شرطی که بردم ولی بد باختم

سلام
من امیرم 19 سالمه خاطره ای که میخوام تعریف بکنم برای ساله پیشه .
کلمه کلمه ای که دارین میخونین راسته و خواهشا نظرتونو برام بنویسین خیلی برام ارزش داره .
بریم به اون موقع که داستان شروع شد .
امیرم 18 سالمه ۱۷۰ قدمه ۶۵ وزنمه یه پسر با موهای فرفری چشمایه مشکی و بدنی سفید حتی رو بدنم یه خط هم نبود بچه خونگی بودم .
رون و کون بزرگی داشتم به مامانم و خاله هام کشیده بودم .
رفیقام بعضی وقتا انگشتم میکردن و میگفتن وای امیر تو چرا مثل پنبه نرمی منم چیزی نمیگفتم .
تو محلمون یه بیلیاردی بود صاحبش شهروز بود ۳۳ سالش اینا میشد ۱۷۰ قدش ۷۵ وزنش ۲۰ سانت سایزش بود .
خودمم باورم نمیشد ولی این شهروز واقعا داشت تو بیلیارد بعضی وقتا با رفیقاش حرف میزد میگفت فلانی رو کردم زیرم بیهوش شد همه میخندیدن شاید بگم یک سوم زن های محلمون رو کرده بود .
بگذریم …
یه روز من زیاد کل کل کردم که نبود حریف قوی شدم کسی نیست بازی کنه حریف میخوام نبود .
شهروز گفت قد قد نکن بچه عرضه داری بیا شرطی بزنیم .
منم بخاطر اینکه خراب نشم گفتم چه شرطی .
گفت هرکی باخت شب وقتی بیلیاردو بستم یه عرق میاره بامزه ایناش میشینیم تو بیلیارد میخوریم .
منم بخاطر اینکه همه نشسته بودن اوکی رو دادم شروع کردیم به بازی
شهروز خیلی خیلی قوی بود ناسلامتی صاحب بیلیارد بودا بایدم قوی بود هی میزد کل بیلیارد هورا میکشیدن منم فقط تو فکر این بودم تو حسابم پول کافی ندارم عرق بخرم کلا فکرم داغون بود .
زد نمیدونم چی شد یه دفعه افتادم جلو یه انرژی عجیب غریب گرفته بودم شهروزم درست بازی نمیکرد که بعدا فهمیدم بخاطر چیه ساعت ۹ و نیم بود توپ آخرم انداختمو بردم .
کل بچه های بیلیارد هنگ کرده بودن منم دیگه هی میفتم بیا دیدی رئیس بیلیارد تونم بردم وفلان تو پوست خودم نمی‌گنجیدم .
بعد شهروز زنگ زد به ساقیش گفت یه خوبشو بیار پول داد بهم گفت برو هرچی دلت میخواد بگیر بیار منم رفتم هر چی دستم اومد برداشتم گفتم مفت باشه کوفت باشه اومدم بیلیارد دیدم همه رفتن خودمون دوتا موندیم .
در و بست اومدیم بساط رو انداختیم رو میز بیلیارد نشستیم رو میز .
شهروز شروع کرد به ریختن .
گفت ببین ۱ و نیم برات گرفتم باید خمشو بخوریم نمونه برا فردا منم اوکی رو دادم .
شروع کرد به ریختن بعد ۴ یا ۵ پیک دیگه من کم کم مست شدم عرقش خیلی قوی بود .
تو پیک ۷ یا ۸ کامل مست بودم دیدم شهروز برا من سنگین میریزه برا خودش نه ولی انقدر مست بودم نمیتونستم حرفم بزنم .
پیک ۱۰ گفت بیا پیک اخرو یدونه لیوانی پر کنم بخوریم عرق تموم بشه منم اوکی رو دادم یدونه لیوانی برای من ریخت یه نصف لیوانم برا خودش اونم زدیم من دیگه هوش از سرم رفته بود .
دیدم یه سیگار روشن کرد داد به من ، منم کشیدم و تقریبا دوپینگ کردم با کله رفتم تو سفر نمیدونم چند دقیقه بود خوابیده بودم .
شهروز بغلم کرده بود ازم لب میگرفت چشمامو نمی تونستم باز کنم ولی میفهمیدم داشت ازم لب میگرفت منم میگفتم میخوام برم خونه پیش مامانم .
شهروز می گفت عیبی نداره جیگرم یکم اینجا کنارم باش خودم میبرمت پیش مامان جندت .
دستش لایه پام بود لباش هم رو لبام لبامو جوری میخورد که یه دفعه یه اه گفتم شهروز گفت جانم
زود رفت سمت گردنم دیگه من مُردم داشتم زوزه میکشیدم .
بار اولم بود نمیدونستم قراره چی بشه .
لختم کرد یه شرت تو پام مونده بود همه جامو لیس میزد ممه هام دور نافم ساق پاهام خیس شده بودم زیرش .
منو چرخوند شرتمو کشید پایین یه جووون گفت با کله رفت تو کونم زبونشو میکشید تو سوراخ صورتیم .
میگفت ای جان پلمپه خودم بازش میکنم .
زبونشو لوله میکرد فشار میداد تو سوراخم منم اه میکشیدم نمیدونم چیم شده بود .
شهروز گفت معلومه بخاطر این طلاست که مامان جندت بهم پا نمیده هر کاری کردم پا نداده همیشه اول مامان رفیقاتو کردم بعد خودشونو ولی مامان جنده تو فرق داره اول باید تورو بکنم تا اونم بهم بده باشه منم جرت میدم تا بفهمه باید بهم بده .
همین حین یه چیزی اومد رو لبهام . به زور تونستم چشمامو باز کنم که دیدم کیر شهروزه ولی کیر نبود دسته بیل بود ۲۰ سانت راحت میشد کلفتیش اندازه کلفتیه دستم بود .
گفت دهنتو باز کن باز نکردم یه چک خوابوند زیر گوشم من زود دهنمو باز کردم .
کیرشو با فشار کرد تو دهنم اوووووووم
یک سومش بیشتر نمی رفت تو دهنم یکم تو دهنم تلمبه زد و بیخیال شو رفت پشتم .
گفت با دستات کون گندتو باز کن میخوام بهش غذا بدم منم کونمو بازکردم رو سوراخم بازی میکرد .
می کرد سر کیرشو توم زود در میاورد خیلی کار بلد بود بی شرف تا نصف کیرشو کرده بود توم ولی من اصلا درد احساس نمیکردم .
شایدم بخاطر مست بودنم بود .
اه و ناله میکردم میگفتم جووون منو بکن همشو بکن که یه دفعه به گوه خوردن افتادم شهروز کل کیرشو کرده بود توم داشتم جر میخوردم کیرشو کشد بیرون دستشو اورد جلو گفت مبارکه منم چشمام بسته بود گفتم چی گفت باز کن چشماتو دیدم دستش پر از خونه گفت کونی شدنت مبارک قهرمان من شروع کردم به گریه اون دیگه ول کن نبود زود زود تلمبه میزد میگفت جوووون کیرم تو کصی که تو از توش اومدی بیرون جوووون جرت میدم هی عقب جلو میکرد یهو تا ته فشار داد توم و کیرش تو کونم شروع کرد به نبض زدن فهمیدم توم خالی شد .
اگه دوست داشتین سکس های بعدیم با شهروز براتون می نویسم اگه هم دوست داشتین سکس شهروز با مامانم که منو واسطه کرد رو براتون مینویسم ولی تو کامنت ها بگین کدومو دوس دارین اونو براتون بنویسم.

نوشته: Amir

دکمه بازگشت به بالا