داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

ضربدری اشتباه

همه چیز از اونجا شروع شد که موقع سکس با همسرم المیرا تو گوشش حرف از سکس ضربدری میزدم و اونم با اینکه حرفی نمیزد ولی حسابی حشری میشد و اینو میفهمیدم.همیشه میگفتم میبرمت خارج از کشور با یه مرد که خودت انتخابش کنی جلوی من هرجور سکسی رو خواستی تجربه کنی و اونم شهوت تمام وجودش رو میگرفت و ارضا میشد.کم کم اونم به حرف اومد و می گفت دلم میخواد جلوم کون یه دختر کون گنده رو بلیسی و بکنیش و گاهی اوقات شیطونی میکرد و وقتس داشتیم سکس میکردیم اسم دوستای خوشتیپش رو میاوردو نحوه سکس با شوهراشون رو واسم توضیح میداد و دیوونم میکرد.خیلی زود کار به جایی رسید که دیگه پرده بینمون پاره شده بودو عملا موقع سکس میگفتم فرض کن من فلانی هستم که خوشتیپه و تو هم میدونم بدت نمیاد باهاش سکس کنی و منو به اسمس او صدا میزدو سکس میکرد و بر عکس اونم اسم خودشو عوض میکرد و وحشی ترم میکرد.
یه شب داشتیم سکس میکردیم گفت که با یه زن اتفاقی آشنا شده که چند باری با هم اس ام اس دادنو یه کم حرفای شیطونی زدن و اون زن بهش پیشنهاد داده که شمارشو بده به شوهرش و یه دوست اجتماعی واسش بشه.المیرا هم بهش گفته که میخواد شمارشو به من بده تا منم باهاش حرف بزنم.
حشری شده بودم و گفتم یعنی تو جلوی من با یه مرد دیگه حرف بزنی و خودت رو لوس کنی؟
با اینکه خیلی غیرتی شده بودم ولی حسش شهوتی کننده بودو قبول کردم.
فرداش که سر کار بودم یه اسمس اومد.آره نگین بود همونی که با الی آشنا شده بود.سریع زنگ زدم به الی دیدم اونا چه پیشرفتی کردنو داشت با پیمان تلفنی حرف میزد.هم عصبی شده بودم و هم حشری.
بهم گفت که حرفای عامیانه میزدیم و چیز خاصی نبود.خلاصه طاقت نیاوردم و رفتم خونه دیدم الی رو مبله و شهوت داره ازش میباره.
بهش گفتم کارمون اشتباه نیست؟پشیمون نمیشیم؟گفت بابا ما که خیانت نمیکنیم.تو از رابطه من خبر داری و من هم از کارای تو.پس از اونایی که میرن خیانت میکنن که بهتره.تازه این کارا واسه حشری شدن بیشتره وگرنه ما که عاشق همیم و عاشق سکس باهم و اندام همیم.
قدم 181 و وزنم 79 هستش و 32 سالمه.مسابقات کرال سینه شنای غرب کشور اول شدم و اندامم بد نیست ولی خداییش الی اندام سکسی داره و حسودیم میشه حتی یکی نیگاش کنه.160 قدشه و 57 وزن و کونش کامل توپی و گنده و سینه گرد و سر بالا با پوست کاملا سفید و 27 سالشه.
خلاصه کار به اس ام اس ضربدری و سکس اسمسی کشید و کار به جایی کشید که من رو این مبل داشتم اس ام اسای سکس به نگین میدادمو از کس و مون اون حشری میشدم و میدیدم که الی هم با پیمان اس میدن و خمار کیر شده و شهوت از چشماش میباره.
رفتم سراغش که اساشو بخونم نذاشت فقط یکی دوتاشو که داشت قربون صدقه کیر پیمان میرفت رو دیدم و از اینکه زنم داره قربونه یه کیر دیگه میره داشتم دیوونه میشدم و دست به کیرم میزدم ارضا میشدم.
آروم دست کشیدم لای پای الی دیدم آتیشه و خیس خیسه.با یه شلوارک کوتاه نخی بود و عادت داشت تو خونه شرت نمیپوشید.تو همون حالتی که اس میداد و منو جواب اس های نگین رو میدادم رفتم از رو شلوارک کس خیسشو میک میزدم و گاز میگرفتم.داشت میمرد از شهوت که گفت بریم رو تخت.نگین و پیمان هم رفته بودن تو کار هم و مثل اینکه اونا هم روانی شده بودن.
رو تخت لخت شدیمو به الی گفتم پشت کن و کونت رو کامل بده عقب ولی لزم فاصله بگیرو اس ام اس بازیتو بکن و فکر کن پیمان داره میکنتت.منم کیر کلفتمو گذاشتم لای کونش و بازیش میدادم و اینقدر خیس بود که با یه تکون و یه صدای شالاپ رفت تو کسش.آآآآآخی کشید و گفت پیماآآآآآن. وای اینجوری که گفت اگه به ضور خودمو نگه نمیداشتم حتما ۀبم میومد.
تو همون حال که منم به نگین اس میدادمو داشتم دیووونش میکردو یهو به ذهنم رسید بهش زنگ بزنم.اونم برداشت و صدای سکس کردنشو میشنیدم و یهو دیدم الی هم داره حرف میزنه.صدای پیمان رو از تو گوشی خودم میشنیدم که داره قربون صدقه زنم میره و منم تا میتونستم نگین رو صدا میزدمو اونم فقط داد میزد امیر جون بکن منو دیگه پیمان رو نمیخوآآآآم.وای اینقدر شهوتی شدم که تو همون حال دیدم الی روی کیرم با صدای پیمان جون پیمان جون ارضا شد و منم همینطور و اوناهم از داد و فریادشون معلوم بود که تموم کردن.گوشی رو قطع کردیمو خوابیدیم.
دیگه شده بود کار همیشگیمون که موقع سکس با اونا باشیمو من با نگین و پیمان با المیرا.من شده بودم دوست پسره نگین و الی شده بود دوست دختره پیمان.
کارمون به تبادل عکس کشید و هر حالتی پیمان از المیرا میخواست من ازش میگرفتمو اون ام ام اس میکرد و پیمان رو دیوونه ترش میکرد و نگینم که حسابی تپل و گوشتی بود عکسای دلخواهمو واسم میفرستاد.منو پیمان هم عکسای کیرمونو تو حالتای مختلف به خانوما میفرستادیم.باورتون نمیشه المیرا عکی کیر پیمانو تو گوشیش نگا میکردو تو همون حال واسم ساک میزد و هی یه زبون به صفحه گوشیش میزدو حشری ترم میکرد.
عکس کون گنده نگین رو تو گوشیم میذاشتم رو کون الی و به حالت داگ استیل میذلشتمش و با نگاه به کون نگین ، الی رو میکردمو اونم وحشی تر میشد و کسش پر آب و داغتر میشد.
همیشه بعد از سکس حس خوبی نداشتیمو ساعت ها به هم میگفتیم که عاشق هم هستیمو این فقط یه سکس مجازی جهت حال بیشتره و آخرش همینجاست و دوباره یه شب دیگه روز از نو و روزی از نو.
متاسفانه کارمون به جایی رسید تصمیم گرفتیم یه مسافرت بریمو بریم خونشون ولی هیچ کاری نکنیم و فقط از نزدیک همدیگرو ببینیم و هیچ اشتباهی نکنیم و همیشه بهم تذکر میدادیم که یه وقت شهوت باعث نشه زندگیمون رو از دست بدیم و این حرفا.
رفتیم شهرشون که خیلی هم از ما دور بودن و دلیل رابطه با اونا همین دوری و ناشناس بودنشون بود.
همدیگرو ئیئیمو با اصرارشون رفتیم خونشون.شب مشروب خوردیمو کلی حرف و خنده و طوری که انگار چند ساله با هم ارتباط داریم.الی رو میدیدم که زیر چشمی به پیمان نگاه میکنه و منم از پشت راه رفتن نگین رو با اون کون گندش دید میزدم.خلاصه اونا رختخواب رو انداختن و خودشونم رفتن اتاق خوابشون و شب بخیر.
شهوتی شده بودم که تو خونه ای که اونجور سکس تلفنی میکردیم الان همونجام.با الی هماهنگ کردم و به نگین اس دادم.جواب داد و دیدم که پیمان هم به الی اس داد و انگار نه انگار یه اتاق فاصلمونه و مثل قبل اس بازی و شهوت بازی تا اینکه بهشون گفتیم بیان پیش ما.
خوب خونه اونا بودو راحت تر بودن و بعد چند دقیقه دیدم در باز شد و لخت اومدن تو البته پیمان با شرتو نگین یه پارچه دورش بود.
کنارمون دراز کشیدنو من شروع کردم به خوردن کس الی و پیمان هم با نگین داشت حال میکرد.
باورم نمیشد بی پرده کنارمون یه سکس واقعی میدیدیم و حتی دستو پاهاشون به ما میخورد و شهوتی تر میشدیم.دیدم تو همون حالت که پیمان داره نگین رو میکنه دست گذاشته رو رونای المیرا که الی داشت از شهوت جیق و داد میزد.خوابیدم رو الی و دست نگین که کنارم بودو گرفتمو همه انگشتاشو میخوردم.تو همون حال که کیرم تو کس الی بود و داشتم میکردم و سر الی و نگین کنار هم بود نا خداگاه از نگین جلوی چشمای الی لب گرفتم.دیگه الی از خود بیخود شده بود و داد میزو پیمااان.
حالتو عوض کردیم.پیمان نگین رو به حالت سگی ( چهار دست و پا ) گذاشته بودو از کون داشت می کردش و منو کنار نگین رو به بالا دراز کشیدمو الی رفت رو شکمم نشست و کیرمو تا ته کرد تو کسش.حالا دیگه پیمان و الی منار هم بودن و من و نگین هم همینطور.دیدم که پیمان تو همون حالت که داشت نگین رو از کون میکرد گرفته زنمو بغل کرده و داره تمام لب و سینه و گردنشو میخوره و الی هم گرفته بود کیر پیمانو تو کون نگین عقب جلو میکرد.منم داشتم سینه های نگین رو گاز میگرفتم و از زیر کس تپلش و می مالوندم.نگین حالتشو عوض کردو برگشت که واسه پیمان ساک بزنه دیگه کس و کونش جلوم بود.زبون به رونش و کونش و کسش میزدمو الی هم هی میزد به کون نگین.
حسابی بهم گره خورده بودیمو یه لحظه که الی داشت رو کیر من بالا پایین میشد روی من خوابیده بودو داشت لبامو می خورد و نگین هم داشت گوشمو لیس میزد یه حسی پیدا کردم و متوجه شدم پیمان داره کون و کس الی رو لیس میزنه و تو اون حالت به کیر من هم زبون میزنه.هرچند دیوونه کننده بود ولی دوس نداشتم یه بیاد مثلا دو نفری الی رو بکنیمو میدونستم که سکس تموم شه از غیرت دیوونه میشم سریع الی رو کشوندم سمت چپ و روش رفتم و الی و نگین رو بهم چسبوندیم.من از پشت الی داشتم کسشو میکردمو پیمان از پشت نگین که تو این حالت به یکباره اونا ارضا شدنو ما هم دیگه گفتیم تموم کنیم و ارضا شدیم.بعد از تموم شدن سکس سریع رفتن بیرون و من تازه فهمیدم چه بلایی سر خودمون آوردیمو زنم رو یکی دیگه خورده و لمس کرده.از خستگی خوابم برد.بیدار شدم دیدم ساعت 11 صبحه و الی نیستویه لحظه دیوونه شدمو خواستم برم بیرون دیدم گوشه اتاق خودشو جمع کرده و داره گریه میکنه.رفتم دیدم بی حال بی حاله و اینقدر گریه کرده شده خیس آب.گفتم چته؟گفت فقط از اینجا بریم.همونجا حاظر شدیمو کیفمونو جمع کردیم از اتاق اومدیم بیرون دیدیم که صبحونه حاظر کردنو خیلی شاد نشستن منتظر ما.
با دیدنمون تعجب کردن و گفتن کجا؟ولی یه کلمه نگفتیم و الی رفت سمت ماشین و منم وسایل رو گذاشتم پشت ماشین.پیمان و نگین اومدن پایین و کلی حرف و صحبت که چی شده چرا دارین میرین و این حرفل ولی الی باز داشت مثل ابر بهاری گریه میکردو اصلا به چهرشون نگاه نمیکرد.
راه افتادیم.تو ماشین فقط داد میزدمو از خدا طلب بخشش میکردو الی زار میزد و گریه میکرد.کابوسی بود داشتیم دیوونه میشدیم.هی دوس داشتم با همون سرعت 160-170 تا که داشتم بزنم به اینور اونور که بمیرمو این صحنه هارو نبینم.
رسیدیم به یه هتل یه شهر دیگه.تا صبه کنار هم نشستیم و گریه کردیم و زار زدیم که خدا مارو ببخشه و سیم کارتامون رو شکوندیم که دیگه به یاد اونا و غلطی که کردیم نیفتیم.
الان که دو سه ماهی از اون خاطره میگذره هم از یادش شهوتی میشم و هم به خودم میگم فقط یه خیال بوده و تموم شده و خدا رو شکر رابطه منو الی هم کم کم مثل قبل شده.آخه ما دیوونه وار عاشق هم بودیم و هستیم.
باور کنین اگه یه کم غیرت و تعهد نسبت به هم دارید این کار جز پشیمونی جیزی نداره.
یا حق
نوشته:‌ امیر

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها