سکس آبدار با زن حشری
سلام،امیدوارم از این داستان خوشتون بیاد.داستانش تخیلی هستش.
در کافه ای بالا شهر هستش کارمی کنم.البته برای خودم نیست اونجا کار میکنم.
یه روز یه زنه بایه نفر دیگه که انگار دوستش بود اومدن داخل کافه.من رفتم سفارش رو بگیرم.بعدازحدوداًسی دقیقه ای می خواستن برن صورتحساب رو بردم تا حساب کنن.تشکر کردن و رفتن.
فرداش هم اومدن و دوباره همون داستانای قبلی اما یه دونه از اون ها ایندفعه خیلی باهام گرم گرفت.احوالپرسی و خوش و بش دوباره تموم شداون روز.
بعدازحدوداًیه سه چهار ماه دوباره دیدم اما تو اتاق مدیریت و در حال صحبت کردن بود.
بعداًفهمیدم دختر صاحب رستوران هستش.
وقتی تو دفتر مدیریت دیدم یه لحظه جا خوردم،بعد چای رو گذاشتم میخواستم بیام که گفت صحبت هاش با مدیر کافه تموم شد باهام کار داره.
البته راستش یادم رفت بگم قدم 185 هستش و 20 سالم هست و خوش صحبت هستم.شاید به خاطرهمین اینقدر باهام گرم گرفته بود.
بعد که اومد به من پیشنهاد کاری داد و گفت تو بخش بازاریابی شرکت من بیا کار کن.از طرز صحبت کردنت خوشم اومده.
آقا بعدیه چیزی حدود چهار پنج ماه بعد از اینکه به کار در اونجا مشغول شدم،واقعا شرکت رشد کرده بود ارتقای کاری گرفتم و مدیرکل بخش بازاریابی شرکت شدم.
رفت و آمدم به اتاق خانم مدیر زیاد شده بود.یه روز برای یه مشکل تو بخش بازاریابی رفتم پیش خانم مدیر که مشورت کنم واوکیِ کار رو بگیرم.
وقتی رفتم تویه لحظه شوکه شدم و نتونستم چشمم روازروخانم مدیربردارم،آخه یه آرایشی کرده بود که دیگه نگم.رفتم موضوع گفتم و گفت هر کاری به صلاحه انجام بده و گفت آخر ساعت کاریت بیا دفترم یه صحبتی کنیم.
همانطور که قبل تر گفتم رفتم دفتر خانم مدیر.
شروع کردیم به صحبت و گرم شده بود بحثمون یه چیزی حدود 40 دقیقه ای طول کشید.بعدچون آخرای بحث دیگه مشکلات جنسی از این نظر که کسی نیست ارضا بشه واز این چیزای دیگه شق کرده بودم.آخه جلوتون برای اولین بار همچین خانمی اینجوری صحبت کنه شق می کنید دیگه.
کم کم انگار خانم مدیر نظرش رو این رفته بود که یه حالی بهش بدم.چشم ها خمار چهرش هم حشری.
از روی صندلی پا شد امدسمتم گفت دیگه طاقت ندارم باید الان منو بکنی.حالا ممکنه بگید چرا اول اون شروع کرد چون من باراولم بود و نه تجربه داشتم نه روی همچین کاری رو.
سریع اومد لب گرفت.چه لبای شیرینی…
بعد روم نشست و کیرم و شروع کرد ازروشلوارمالیدن.
منم دیگه ته حشری بدنم زدبالادیگه خودم دست به کارشدم وشروع کردم به بوسیدن تمام بدنش ودرهمین حینم لختش میکردم.
سینه هاش درسته بزرگ نبودن اما برای من خیلی حشری کننده بودن.یه بدن سفید تمیز دست نخورده.کم کم شلوارشو درآوردم.
دستم گرفت روکسش گذاشت وگفت سریع منوبگاکیرتوبکن توکسم.بدنش حسابی داغ بود.رفتم سمت کسش شرتش ودراوردم وشروع کردم به خوردنش یه دقیقه داشتم میخوردم که گفت سریع بکن منو.
دیگه منم ازخداخواسته شروع کردم به تلمبه زدن.تا جایی که جا داشت میکردم تو و بیرون می آوردم.چه کس داغ وخیسی داشت…
همینجوری تلمبه میزدم که گفت بیا اسپری تاخیری بزن.زدم و دوباره شروع کردم به تلمبه زدن که ارضا شد.دوباره ادامه دادم که آب منم داشت بیرون میومدکه گفتم بریزونم توکست گفتش همشوتوکسم خالی کن که همینجوریم شد.
هردو بی حال رومیز کنارهم درازکشیدیم ویه خورده لب گرفتیم بعد از اون موقع که یه سالی گذشته درجم توشرکت بالارفته بودوهرموقع دفترش خالی بود سکس می کردیم.
نوشته: ناشناس