داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

سکس با زن نوعروس (۱)

سلام دوستان من احمد هستم اهل شیراز چند مدت پیش که ازسر کار می‌اومدم خونه بین مسیر کارخونه تا محل زندگی ما یه روستا هست که اکثرا وضع مالی‌شان خوب هست و بیشترشون ماشین سنگین دارن اما مردمش پول پرست هستند و گدا صفت و اهل خرج کردن نیستن دو تا خانم کنار خیابون بودن که دست بلند کردن من هم وایسادم و گفتن میخوان برن شهر منم سوارشون کردم بین مسیر از اینه همش دید میزدم و نگاشون میکردم با خودم گفتم بزار شمارم بدم یا میگیره یا نمیگیره خلاصه موقع پیاده شدن و حساب کردن کرایه با بقیه پول شمارم و روی یه کارت تبلیغ دکتر کاشت مو نوشته بودم بهش دادم و رفتن اصلا امید زنگ زدن نداشتم که شب یه شماره ناشناس زنگ زد دیدم خودشه کمی حرف زدیم و دوستیمون شروع شد اکثر اوقات به بهانه اومدن شهر هماهنگ می‌کرد و می‌آمد سر جاده تا باهم بیایم چند باری بین مسیر تو ماشین سکس کردیم اما اصلا دل چسب نبود یک شب که باهم چت میکردیم گفت شوهرش همش میره جاده و معمولا چند هفته تو جاده هست و گاهی بیشتر از یک ماه هم میره جاده و سراع خانوادش نمیا د حتی اجازه بچه دار شدن هم نمیده و همش فکر پول در آوردن هست کلی دردو دل کرد و کلی حرف سکسی زدیم که قرار شد من پس فردا صبح برم خونش آخه شبها خواهر شوهرش میومد پیشش و صبح زود که میرفت مدرسه بهترین موقه بود که تنها بود عصر فردا بهم زنگ زد که بیاد شهر و منم از کارخونه اومدم دنبالش و با هم اومدیم شهر و بردمش بازار و خرید کرد منم براش یه لباس نیم تنه قرمز و یه شلوارک مشکی گرفتم و هدیه دادم شب بهم پیام داد و گفت لباسی که گرفتم قائم میکنه و فقط وقتی من میرم پیشش میپوشه صبح زود بیدار شدم و حموم رفتم و حسابی به خودم رسیدم صبحانه خوردم وزنگ زدم کارخونه و چند ساعت مرخصی گرفتم زهرا خانم زنگ زد و گفت بیا من هم راه افتادم و یه قرص سیلدنافیل خوردم و رفتم ماشین و کوچه بغل پارک کردم و زنگ زدم بیا پشت در درو باز کن تا توی کوچه علاف نشم کسی ببینه رفتم داخل و از حیاط رد شدیم و رفتیم داخل ساختمان حیاط بزرگی داشتن با کلی درخت وفتی رفتیم داخل چادر ش رو برداشت که من از دیدن بدن زیباش توی اون لباس لدت بردم یه بدن سفید و تپل و تمیز که شکم و کمر و نافش کامل پیدا بود و چون لباس تنگ بود سینه های بزرگ و سفیدش خودنمایی می‌کرد وقتی چشمم به چاک سینه سفیدش افتاد خیلی حشری شدم آخه لباس فشار می‌آورد به سینه اش و ممه هاش تپل تر و جمع و جور تر و سفت تر شده بودن و چاک ممه اش که آدم دلش می‌خواست کیرش بکنه وسط سینش و اینقدر سینش بکنه که آبت بیاد و بریزی روی چاک سینش بی اختیار خم شدم و چاک ممش و بوسیدم و بعداز هم لب گرفتیم خودش و خوب آرایش کرده بود و اون صورت تپل و لبهای گردش حشر آدم و بالا می‌برد و دلم میخواست لپای سفیدش و با دندون بکنم هرچی بیشتر بوسش میکردم و لباش و میخوردم بیشتر حشری میشدم و بیشتر دلم میخواست گازش بگیرم یه دستم گداشته بودم توی کمرش و یه دستم هم روی شکمش بود و از شکم و کمر تا کص و کونش و می مالیدم و لب و لپ و گردنش و میخوردم آخر طاقت نیوردم و گازش گرفتم و حسابی دردش اومد آخه نمیشد از لپ ها ی تپلش گدشت با هم رفتیم داخل اتاق خواب و درو بستیم و چراع و خاموش کردیم تا کمی تاریک بشه لامپ شب خواب و روشن کرد و من روی تخت دراز کشیدم زهرا کنار تخت ایستاده بود که دستم و باز کردم و گفتم بیا تو بغلم اونم اومد و روی بدنم دراز کشید دستم دور کمرش حلقه کردم و لپش و گداشت روی لپم بوی گردنش به خاطر عطری که زده بود تحریکم می‌کرد و گردنش و هرچی بیشتر بو میکردم بیشتر تحریک میشدم توی گوشش گفتم امروز من شوهر سکسی و پایت هستم هر کاری دوست داری و هر مدلی که میخوای سکس کنی بهم بگو تو انجام بدیم پتو رو کشیدم روی زهرا و هر دو رفتیم زیر پتو شروع کردم به لب گرفتن و لیسیدن صورتش و با دستهام گاهی کمرش رو فشار میدادم تا سینش به سینم فشار بیاره و گاهی لمبر های کونش و چنگ میزدم که چنگ زدن لمبر کونش براش خیلی لدت بخش بود به بعل خوابوندم و رو در رو روی تخت زیر پتو دراز کشیده بودیم و دست من زیر سرش بو و با پاهام از کف پا تا رونش میکشیدم مثل مار توی هم پیچیده بودیم و بدن همدیگرو با دست فشار می‌دادیم و لب و صورت و گردن هم دیگرو میخوریم دیگه حشری شده بود و با کصش به کیرم فشار میورد منم زیپ لباس نیم تنش و باز کردم و کلا از تنش در آوردم ممه های سفید زهرا که نوکش صفت شده بود زیر نور شب خوای خودنمای می‌کرد پتو را انداختم کنار و روی رونش نشستم و پیراهن خودم هم در آوردم و افتادم به جونش ممه هاش و تو دست هام گرفته بودم و فشار میدادم نوک سینش و تو دهانم کرده بودم و میک میزدم هرچقدر بیشتر با ممش بازی میکردم بیشتر تکون می‌خورد و بیشتر حشری میشد تمام سینش و از نوکش تا پایین و بالاش لیس میزدم و گاز ریز میگرفتم و با لبهام نوک ممش و میگرفتم و میکشیدم تا از لبم جدا بشه و باز مثل وحشی ها می‌افتادم به جون ممش زهرا هم گاهی دستش رو می‌کرد تو موهام و سرم و به سینش فشار میداد و می گفت بخور ممی هام و بخور آفرین پسر خوبم بخور ممی مامان و بخور با حرفهاش دیوانه میشدم و وحشیتر و تند تر میخوردم کم کم پایین رفتم شکمش که هنوز بوی صابون میداد و بو میکردم زبونم و کردم توی نافش دیدم خوشش میاد بیشتر زبون زدم و بیشتر لیس زدم لیس زدن شکم و پهلوش هم حشری می‌کرد زهرا می‌گفت احساس قلقلک میکنم وقتی لیس میزنی انگار از داخل شکم قلقلکم میدن پایین تخت رفتم و شلوارک و از پاش کندم چیزی که میدیدم قابل توصیف نیست یه کص سفید که وسطش لبهای صورتی اش خودنمای می‌کرد باد کرده بود و مثل قارچ شده بودرونهای سفید و تپل و ساق پایی که با روان آدم بازی می‌کرد انگشتان پایش سفید و خوش فرم بود و لاک مشکی روی ناخن های پایش که دیوانه ام کرد بی اختیار یه پاشو آوردم بالا و بین دستام گرفتم و به دماعم نزدیک کردم بوی صابون و تمیزی پایش دلچسب بود چند بوی از نوک انگشت هایش کردم و انگشت کنار انگشت شست پایش را توی دهنم کردم و لیس زدم یکی یکی انگشت های پایش رو لیس میزدم و به چشمهایش نگاه می‌کرد لیسیدن انگشت پا لدت خوبی داشت و زهرا هم حال می‌کرد کم کم روی پاش و بوسیدم و به ساق پایش رسیدم همه جای پایش ر ا بوسیدم و لیس زدم هیچ وقت باور نمیکردم چنین لدتی داشته باشه دو پاش و گرفتم و کشیدمش لب تخت یه بالش گزاشتم زیر کونش و کوص و کونش اومد بالا پاهاش و توی سینش جمع کرده بود و کمی از هم باز کردم پاهایش را تا راحت بتونم کسش و بلیسم اول بویش کردم کس زهرا چون زیاد تحریک شده بود و ترشح کرده بود کمی بوی تند داشت و خیس خیس بود زبانم رو به کسش زدم که مایع لزج کوسش که گرم هم بود به زبانم چسبید یکم بدم اومد و سرم و بلند کردم راستش یه جورای از لزجی چندشم شد و نمیخواستم بخورم اما وقتی زهرا با صدای حشری و آروم گفت بخور و چشم هاش و بست و لب پاینش رو گاز گرفت و سرش رو به بغل چرخوند فهمیدم به شدت طالب خورده شدنه کسشه چون دلم میخواست حال کنه دوباره به کسش زبون زدم اما این بار بهتر شد و چندشم نشد هرچی بیشتر لیس میزدم بهتر میشد و بیشتر دلم میخواست بخورم مخصوصا که زهرا هم می‌گفت بخور احمد جان عزیزم بخور برام بیشتر تحریک به خوردن کسش میشدم من میخوردم و لیس میزدم و زهرا آه و اوه می‌کرد و بیشتر لدت می‌برد اینقدر لیسش زدم و خوردم که با آب کسش و آب دهان من قاطی شد و حسابی خیس شد سرم و بلند کردم یه دستم روی رون پای چپش که جمع کرده بود گداشتم و با دست دیگم کسش که به شدت خیس شده بود و باد کرده بود ماساژ میدادم که یهو دستم و بلند کردم و یه سیلی به کسش زدم زهرا با خوردن سیلی روی کسش و صدای شالاپ بلند گفت اوفی اوف و گفت بزن من هم ماساژ میدادم و گاهی یه سیلی روی کسش میزدم که با زدن سیلی و صدای شالاپ آخ و آوخ زهرا بالا می‌رفت و باز می‌گفت بزن آخ آوخ احمد بزن بزن رو کسم اوف ای جان کسش از بس که سفید بود بدنش با زدن سیلی های مکرر سرخ شد و زهرا گفت بخور برام احمد کسم بخور من دوباره شروع کردم کسش و خوردن و گازهای ریز گرفتن از لب های کش و زبون کردن توی کسش یک انگشت هم کردم توی کسش و با آب کسش خیس کردم زهرا کنار تخت کونش روی بالش بود و پاهاش و جمع کرده بود توی سینش و من هم کنار تخت نشسته بودم و کسش و میخوردم و انگشتی که با آب کسش خیس کرده بودم روی شیارهای صورتی کونش چرا میدادم و کونش رو ماساژ میدادم اما اینقدر تنگ بو د که نمی خواستم انگشت کنم توی کونش و در عقب این لدت و ازش بگیره فقط روی شیار کونش با انگشت ماساژ میدادم و گاهی کمتر از نیم بند انگشت انداره نوک انگشت دست تو سوراخ عقبش میکردم زهرا سزو صدا می‌کرد و آخ و آوخ اوف اوف می‌کرد و دائم می‌گفت بخور ناگهان دستهاش و کرد تو موهام و سرم و روی کسش فشار داد و با رون هاش اینقدر به سرم و روی گوشم فشار آورد که گوشم کمتر میشنید و خودش میلرزید و ارصا میشد وقتی از لرزش ایستاد و ساکت شد و پاهاش و شل کرد و دستش و از توی موم کشید بلند شدم و روی زهرا دراز کشیدم اما کنترل میکردم وزنم روی بدنش نیفته و ادیت نشه و لب و چشمهاشو می‌بوسیدم و توی گوشش چند بار گفتم چی شد چت شد چیزی شده اذیت شدی اما انگار نای حرف زدن نداشت اما بالاخره ارکم گفت ارصا شدم خیلی حال کردم آفرین احمد بلند شدیم روی تخت دراز کشیدیم و چند دقیقه ای نوازشش کردم و قربون صدقش رفتم من به بغل دراز کشیدم دستم و دراز کردم و زهرا سرش و گداشت روی دستم صورتش به اون طرف بود و کونش رو روی کیرم تنظیم کرده بود با دست زیری سینه بالای و با دست دیگم سینه زیریش و گرفته بودم و ماساژ میدادم و با کیرم به کونش فشار میدادم اما کیرم روی شیار کونش بود و داخل شلوار و فقط سفتی کیرم و حس می‌کرد دستش و آورد توی کمرش و دکمه شلوار و باز کرد خودم هم بقیه دکمه ها رو باز کردم و شلوار کشیدم پاین و کیرم و گزاشتم بین پاهاش خوردن کیر از پشت به شیار کس و لیز شدن با آب کس و حرکتش بین پاهاش خیلی خوب بود خودش هم با دستش چوچوله کوسش و می‌مالید که دوباره کسش خیس شد بلند شدم روی تخت بین پاهاش نشستم و زهرا رو به کمرخوابید پاهاش و باز کرد و کص سفید لب صورتی خوشکل زهرا جلو من بود کیرم رو گرفتم و سر کیرم و بین شیار کسش میکشیدم گفت احمد من خیلی کم سکس داشتم و شوهرم هم تو ای مدت که زنش بودم درست باهام سکس نکرده کیر تو هم از کیر شوهرم بزرگتره پس آروم بکن داخل من که هدفم از سکس رضایت زهرا بود قبول کردم و تمام تلاشم و کردم که اذیت نشه گفتم میخوای نکنم یا لای پای بزنم گفت احمد نمیگم نکن میگم یواش بکن کمی کیرم و کشیدم لای کسش و سرش و آروم کردم داخل صبر کردم دیدم خوبه باز بیشتر کردم که دستش و گداشت روی مثانه ام و نزاشت بیشتر بره داخل لب خودش و گاز گرفت فکر کردم آذیت شده گفتم بکشم بیرون که گفت نه بکن داخل دوباره کمی کردم تو کسش نگاه کردم به صورتش دیدم هنوز لبش زیر دندونش هست که سرش به علامت بکن تکون دا د باز کردم داخلتر که دوباره با حرکت سرش گفت بکن اینبار تا آخر رفت تو که زهرا گفت اوف جان گفتم درد داری ادیت شدی گفت نه بکن و من آروم ادرم تلمبه میزدم کسش خیلی تنگ بود و کیرم داخل کسش تحت فشار بود فکر کنم فقط ترسیده بود و این به خاطر دفعات کمی بود که سکس کرده و شاید جای چیزی اشتباه شنیده بود که درد داره اما الان دیگه داخل کسش بود و دیگه میدونست که درد نداره و فقط لدت داره سرعت تلمه هام و بیشتر کردم و یکی از پاهاش زیر بغلم گرفته بودم و اون یکی پاش از پاشنه گرفته بودم و بلند کرده بودم صاف روی سینم بود انگشت هاش جلو صورتم بود که باز حوس کردم و کمی انگشت پاش و لیسیدم از این مدل لدت نمیکردم پس بلند شدم رفتم لب تخت و بهش گفتم داگی وایسا دستم گزاشتم روی لمبر کونش و کیرم کردم تو کسش با هر تلمبه ای که میزدم سینه های بزرگش حرکت می‌کرد و بدنش تکون می‌خورد و می‌گفت محکم تر تا ته بکن من وحشی و حشری تو حالت داگی تلمبه میزدم و از بعل سینه هاش که تکون می‌خورد نگاه میکردم زهرا یک سره آخ و آوخ و اف و اوف می‌کرد و می‌گفت محکم بکن تا خایه هات بخوره روی کسم گهی کونش و چنگ میزدم گاهی سیلی روی کونش بدنش اینقدر سفید بود که جای انگشت روی بدنش میموند و زهرا فقط می‌گفت محکم تر احمد دستش و از زیر شکمش آورد خایه هام و گرفت و روی کسش می‌مالید که من با این کارش خیلی حشری میشدم بعدزهرا بلند شد و گفت بخواب روی تخت منم دراز کشیدم اومد نشست روی کیرم و تا ته کر توی کسش اما دیگه خیسی اول و نداشت و ادیت میشد خواستم تف بزنم که نزاشت و کرد تو دهنش و ساک زد تا خوب خیس شد و دوباره نشست روی کیرم حالا خیس بود و راحت میرفت داخل زهرا دستهای من گرفت و گزاشت روی سینش و گفت چنگ بزن منم چنگ میزدم زهرا چشماش و می‌بست و خودش و روی کیرم بالا پایین می‌کرد و گاهی چرخ میداد کسش و روی کیرم فکری به سرم زد بهش گفتم بلند شو و خودم کمی رفتم عقب و کمرم و زدم به دیوار پاهام دراز کردم و گفتم حالا بشین روی کیرم سینه هلش جلو صورتم بود و ممش و میخوردم و با دستم لمبر کونش و گرفته بودم و چنگ میزدم و به بالا و پایین شدن کونش کمک میکردم زهرا گفت عجب مدلی بلدی احمد و اینقدر هر دو لدت بردیم که زهرا گفت دارم ارضا میشم و من سینش و محکمتر میخوردم و کونش و خشن تر چنگ میزدم خودش هم دستهاش روی رون پاش بود و چنگ میزد که ارضا شد و دستش و گداشت روی سینه من و کسش و به کیرم فشارداد و حسابی لرزید احساس کردم کیرم داغ شد وقتی لرزیدن تموم شد سرش و گداشت روی دوشم و من نوازشش کردم و کلی بوسیدمش گفت خیلی حال کردم احمد تو زندگیم چنین سکسی نداشتم وقتی بلند شد روی کیرم با یه مایع سفید شیری رنگ مثل نشاسته تقریبا سفید شده بود اومدیم پایین تخت من صندلی و گداشتم روبرو اینه و به زهرا گفتم داگی بره روی صندلی دستش و انداخته بود دور صندلی و کونش و به طرف من قمبل کرده بود کمی تف به کرم زدم و کردم توی کسش هر بار که ارصا میشد کسش تنگ میشد و به کیرم فشار می‌آورد دستم گذاشتم روی کمرش و همون حالت تلمبه زدم خیلی عرق کرده بودم و حسابی خسته بودم عرق صورتم و پیشانیم با تلمبه های که میزدم پاشید توی کمرش احساس کردم دارم ارصا میشم کیرم درآوردم و گرفتم روی کمرش با چنان شدتی ارضا شدم کع بعضی از پاشش های منی تا وسط کمرش میرفت این اولین بار بود که با این شدت ارضا میشدم و این قدر منی از کیرم خارج میشد و این قدر جهش داشت که تا وسط کمرش میرفت کل ابو ریختم روی کمرش و دستمال برداشتم پاکش کنم اما چون کمرش کمی بالا بود و کونش پایین تر و شیب داشت منی حرکت کرده بود و بین شیار کونش اومده بود تا سوراخ کونش صحنه جالبی بود گوشیم و برداشتم و عکس گرفتم اما زهرا اجازه ندا د عکس و نگه دارم و بهم گفت پاکش کن هر دو خودمون تمیز کردیم و زهرا رفت داخل حیاط تا دم درو نگاه کرد تا کسی نباشه و من سریع رفتم ماشین سوار شدم و رفتم سر کار امیدوارم این دوستی پایدار بمونه و باز بتونیم سکس کنیم.

ادامه…

نوشته: احمد شیرازی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها