داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

شوخی یا جدی ؟12


 باباباباباباجونم من فقط از کیر تو لذت می خوام زود زود منو به اوج برسون . مثل همیشه زیر بالمو بگیر . این بار میخوام با تو پرواز کنم . تو بغل تو ,  زیر بالا برنده تو . همایون نگاهشو به این طرف دوخته بود .-گلوری جون اصلا خوشم نمیاد نگاه این زن باز به این طرف باشه . همایون به حرف اومد -آقا سهیل تو رو خدا زود باش این زنمو زودتر ار ضاش کن . من دیگه حریف کیرم نمیشم -مگه دست منه . دخترم هر موقع فکرش تنظیم بود و وجودش خواست می تونه آبشو خالی کنه . تو اگه راست میگی و عرضه داری زنمو ردیفش کن که این قدر با خودش ور نره . همش دستش رو کوسشه و داره باهاش بازی می کنه . مسئولیت قبول کردی خودت از زیر بارش شونه خالی نکن تا آخرش برو . نشون بده که داماد با لیاقتی هستی و کاری نکن که مثل حالا پشیمون بشم که دخترمو دادم دست تو . همایون به خوبی فهمیده بود که پدر داره حالشو می گیره -بابا بابا منو بکن . دلم میخواد اینا برن و من تو بغل تو تا صبح کوس بدم -دخترم عشق من دندون رو جیگر بذار هر کار کنیم باید دوساعتی اینارو تحمل کنیم . منم مث تو چشم دیدن این شارلاتانارو ندارم . بلند شدم و رفتم رو کیر بابا نشستم . کیف دنیا رو می کردم . اون با همه وجودش منو می گایید . کاملا خودمو تو محیط سکس بابا قرار دادم . با خودم یه افکار و حالات یوگایی رو مرور می کردم . دوست داشتم هیچ افکار مزاحمی رو به خودم راه ندم . گلوریا فراموش کن که این جا چه خبره . کیر فقط کیر بابا . از یاد ببر شوهر نامرد و مادر جنده ات اون طرف  چیکار کرده و می کنن .. با کیر بابا برو به عرش . پرواز پرواز بر فراز کیر . بر فراز خوشبختی . یه سر گیجه عجیبی پیدا کرده بودم انگار مثل یه هلی کوپتر دور سر بابا می گشتم . تو نگو که این کوسم بود که در حال حرکت و دور زدن بود .-عزیزم دخترم چت شده ;/;-بابا انگار تو آسمونم . مثل یه ابر . ابر سفید نه . یه ابر سیاه ابر سیاه پر بار . ابری که داره می باره . همین جور داره ازم می ریزه . داره آب می ریزه بابا خوشم میاد . لذت می برم دارم اوج می گیرم . پرواز می کنم . داره ازم آب می ریزه . کیف می کنم . بذار ببارم بابا و نذار بیام پایین -دخترم حالت خوبه ;/;مطمئنی که کیرم زیادی تو کوست نبوده ;/;-آره بابا بذار همون داخل بمونه . یه وقت بیرون نکشیش . نمی خوام کیر همایون نامرد جای اون باشه . در یه حالت نیمه بیداری و نیمه خواب بودم . داشتم ارگاسم می شدم یه حالت خوشی تداوم دار شایدم ارگاسم شده بودم . خوشی زیاد زده بود به مخم و یه خورده حرفای عجیب و غریب هم می زدم -آقا سهیل من بیام . اگه یه کیر دیگه هم بیاد کمک شاید یه خورده بیدار شه . می ترسم زنم دیوونه شه از دست بره -دیوونه خودتی همایون . این از کیف زیادیه که کیر من بهش داده . با کیر باباش حال کرده رسیده به این جا .عرضه داری به زن من مادرزنت کیف بده . صدای مامان نازنینو می شنیدم که داشت سر بابا داد می زد ول کن دخترمو . اگه یه تار مو از سرش کم شه من می دونم و تو . روزگارتو سیاه می کنم . یالله کیرتو بکش بیرون بیا این طرف . بیا که باهات خیلی کار دارم . این همایون نمی دونم امشب چشه . گلوریا هم که شهوت زیادی زده به سرش .. هنوز این قدر بیحال و بیهوش نشده بودم که سرم کلاه بذارن . کمر بابا رو چسبیدم که کیرشو بیرون نکشه . تودلم توی وجودم یه آشوبی بود که من لذت می بردم . دلم نمیخواست از اون آشوب رهایی پیدا کنم . می خواستم همین طور توی شهوت خودم غرق باشم . اسیر خوشی و لذت باشم . چشام باز و بسته می شد هیچ حسی نداشتم . مثل آدمای دو پینگی یا آدمای چیز خور شده یا زنایی که داروهای زیاد کننده شهوت و قطره های مخصوص خورده باشن شده بودم . هوس من در حد و اندازه های معمول نبود . خودم اینو به خوبی حس می کردم . یعنی همایون چیزی به خوردم داده که الان اثرشو کرده ;/;مهم نبود مهم این بود که اون لحظه اگه تمام کیر های دنیا میومدن سراغم قبولشون می کردم . ولی کیر بابا رو از همه کیر ها بیشتر دوست داشتم . زبونم باز نمی شد چیزی بگم . یه لحظه که چشام باز شده بود دست بابا رو دیدم که داره رو هوا این ور و اون ور میره و به چیزی اشاره می زنه . شده بود مثل افسر راهنمایی وسط چهار راه که داره به ماشینا علامت میده که نوبت توهه برو تو از این ور برو .. منظور بابا رو نمی فهمیدم . وقتی که یه ضربه ای بهم خورد و صورتم افتاد رو صورت بابا و لبام به لباش چسبید تازه فهمیدم که یه کیر دیگه از پشت رفته تو کونم . همایون کیرشو کرده بود توی سوراخ کونم . بابا که نگرانم شده بود دستور حمله رو صادر کرده بود . خوشی و خماری من زیاد شده بود . یواش یواش از خواب بیدار می شدم -جووووون ممنونم آقا سهیل . بالاخره کیرمو به کون زنم رسوندی . جبران می کنم . شرمنده اخلاقتم پدر . درحقت بدی کردم ولی تو بهم محبت کردی و نشون دادی که خون رو با خون نمی شورن .-در اصل به خاطر دخترمه . خودت خوب میدونی که این دختر چقدر واسم عزیزه . ترسیدم مجنون بشه و خواستم با این شوک متوجه شه که در چه وضعیتیه . بابا دکتر هم شده بود . تمام حرفایی که می زد درست بود . تصورش ,احتمالی که می داد و حتی کیر دومی رو که به عنوان دارو تجویز کرده بود اثر بخش بود . مست دوتا کیر شده بودم -جااااااااان منو بگایین . دوتا کیر چقدر مزه میده . این قدر حواسم بود که دل بابا رو در د نیارم . هنوز کاملا بر خودم مسلط نبودم . عجب نعمتی بود این دو تا کیر خوردن . همایون دوطرف کونمو محکم نگه داشته بود و کیرشو می کرد توش و در  می آورد . بابا هم که از زیر کوس به هیجان و ارگاسم رسیده , منو همچنان می گایید . حالیم بود که از کیر بابا باید تعریف کنم تا دلش نشکنه .-پدر جونم کیر تو یه چیز دیگه ایه . بابا حال بده . کیر تو رو با هیچ کیری تو دنیا عوض نمی کنم . خوشم میاد عاشق کیرتم . نمیدونم دیگه وسط چهار راه ماشین دیگه ای هم بود یا نه . دیدم بابا داره علامت میده . مامان هم اومد سراغم -سهیل ببین حرفتو گوش کردم اومدم من دیگه حالیم نیست چند دقیقه دیگه شما دوتا مردا باید بیایین سراغم . این گلوریا رو ولش کنین به حال خودش بخوابه خوب میشه . منم آدمم دیگه . چرا این قدر خود خواهین . یکی از ارضا شدن زیاد به جنون برسه یکی مثل من از هوس زیاد و این که دو تا بی بخار مثل شما دو تا نمی تونن ارضاش کنن داره به جنون می رسه . شما ها هم اسمتونو گذاشتین مرد ;/;منم اومدم ببینم این دختر دیوونم چشه .-دیوونه خودتی مامان . خودت با اون داماد عوضیت . من حالم خوبه مامان تمیدونم چی به خوردم دادی این قدر گیج شدم . شایدم کیر بابا خیلی قوی بوده منو این جوری کرده . فقط دارم حال می کنم . حال می کنم . دوستت دارم بابا . کیرتو دوست دارم . همه جاتو دوست دارم . رو کیر بابا بودم و بابا منو از زیر می گایید . همایون هم که از پشت کونمو می کرد و مامان نازنین هم دستاشو گذاشته بود رو سینه هام وداشت باهاشون ور می رفت . لبای منم رولبای بابا سهیلم قرار گرفته بود . رفته بودم تو عالم خلسه . دوست داشتم تا آخر دنیا هم در همین وضعیت باقی بمونم . نه این نباید کار قرص های روان گردان باشه . کیر بابا از هر کپسول روان گردان از هر مواد معتاد کننده ای قوی تره . لحظه به لحظه هوسم زیاد تر می شد . به هیچی دیگه جز حرکات توی کوس این دوتا کیر و دستای مامان روسینه هام و لبای چسبیده بابابه لبام نمی تونستم فکر کنم . کیر همایون هم خیلی به من کیف می داد ولی اونقدر هوشیاری داشتم که ازش تعریف نکنم . در همین حال حس کردم که همزمان جوی آبی توکوس و کونم به راه افتاده و صدای ناله های پدر و شوهرمو می شنیدم که هرکدوم با ریختن آبشون توی سوراخم احساس خودشونو بیان می کردند -اوووووووخخخخخخ دخترم دخترم هنوزم اون کوسسسسسست واسسسسسم داغ و پر جوش و خروشه . همایون این دخترم تک تکه . حیف که قدرشو ندونستی . اصلا بهتر شد که ندونستی تا بفهمه این کیر باباشه که به دردش می خوره -جاااااااان فدای کونت گلوریا جبران می کنم . قدر تو رو دیگه می دونم اوووووففففف خوشی زیاد زده بود زیر دلم . خاک بر سرم که قدر این تن و بدن ناب و اصل و باحالو ندونستم . دیگه بیشتر نمی تونم … بعد از این حرفا بود که دوتایی تصمیم گرفتند باهم یه شوکی به من وارد کنند که حالم جا بیاد و عجب شوکی هم وارد کردند . معلوم نبود چند دقیقه از کیف زیاد در حال چرت زدن بودم که وقتی چشام باز شد و هنوز در حالت رخوت و گیجی بودم دیدم اون سه نفر مشغولند .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 
language=javascript> function noRightClick() { if (event.button==) { alert(“! حق کپي کردن نداري “) } } document.onmousedown=noRightClick

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها