داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عشق به یک فاحشه

عشق به یک فاحشه
همیشه از کلمه جنده به عنوان فحش استفاده میکردم . به دوستانم به شوخی میگفتم جنده . و به دخترهایی که به هر دلیل دوست نداشتم میگفتم جنده . یا اگه خوشگل بود جنده خانوم.
من هیچ وقت حوصله دختربازی نداشتم . یعنی حوصله بیرون رفتن . دروغ گفتن . کادو خریدن و در آخر خر کردن دختر به هزار بهانه تا اینکه بتونم بکنمش رو ندارم.
در عوض مستقیم میرفتم خونه جنده های مکان دار اونی که رسما کارش اینه و بابتش پول میدادم بدون نقاب بدون خجالت و بدون تعارف . هم اون میدونست من برای چی اومدم و هم من میدونستم .
سپیده اسم یه جنده بود که تازه شماره اش رو از مهدی رفیقم گرفتم.
زنگ زدم به سپیده . فقط براش مهم بود که شماره اش رو از کجا گرفتم که واسش شر نشه .
تلفنی زمان و مکان و مبلغ رو به توافق رسیدیم . چون خونه مجردی ندارم معمولا پنجاه بیشتر میدم و میرم خونه طرف
از لحظه ورود بگم سپیده خیلی مهربون با من برخورد کرد . اصلا قضیه بازار گرمی نبود بلکه واقعا سپیده مهربون بود . یه زن سی و دو سه ساله موهای رنگ شدده بلوند . پوستی بسیار سفید . قدش شاید هم چند سانت از من بلند تر بود . چهره ای زیبا و اندامی باریک و کشیده داشت .
خدای من چرا زنی به این زیبایی باید جنده بشه . البته خیلی هم برام مهم نبود .
من هم هر روز صبح میرم سر کار و رییسم مغز من رو میگاد .
استدلالم همیشه همینه . من مغزم رو میفروشم . فوتبالیست ساقش رو و این خانوم هم بین پاهاش رو.
تابستون بود و هوا گرم ساعت چهار بعد از ظهر رسیدم خونش . ازسپیده یه لیوان اب خواستم . نه از روی رفع تکلیف که با مهربونی واسم آب اورد . وقتی لاجرعه سر کشیدم با یه لبخند دوباره لیوانم رو پر کرد .
همچنان در فکر خودم مشغول بودم که گفت نمیخای مشغول بشی . ؟؟
راست میگفت . شروع کردم باز کردن دکمه های پیرهنم که دیدم بدون مقدمه لخت شد . یه پتو انداخت زمین و اومد من رو که هنوز شلوارم پام بود رو بغل کرد . بدنش به خاطر اینکه تازه از حموم درومده بود سرد سرد بود.
جوری من رو بغل کرد و شروع به بوسدنم کرد که داشتم وا میرفتم .
با ناز و عشوه تمام کمربندم رو باز کرد و شلوارم رو پایین کشید. با انگشت پاش شرتم رو جوری دراورد که انگار داره شعبده بازی میکنه .
وقتی چشمش به کیر معمولی من افتاد مثل بچه هایی که باباشون تازه از سر کار برگشته باشه جوری ذوق کرد که من مات و مبهوت مونده بودم .
تو ذهنم فکر میکردم آیا این جنده است . یا یه معشوقه که به عاشقش رسیده.
با دو تا انگشتش چنان نرم کیرم رو به دست گرفت و آروم تکون میداد انگار که داره دست یه نوزاد دو روزه رو میگیره و نگران هر لحظه بچه طوریش بشه .
لباش که ماتیک قرمز جیق زده بود رو اروم به کیرم رسوند . یه بوسه زد که همونجا دلم از گیر رفت . دوبار با لباش مک زدن به کیرم همانا و انزال شدن همان .
کمی خجالت کشیدم . اخه من به هیچ وجه زود انزال نیستم
.خنده ای معصومانه زد و در حالی که خیلی اروم داشت کیرم رو تمیز میکرد گفت . اصلا ایراد نداره الان یه کاری میکنم از نوش هم بهتر بشه . تو دلم گفتم جنده مگه این کهنه شده .
خیلی اروم شروع به نوازش کرد . انگار داشت با من بازی میکرد . لجم درومده بود ولی اون همچنان با ناز و عشوه تمام مشغول بود . انگار نه عجله ای داشت . نه براش مهم بود بابت اضافه کاری پول بیشتری بخواد .اون داشت از کار لذت میبرد . از دادن نه از کاری که میکرد.
دوباره کمتر از ده دقیقه کیرم راست راست شده بود . کمی هم قرمز . چون زیادی بهش فشار اومده بود. اومد بالا و شروع کرد سینه هام رو خوردن . واقعا تا اون روز نمیدونستم سینه یه مرد اینقدر میتونه حساس باشه . من عین یه انسان بی اختیار خودم رو سپرده بودم دستش .
با چنان مهارتی کاندوم کشید که انگار صد ساله این کاره است .آروم با دستش کیر من رو فرستاد داخل کسش .
داغی کسش سردی بدنش رو دوباره یادم انداخت . پوست بدن سرد سرد . و داخل انگار کتری داغ . مغزم هنگ کرده بود . چشمام باز مونده بود و فقط نظاره میکردم .
همزمان با لباش تمام بدنم رو میلیسید و بوس میکرد و عشوه میومد و ناز میکرد و خودش رو روی کیرم بالا و پایین میکرد .
جوری با عشق و علاقه کار میکرد که من هاج و واج مونده بودم . تنگی کسش . داغی لباش . نرمی پوستش و بوی شامپویی که تازه موهاش رو با اون شسته بود دیوونه ام میکرد . دوباره انزال شدم ولی ایندفعه انگار تمام بدنم از سر کیرم ریخت بیرون توی کاندوم.
عین ادمی که تازه از زیر آوار درومده خسته بودم . همون جا ولوو شدم .
سپیده جون خدمات پس از انزالش هم خوب بود . بعد از اینکه کاندوم رو دراورد و انداخت تو سطل اشغال کوچیکی که کنار اتاق بود یه لیوان اب داد دستم و گفت نوش جونت . من آب رو که خوردم بی اختیار بغلش کردم و یه بوس از ته دوست داشتن زدم به پیشونیش . همچنان لخت بغلم بود . دووستش داشتم . میدونستم شهوت نیست چون دوبار انزال شده بوددم . یه حسی با تمام وجودم میگفت دوستش دارم .
از خونه اومدم بیرون گذاشتم چند روز بگذره . گفتم شاید اون موقع احساسی برخورد کردم . ولی وقتی زنگ زدم به مهدی و گفتم من عاشق سپیده شدم و مسخره ام کرد و گفت باشه تو بگیرش شریکی میکنیم .
چندین بار هم دوباره رفتم پیش سپیده . دو سه بار حتی باهاش سکس هم نکردم فقط درد دل و حرف و حدیث . الان مطمئن هستم عاشق شده . عاشق سپیده . میخام بگیرمش . ولی موندم . موندم با هزار فکر درست و غلط و تنها چیزی که مطمئن هستم اینه که من عاشق شدم

نوشته: مهندس

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها