داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عذاب وجدان بخاطر زن متاهل

سلام امیدوارم حالتون خوب باشه من علی هستم ۳۰ ساله و قدم ۱۹۰ و خوش تیپم و دیگه جزئیات زیادی نمیگم چون به دردتون نمیخوره و این خاطره هم کاملا واقعیه و میخوام تجربمو د. اختیار دوستان قرار بدم لزومی نداره بیام اینجا اراجیف تحویل بدم…من تو اینستا بواسطه کارم با دختر و خانمای زیادی در ارتباط کاری بودم که معمولا یکی که بیش از حد اظهار لطف میکنه (غیرکاری)معلومه که میخاره
خلاصه یکی از همینا که عکس پروفایلش هم چادری بود خیلی زیاد پیام میداد و منم اصلا تو نخش نبودم چون احساس میکردم به دردم نمیخوره و وقت تلف کردنه ولی جوابشو میدادم چون آدم با محبتی هستم خلاصه این پیام دادنا و جواب دادنا رسید به چت و خلاصه دیدم علارغم چادری بودن خیلی مذهبی نیست و در حد دوست اجتماعی مجازی شدیم و چت کردنامون بیشتر شد و کار به تماس تلفنی و اینا رسید ولی چون میدونستم متاهله و ازم یه ۱۰ سالی بزرگتر بود حد و حدودو حفظ میکردم چون نمیخواستم وارد رابطه عاطفی با زن شوهر دار بشم
خلاصه ایشون رفته رفته ابراز علاقه میکرد و منم بالاخره جوون بودم و مجرد گاها وا میدادم و باهاش صمیمی تر شدم و حتی بحث به سکس چت و اینا رسید که طبق معمول خانمای شوهردار از سکس اش ناراضی بود با همسرش ولی من خط قرمزم بود که باهاش سکس کنم
یه چند بار همو بیرون دیدم و یکم گشت و گذار نهایتش باهاش دست میدادم و کاری نمیکردم چون نمیخواستم به زندگیش لطمه وارد بشه … یه روز من خونه تنها بودم که گفت بیام پیشت و اول من مخالف بودم بعد انقدر زبون ریخت گفتم بیاد اومد و با یه پیرهن و شلوار نشست وبرلی اولین بار دیدم هیکل خیلی سکسی داره با کون بزرگ ک بدن سفید کلا اندام خوبی داشت برخلاف سن اش کلی صحبت کردبم آخرسر این گفت سردمه و منم پتو دادم بهش کشید رو خودش و اصرار کرد برم زیر پتو پیشش و انقدر حرفای عاطفی زد که بالاخره کم کم لبامون رفت رو هم و شرو کردیم لب هامونو خوردن که تن داغش رو کاملا حس میکردم چون تو بغلم بود در این حین هی وجدانم میگفت تو که اینکارو نباید میکردی و خط قرمزت بود و اینا ولی چون لذت بخش بود بیخیالش شدم و ادامه دادیم که دستمو گرفت گذاشت رو سینه های فک کنم ۷۵ اش و منم مالوندم و دیدم حشری تر شد و وول میخورد بغلم خداییش خیلی مچسبید و دستامو بردم از زیر سوتیین اش و گرفتم تو مشتم و بازیشون میدادم که کم کم آه و ناله میکرد و نا خودآگاه دستشو رسوند به کیرم و از روی شلوار مالوند و منم دستمو بردم کسش رو گرفتم مالوندم که دیدم حسابی خیس کرده و اون دستشو کرد زیر شلوار و شورتم و یه آه بلند کشید و منم همین کارو کردم و دستمو رسوندم به کس اش که داغ بود و خیس خیس دیگه ناله هاش زیاد شد و لبای منو گاز میزد که یهو به خودم مسلط شدم و نخواستم بیشتر از این ادامه بدم که خودشم فهمید چون منو میشناخت و میدونست تا اینجام زیاده روی کردیم واسه همین گفت فقط سینه هامو بخور و منم یکم خوردم باز میخواست ادامه بده که نزاشتم و بلند شدم نشستم اونم یکم خودشو مرتب کرد و بعد یکم صحبت پاشد رفت و منو با عذاب وجدان تنها گذاشت و تازه سرعقل اومدم که چیکار کردم و دیگه کم محلی کردم بهش و گفتم رابطه ما اشتباهه و آخرش زندگی توعه که به باد میره و من مجردم و مشکلی پیش نمیاد و این حرفا به هر بهانه ای بود دلسردش کردم و الانم گاها در ارتباطیم پیام میده ج میدم ولی میدونه که نمیتونه باهام سکس داشته باشه و هرچند دیر ولی خوشحالم به اشتباهم پی بردم قبل از اینکه کار به جاهای باریک بکشه ولی بازم پشیمونم از این کارم و قسم خوردم حتی با زن شوهردار حتی دوست معمولی هم نشم چه برسه سکس و توصیه ام میکنم به دوستای عزیز که هیچوقت طرف این موارد نرن چون خوبییت نداره بالاخره هرچی باشه ما انسانیم و این کارا انسانی نیست
ببخشین که قسمت سکسی کم داشت بیشتر خواستم دردودل بکنم و بلکه این خاطره یه انسانی رو راهنمایی کرد تا خطا نکنه
موفق باشید

نوشته: علی

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها