داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

صدای پای شب

اون شب تاريك و بارونى رو به پنجره رو زمين نشسته بودم و سيگار ميكشيدم
از دودش خوشم مياد حس باحالى ميده به آدم!
-عرفان، هوى بى شرف كجايى؟
نازنين بود، نامزدم.
اومد جلو در اتاقمو كلشو كرد تو و گفت: عوضى اينجايى؟
اومد جلوم رو زمين نشست يكم نگاش كردم، خواستم يه چيزى بگم اما اون زود تر گفت: وقتى سيگار ميكشى چشاتو خمار كن و طورى وانمود كن كه انگار دارى به يه جايه دور دست نگاه ميكنى؛ اينجور بيشتر دوست دارم لعنتى!
سيگارم تموم شد؛ تو زير سيگاريم خاموشش كردم و رو به نازنين گفتم: تو اين سه سال يه بار هم از غم غربت شكايت نكردى؛ عوضيه آشغال چرا اينقد تو خوبى؟!
آه راستى يادم رفت بگم من بعد از ترم اول دانشگام از ايران زدم بيرون و رفتم كاليفرنيا با نازى تو كالج آشنا شدم و بعد شيش ماه رابطه با هم نامزد كرديم
ميخواست برگرده ايران اما به خاطر رابطمون موند اينجا!
گرفتمش تو بغلم و گفتم: نفسم به نفس تو بسته ست عاشقتم خره!
دستشو آورد بالا و مو هامو نوازش كرد
سرمو بردم پايين و يه بوسه ى كوچيك رو لبش زدم
بلند شديم و رفتيم رو تخت نشستيم اومد رو به من روى پاهام نشست طورى كه سينه هاش رو به روى صورتم بود
سرمو گذاشتم رو سينه ش ؛ صداى تاپ تاپ قلبشو ميشنيدم! عاشقه اين لحظم ديوونه كنندس
مثل يه نوزاد شده بودم كه بدون مادرم هيچى نبودم
با هيكلش هلم داد و افتادم رو تخت
سينه خيز خودشو بالا كشيد
ميدونست چجورى ديوونم كنه!
لبامون رو لب همديگه قفل شد…
تا چند لحظه ديگه ما دوتا لخت تو بغل هم بوديم
به هم چسبيده بوديم
چشماش آتيشم ميزد
ديوونش بودم
دستشو آورد رو صورتم كشيد و گفت: ته ريش بهت مياد!
انگشتشو آورد گذاشت رو لبم منم آروم گازش گرفتم يه آهه قشنگ كشيد كه ديوونم كرد
ديگه طاقت نياوردم رفتم روش و آروم آروم فرو كردم توش آروم تلمبه ميزدم
كم كم سرعتمو بيشتر كردم
تا جايى كه آهش تبديل شد به جيغ
با يه دست ملافه رو چنگ مينداخت و با اون دست پشت منو
چشاشو بسته بود
داشت لذت ميبرد
سينه هاش بالا پايين ميرفت و بيشتر تحريكم ميكرد
از لرزشاش فهميدم ارگاسم شده منم ميخواستم بكشم بيرون كه نذاشت و همش رو همون تو خالى كردم
ميدونستم قرص ميخوره
همونجور رو هم افتاديم تا صبح كه با صداى گوشيم بلند شدم…

نوشته:‌ erfan1988

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها