داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عاشق خواهر ناتنی ام شدم (۱)

سلام من مهرانم،دانشجوی سال سوم پزشکی هستم، دوتا برادر دارم که از یک مادریم، مادرمون موقعی که من خیلی کوچیک بودم فوت شد بعد از اون پدرم با یه زن دیگه ازدواج کرد از اون زن یه دختر داره اسمش سارا ست، الان 18سالشه
سارا عزیز دردونه بابامه و خیلی دوسش داره طوریکه همیشه بین ما 3برادر و اون فرق میذاشت، همیشه بهترین چیزا و بهترین امکانات برای اون بوده و هست بگذریم…
سارا رشته تجربیه و سال کنکورش بود و هر از گاهی میومد پیش من تا بهش فیزیک و ریاضی یاد بدم
اینم بگم که خواهر ناتنیم خیلی خوشگله، مث برف سفید و چشم و ابروی مشکی و لاغر و خوش استایله
یه چند وقتی بود که مواقعی که خونه بودم به بهونه های مختلف میومد تو اتاقم و درس ازم میپرسید منم جوابشو میدادم و بعدش میرفت
یه شب که دیر وقت بود اومد تو اتاقم وبا حالت مظلومانه چهرش گفت داداشی چند تا سوال ریاضی مشکل دارم میشه یادم بدی فردا امتحان دارم منم که از خدام بود پیشم باشه قبول کردم
اومد و نشست کنارم چندتا سوال براش حل کردم و نمونه سوال براش نوشتم تا حل کنه نشسته بودیم پشت میز منم دستم روی میز بود اومد خم بشه روی سوال سینه هاش خورد به دستم یهو صورتم داغ شد ولی خودمو کنترل کردم نذاشتم بفهمه
خلاصه یخورده گذشت و درسش تموم شد
با یه خنده شیطونی گفت داداش مهران میشه امشب پیش تو بخوابم؟
منم که دسپاچه شده بودم گفتم اره چرا نمیشه
گفت فقط قول بده به کسی نگی چون اگه بابا بفهمه ممکنه ناراحت بشه گفتم باشه
تو دسشویی اتاق من رفتیم مسواک زدیم و اماده شدیم برای خواب چراغارو خاموش کردم دیدم خوابیده رو تخت من تعجب کردم اخه فکر میکردم میخواد جای دیگه بخوابه گفت بیا دیگه
داغ شده بودم سعی میکردم جلوی خودمو بگیرم
اما نمیشد رفتم سمت تخت و کنارش دراز کشیدم سارا بهم خیلی نزدیک شده بودانگار میخواست از عمد خودشو بچسبونه بهم نفس های داغش میخورد به صورتم و گردنم اینطوری خیلی داغتر و حشری تر میشدم
چشامو بسته بودم، یه لحظه چشامو باز کردم سارا رو تو تاریکی با چشمای خمار که داشت برق میزد دیدم همینجوری به هم نگاه میکردیم سارا صورتشو اورد نزدیک من لبای داغشو گذاشت رو لبم و منو بوسید
اروم داشت لبامو میخورد حس لبای نرمش خیلی خوب بود کیرم بلند شده بود بغلش کردم اخ که بغل کردنش محشر بود هیکل ظریفی داشت اومدم روش لباشو با ولع میخوردم
از روش بلند شدم لباسمو در بیارم بلند شد گفت صبر کن
اومد سمتم لباسمو خودش در اورد لباس خودشم اورد بیرون رفتم چراغارو روشن کردم که تن سفیدشو ببینم، دیدم محشر بود مث برف سفید و جذاب بود یه سوتین سفید تنش بود اومد سمتم شلوارمو کشید پایین یکم کیرمو از رو شورت مالید و شورتمو کشید پایین کیرمو با دستای کوچولوش گرفت و سرشو بوس کرد اخ که چقد حال کردم با این حرکتش
سر کیرمو کرد تو دهنش یکم مک زد، ساک زدن بلد نبود انگار، دندوناش میخورد به کیرم
یکم بعدش رفت رو تخت دراز کشید و پاهاشو باز کرد داشتم دیوونه میشدم براش، رفتم روش ممه هاشو از رو سوتین مالیدم و خوردم ممه هاشو از سوتینش در اوردم ممه هاش کوچولو بود ولی خیلی خوب بود نوک ممه هاش زده بودن بیرون اونم خیلی حشری بود ممه هاشو میخوردم لیس میزدم گاز میگرفتم که با همون صدای خمارش میگفت… آااخ آروم بخور تموم میشن…
صدای آه و اوهش راه افتاده بود بهش گفتم اروم بابا و اینا میشنون
ممه ها و گردنشو اینقد خوردم و مک زدم که سیاه و کبود شد رفتم سراغ کسش شورتشو اوردم بیرون اخ که چه کس کوچولویی داشت مثل یه غنچه بود کسش خیس شده بود لاش قرمز شده بود کسش اینقد کوچیک بود انگار که کس یه بچس
پاهاشو کامل باز کردم لای کسش رو باز کردم با انگشت شصتم یکم چوچولشو مالیدم یه آه بلند کشید زبونمو گذاشتم در سوراخ کسش شروع کردم به خوردن مرتب آب از کسش میومد آبشو میخوردم با دستم نوک ممه هاشو فشار میدادم خیلی داشت حال میکرد همش آه و اوه میکرد زبونمو میکشیدم رو چوچولش داشت دیوونه میشد سرمو گرفته بود و به کسش فشار میداد از روش بلند شدم کیرمو گذاشتم در سوراخ کسش گفت داداش وایسا گفتم چیه لعنتی میخوام بکنمت دارم دیوونت میشم گفت کیرت خیلی کلفته آروم بکن دردم نیاد گفتم باشه کیرمو در سوراخش بود سر کیرمو میمالیدم به چوچولش داشت حال میکرد کسش خیس خیس بود همینجوری که اروم اروم میمالوندم سر کیرمو فرو کردم تو کسش اروم دادم تو
یه آه ریزی کرد که نشونه از درد بود کسش خیلی تنگ بود کیرم به زور میرفت توش کیرم تو کسش بود اروم داشتم میدادم تو که دیدم تا ته توشه اوردم بیرون دیدم سر کیرم خونی شده پرده اش رو زده بودم دیگه سارا رو مال خودم میدونستم بهش گفتم درد داری گغت اره یکم ولی تو بکن لعنتی دستمال برداشتم کسش داشت خونریزی میکرد ولی زود قطع شد پاکشون کردم دوباره کیرمو اروم کردم تو کسش گفتم چه حسی داری گفت یکم دردم میاد اولش اروم میکردم ولی بعدش شروع کردم تلمبه زدن دیگه اونم داشت حال میکرد دلم میخواست آبمو خالی کنم تو کسش ولی نمیشد میترسیدم حامله بشه تلمبه زدم نزدیک بود ابم بیاد کیرمو اوردم بیرون آبموخالی کردم رو شکمش
بیحال شده بودم نگاش کردم همونجوری با چشمای مستش بهم نگاه میکرد با دستمال شکمشو پاک کرد کنارش دراز کشیدم اومد تو بغلم جفتمون بیحال بودیم خوابمون برد
ادامه دارد…

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها