندامی
نگاهش کردم گفت چیه مانتوم قشنگه؟
خیلی
بلند شدم گفتم اینجوری خیلی زیباترین
چشماتون قشنگه
اره اما شما قشنگتری خانوم
اروم رفتم جلو گفتم میشه!!!؟؟؟
یه نمه اومد جلوتر
دیدم داستان ردیفه و اروم لبمو گزاشتم رو لبش و بالاخره لحظه ای که انتطارشو نداشتم فرا رسید و نمیدونین تمام بدنم گررررررم شد
حسم قابل بیان نیست
اروم لب رو لب همونجا تو اشپزخانه لخت شدیم و به خودم اومدم دیدم وااای کیرم تو دهنشه داره مثل عسل لیسش میزنه
تمام بدنم مور مور میشد
بلندش کردم گفتم ازت ممنونم
فقط چشمهاشو رو هم گذاشت و نگاهم کرد
رفتیم اتاق
اروم خابید
خابیدم روش
بوی خوبی میداد بدنش
من فقط چند دقیقه بوییدمش
حرف نمیزد نگاهش تمام دلش بود
اروم کیرمو کردم تو کصش
تنگ بود
اما وااای نگاهش حشریم میکرد
شرو کردم به کردن
صدای ناله هاش وحشیانه دیووونم میکرد و منم محکمتر میکردم
بعد از چند دقیقه ارضا شدیم
من همونجا خابم برد از بس این سکس جانانه و لذتبخش و ارامش بخش بود
ساعت ۲ بود بیدار شدم دیدم لخت تو بغلم خابیده
دوباره خابیدم تا صبح
وقتی بیدار شدیم
با احساس حیلی خوبی بهم نگاه کردیم و با لبخندی ملیح گفتم
چکار کردی بامن
گفت ارامشی بودیم برای هم که منم ازت ممنونم
از اون روز گاهی شبها رو با هم ب صبح میرسونیم
ای کاش هیچ وقت این روزها تموم نشه
ببخشین که خستتون کردمو طولانی شد دوستان گلم🙏🏻🙏🏻🙏🏻

نوشته: امیر

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها