داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

سکس با پسر خجالتی در قطار

هیچ وقت یادم نمیره عروسی یکی از فامیلای خانمم دعوت بودیم تهران فامیلی کوپه گرفتیم از مشهد حرکت کردیم تو راه خواهر زنم اومد گفت یه مهمون تو کوپه تون راه میدین کوپه ما همه خانمن این پسر عموم میا کوپه شما خانمت با بچه ش بیان کوپه ماخلاصه قبول کردم پسر عموش اومد کوپه ما خیلی خجالتی و کم سن بود ۱۸ ۱۹ ساله به محضی که اومد سلام کرد و روی صندلی دراز کشید پشتش به من بود شلوارش اومده بود پایین یه خورده از قاچ کونش پیدا بود خیلی شهوت انگیز بود کیرم یهو داغ شد هوس کردم بهش بچسبم خلاصه کنارش دراز کشیدم اروم ارو بغلش کردم خودمو بهش چسبوندم اونم طفلی هیچی نگفت حلاصه از رو لباس کلی باهاش حال کردم اونم کیرش راس شده بود. یهو یه صدا اومد سریع ازش جدا شدم خلاصه تا رسیدن به مقصد سه چهار بار بهش چسبیدم اونم هیچی نمی گفت فقط از رو لباس کلی باهاش ور رفتم سوراخ کونشو انگش میکردم کیرمو فشار میدادم رو سوراخش کیرشو تو دستم میگرفتم حسابی بدنش داغ شده بود منم بدنم دااغ دااغ.
اون روز گذشت خونه پدر زن داماد سه شب مهمون بودیم شب اول رختخواب که پهن شد با ترس ولرز رفتم کنارش خوابیدم شب که مطمئن شدم همه خوابیدن کیرشو دستم گرفتم داغ داغ بود فهمیدم اونم بیداره ازش چند تا لب گرفتم اونم لیاشو میداد حسابی با لباش حال کردم لباش داغ و خیس بود کلی لب بازی کردیم محکم بغلش گرفتم پشت شلوارشو گرفتم شورت و شلوارشو با هم کشیدم پایین کیرشو تو دستم گرفتم چه با حال بود کپلاشو دست کشیدم گرم نرم تو دستم فشارشون دادم انگشتمو به سوراخش نزدیک کردم باز و بسته میشد رو انگشتم خیلی حشری شده بودم شلوار و شرت خودمم با هم کشیدم پایین کیرمو به کیرش چسبوندم خیلی حال میداد اون بدنش ول ول بود کامل در اختیار من گذاشته بود من داشت ابم میومد شرتشو تا نصف کشیدم بالا ابمو تو شرتش خالی کردم یهو متوجه شدم اونم داره ابش میاد بدنش یه دفعه منقبض شده بود انگشتمو گرفتم زیر خایش فشار دادم فشار ابشو پشت رگش با انگشتم حس کردم کیرشو دادم تو شرتش انگشتم و ول کردم کیرشو تو دستم گرفتم کیرش تکون تکن خورد و ابش با فشار خارج شد حرکت ابشو تو رگهای کیرش با دستام حس کردم اونشب تا صبح سه بار کمر هردومون خالی شد لذتی که اونشب و دو شب بعدش بردم هیچوقت یادم نمیره صبح که بیدار شدم گفت اول برم دوش بگیرم دیدم اونم تو نوبته بهش گفتم دیشب خوش گذشت گفت اره خیلی دوشب دیگه هم با هم همین برنامه رو داشتیم که خیلی کیف کردیم کاشکی دخول هم میکردم این تنها سکسم با همجنس بود که علیرغم اینه دخول نکردیم خیلی عالی بود از اون روز تا حالا چند بار دیدمش ولی با هم حرف نزدیم چون خیلی خجالتیه و سرشو انداخته پایین فک کنم اونم تو دلش میگه کاشکی کیرتو میزاشتی تو سوراخم یا میذاشتی من سوراختو بگام

نوشته: فرهاد

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها