سکس یهویی با خواهر زنم رها

با سلام خدمت دوستان شهوانی با عرض پوزش و احترام از اسم مستعار استفاده میکنم بنده علیرضا هستم و خواهر زنم رها من توی روستا زندگی میکنم اطراف شیراز چند روز پیش برای انجام کاری به شیراز رفتم صبح زود طبق روال گذشته خانمم مقداری چی بهم داد و گفت سر راه بده به خواهرم رها وقتی رفتم رسیدم ساعت ۸ بود زنگ زدم رها درو باز کرد وسایل گذاشتم داخل و با کلی اصرار رفتم داخل رها دو تا بچه داره که خواب بودن ازش پرسیدم که شوهرت کجاست گفت رفته روستا سر باغ چای وصبحانه آورد بهش گفتم من خوردم ولی چایی می‌خورم رها مغازه لباس فروشی داره بهش گفتم عجله دارم میخوام برم که بهم گفت وایسا با هم بریم مغازه من چند تا لباس بدم ببر رها گفت لباس عوض کنم بریم مانتو رو از داخل کمد برداشت رفت توی اتاق که عوض کنه توی همون اتاق پسرش خواب بود یه باره دیدم که برگشت رفت داخل آشپزخونه و اومد توی سالن چند متر اونطرف تر از من پیراهنش در آورد یه تیشرت مشکي تنش بود مانتو کرد تنش بهش گفتم خداروشکر خونه شما دوبلکس چند تا اتاق دارید چرا اینجا در اومد بهم گفت یعنی اینقدر حولی گفتم منم بهش گفتم حول نیستم خیلی هاتم همینجور که حرف میزدم یه مرتبه شلوار کشید پایین بهم گفت و دلا و پشت کرد سمتم بهم گفت که تو حریف این نیستی منم اصلان این انتظار نداشتم برگشتم بهش گفتم خجالت نمی‌کشی این چه کاری بهم گفت کم آوردی گفتم من نه برگشت بهم گفت ولی اون آورد منم بهش گفتم اونم کم نمیاره ولی زشته نکن که بهم گفت دوماه سکس نداشتیم منظورش با شوهرش بود وقتی داشتی چایی میخوردی لاپات دیدم که شق کرده بودی پاشو فقط همین امروز منم که یه بدن مثل بلور جلوم کیرم داشت شلوارم پاره می‌کرد گفتم باشه بریم توی اتاق گفت بریم طبقه بالا مستاجر نیست خالی رفتیم یه قالی توی یکی از اتاق‌هابود شروع کردیم به لب گرفتن خوابوندمش زمین سینه‌اش می‌خوردم کیرم گذاشتم دم سوراخ کسش فشار دادم داخل شروع کردم به تلمبه زدن انگار نه انگار که دو تا بچه آورده همچینی حشری بودم خیلی خشن میکردم ولی اون توی اوج حشری بهم گفت مگه کیرت چند سانت یواش دردم گرفت بهش گفتم دیدی تو نميتونی این شکست بدی بلایی سرش آوردم که آب لا پاش برداشته بود یه ده دقیقه کردمش که ارضا شد وقتی ارضا شد یه صدای بلندی داد که اگر توی فضای باز بود صد متر اونطرف صداش میومد بعد که ارضا شد بهش گفتم زودی باش حالا نوبت توه گفت وایسا بلند شد گفت بس پشیمون شد وایساد گریه کردن گفتم یعنی چی من تا آبم نیاد دست بردار نیستم خلاصه خوابید و پشتش کرد سمتم بهش گفتم می‌خوای از عقب بکنم گفت نه تو کسم پاره کردی چطور میتونم تحمل کنم این کیره به این بلندی زانو زد کردم توی کسش شروع کردم به تلمبه زدن دوباره حشری شد یعنی کیرم که میرفت تو رحمش احساس می‌کردم بعد از چند دقیقه دیگه داشت آبم میومد که هردو باهم ارضا شدیم من کیرم ۲۰ سانت ۳۸ سالم و رها خانم ۳ سال از من بزرگتر ولی الان که دارم این داستان می نویسم دو روز گذشته اینقدر پشیمون هستم ولی مثل اینکه رها خانم پشیمون نیست چون که چند مرتبه زنگ خواهرش زده و همش احوال من میپرسه با تشکر فراوان از همه دوستان شهوانی

نوشته: علیرضا

دکمه بازگشت به بالا