سکس غلامسخی با خانم مهندس حشری

سلام اسم من غلامسخی هست متولد افغانستان فعلا ساکن آلمان…تو ایران بزرگ شدم و مدرسه رفتم و حسابی زبان ایرانی ها رو یاد گرفتم… الان ۳۵ سالمه قدم ۱۸۳ وزنم ۷۲ …خب بگذریم …موقعی که ۲۵ سالم بود ایران اومدم و به عنوان اوستا بنایی ساختمون هارو از جای پی تا دستمال کشیدن روی سرامیک هاش کنترات میگرفتم …آقا بعد چند مدت کار کردن یه خانم مهندس به پست ما خورد و با ایشون همکار شدیم… یه روز سر ساختمان بودیم و داشتیم با دستگاه بتن ریزی روی میلگرد های فونداسیون بتن می‌ریختیم که خانم مهندس هم سر رسید و گفت: غلام سخی سر شو بگیر این ور …سرشو محکم فرو کن تو میلگرد ها گفتم اینجوری خوبه بعد می‌خندید می‌گفت نه محکمتر فرو کن توش بعد می‌خندید من گفتم اینجوری خوبه گفت اره همینجوری تند تند عقب جلوش کن بعد سمتم می‌خندید من گفتم امروز خیلی شاد و شنگولیا خانم جلیلی خبریه! گفت هی به خانومت حسودیم میشه که همچین شوهر هیکلی و قویی داره گفتم‌ مگه شوهر شما چشه گفت شوهرم راننده کامیون هست و شش ماه یه جاست شش ماه یه جا دیگه هر موقع هم که میاد میگه من حال ندارم خیلی هم چاق و کچله و دم و دستگاه کوچیکی داره و اصلا راست نمیشه…ولی ماشاالله مال شما از رو شلوار قشنگ پیداست…من خجالت کشیدم و گفتم خانم جلیلی ولی من زن ندارم مجردم خانم جلیلی.گفت واقعا گفتم آره گفت اذیت نمیشی زن نداری گفتم میشم گفت چیزی گیرت نمیاد گفتم نه بعد دیدم یکی از همکارانش صداش زد و گفت من میرم جایی کار دارم همینجوری خوب میکنی توش همینجوری ادامه بده فعلا خدافظ…از این موضوع یه هفته گذشت که یه روز صبح خونه بودم گوشیم زنگ خورد خانم جلیلی بود گفتم بله گفت بیا سر کوچه وایسا ببرمت خونه باهم یذره درباره نقشه ساختمون جدید مشورت کنیم گفتم باشه و رفتم و سوارم کرد و رفتیم خونه شون…داخل که شدیم دیدم درو قفل کرد و گفت غلام سخی تو این مدت خیلی کار کردی بشین رو مبل تو برات آبمیوه و موز بیارم بخوری سرحال بیای…گفتم باشه …نیم ساعت گذشت دیدم خانم جلیلی لباساشو عوض کرده و یه ست سکسی کرده یه تاپ سکسی با یه شلوارک تنشه با یه آرایش غلیظ گفت آدم هیچ‌جا مثل خونه خودش نمیتونه راحت باشه … اومد سینی پذیرایی گذاشت جلوم و هردو شروع کردیم به خوردن …بعدش بهم گفت غلام سخی نظرت راجع به خانمای ایرانی چیه…گفتم خانم های ایرانی خیلی خوشگل و جذابن و سکسی ان…و برخلاف زنای افغانستان آزاد ترن و بیشتر شون دوست پسر دارن…بعد گفت غلام سخی دوست داری یه زن ایرانی رو بکنی ؟ من از خجالت سرخ شدم گفتم چرا که نه ازش پرسیدم اسمت چیه گفت یاسمن گفتم چقدر اسمتون مثل خودتون قشنگه گفت مرسی…بعد گفت غلامسخی یه چیزیه که خیلی وقته می‌خوام بهت بگم اما روم نمیشه …گفتم راحت باش گفت من از همون روز اول که هیکل درشت و بازو‌ های گنده تو دیدم ازت خوشم اومد و دلم میخواست که اون دستای هیکلی اون ریش های سکسی تو لمس کنم… و بدن مو بین اون بازو های گنده و درشتت فشار بدی تا از حال برم. و اون دسته بیل تو بگیرم و ساک بزنم…ب من اجازه میدی باهم حال کنیم.گفتم باشه‌ عزیزم اتفاقا منم تو کف گاییدن یه خانم ایرانی سکسی مثل شما موندم…بعد اومدم جلو لب هامو رو لبش گذاشتم و با ولع میخوردم اونم شروع کرد به خوردن لب هام و همزمان سینه هاشو میمالیدم اومد سمتم و نشست رو پاهام و دوباره مشغول لب گرفتن شدیم
آه که چقدر عالی می خورد دوباره دستمو گذاشتم رو پستوناش و شروع کردم به مالیدن
بعد مدتی دستمو از زیر تیشرتش کردم تو ، کرستش رو بالا دادم و پستوناشو میفشردم
همون جور که رو پاهام بود حس کردم کیرم داره بلند میشه لباشو ول کردم و تاپشو در آوردم و بعدش کرستشو باز کردم
با دیدن پستوناش با دهنم شروع کردم به میک زدن و مالوندن پستوناش
آه یاسمن در اومده بود ، خیسی کصش بیشتر شده بود ، واقعآ جفتمون رو ابرا بودیم با دستام یاسمنو محکم گرفتم
-تخت خوابت کجاست کص خانم ؟
-اون اتاق چپیه
چون مرد قویی هستم ، مثل پر کاه بلندش کردمو همونجور که تو بغل بود رفتم سمت اتاق خواب و انداختمش رو تخت
سریع پیرهنمو درآوردم، تنم مو نداشت و شکمم صاف بود
دکمه شلوارکشو باز کردم و شورتشو شلوارکشو باهم کشیدم پایین و با دستم کصشو مالیدم
-چقدر خیس کردی خودتو یاسمن!
چیزی نگفت ، پاهاشو باز کردم دهنمو گذاشتم رو کصش و با زبونم شروع کردم به لیسیدن کصش
نالش در اومد و مثل مار پیچ و تاب میخورد ، لای کصشو باز کردم و زبونمو کردم تو سوراخ کصش
چه حس خوبی بود ، همینجور که کصشو لیس میزدم ارضا شد
اومدم بالا و بغلش کردم
-دوست داشتی عزیزم ؟
با بیحالی گفت خیلی
شروع کردم شلوارمو در اوردم ، شورت پام نبود و کیرم مثل فنر افتاد بیرون
یاسمن گفت واییی چقدر بزرگ و کلفته ، انگار سه برابر کیر مرتضی شوهرمه
-یاسمن ، میخوری برام ؟
گفت اره
بلند شد و اومد پایین ، کیرم مثل برج بلند بود و محکم ، اولین بارش بود که میخواست برای کسی ساک بزنه چون شوهرش کیرش کوچیک بود، خودش بعدا گفت به لطف کدو ها ، ساک زدنو بلد بود
کیرمو کردم تو دهنشو شروع کرد، میک زدن و در میاورد و لیس میزد
یاسمن گفت چقدر کیر افغان خوبه ، ۵دقیقه ای برام ساک زد .ترشحی که از کیرم در میومد رو لیس زد ، بد نبود آه میکشیدم ، ازش خواستم 69 بشیم
لیسیدنم دیوانش کرده بود ، اصلآ نمی خواست این لحظات تموم بشه ، انگار عشق زندگیشو پیدا کرده بود یاسمن گفت ای کاش غلام سخی تو شوهرم بودی نه مرتضی
داشت برام ساک میزد و من هم داشتم کصشو میخوردم ، واقعآ یاسمن حال خوبی داشت ، شروع کردم انگشتمو تو کصش میچرخوندم
یاسمن گفت واییییییی تا حالا اینجوری تجربه نکرده بودم تو دلم مرتضی رو لعنت میکنم که هیچی از سکس سرش نمیشه
برای بار دوم هم ارضا شد و کیر من هم مثل سنگ شده بود
با این که یاسمن بی حال شده بود ولی کصش کیر میخواست آروم از بغلم اومد پایین ، منم اونو چرخوندم و بغلش کردم
کیرم همینجوری به کصش میخورد بلند شدم و پاهاشو باز کردم و کیرمو روی چاک کصش حرکت میدادم و یهو کردم تو کصش
آتیش گرفت و جیغی زد، کیرم واقعآ برای کصش بزرگ و کلفت بود
یه مدت صبر کردم و بعدش شروع کردم به تلمبه زدن
یاسمن گفت تا حالا تو سکس اینجوری لذت نبرده بودم واقعا لذت عجیبی دارم… ، آه و نالش در اومده بود
پاهاشو بالا گرفتم روش خوابیدم و همونجوری که تلمبه میزدم لباشو میخوردم و با دستام با پستانهاش بازی میکردم ، همین کارام باعث شد که برای بار سوم ارضا بشه…دوستان اگه خوشتون اومد لایک کنید …تا.ادامه شو بزارم…♥️

نوشته: غلامسخی

دکمه بازگشت به بالا