داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

سمانه زن داداش سکسی

سلام من اسمم سینا 30 ساله دو تا داداش از خودم بزرگتر دارم که ازدواج کردن ولی من مجردم شغلم مغازه دار چهره و هیکل معمولی دارم.با یکی از زن داداشام خیلی میونه خوبی دارم هر چن روز یه بار به هم اس ام اس میدیم حال همو میپرسیم،از همون روز اول که اومد خونمون با همه خیلی گرمو صمیمی هست برا همه کادو تولد میخره و خلاصه خیلی دختر دوس داشتنیه،ما تو روستا زندگی میکنم داداشم هم توی شهر نزدیک روستا هر دو سه هفته به بار میان خونه ما من یکم جرات کمه در صحبت کردن با دختر و اینجور مسائل واسه همین هیچ وقت دوس دختر نداشتم یه روز طبق روال همیشه که با زن داداشم بهتره اسمشو بگم با سمانه چت میکردیم از پرسید دوس دختر دارم منم گفتم نه پرسید چرا گفتم که خجالت میکشمو فلان نمیخوام خیلی طولش بدم خیلی سوال پرسید ازم آخرش هم ازم پرسید تا حالا دختری رو دوس داشتم یا الان از دختری خوشم میاد یا نه منم گفتم تنها دختری که دوس دارم تویی خیلی ازت خوشم میاد(البته نه با اون منظور)بهم گفت میخوام بهم ثابت کنی منم گفتم هر کاری بگی میکنم تا باور کنی گفت پیش همه بگو دوسم داری گفتم آخه فکر دیگه ای میکنن گفت پس دروغ میگی منم گفتم باشه یه شب که اومده بودن خونمون یه روسری ازقبل براش گرفته بودم پیش همه دادم بهش گفتم من از سمانه تشکر میکنم خیلی زحمت میکشه برا همه ومن خیلی دوسش دارم شما هم همتون دوسش داشته باشین این حرکت من خیلی روش تاثیر گذاشته بود بهم اس داد گفت برو اطاق بالایی میام باهات کار دارم منم رفتم اومد تو طاق یهو منو محکم بغلم کرد و گفت خیلی ممنون منم حس خوبی بهم دس داد بعد رفتیم پایین از اون روز به بعد نمیدونم چی شد لحن صحبت کردن سمانه باهام عوض شد هی از بدنم تعریف میکرد و میگفت حیف این بدن که دست هیچ دختری بهش نخوره و از این حرفا به روز بهم اس داد گفت ناهار برم خونشون منم قبول کردمو رفتم در وزدم رفتم تو دیدم تنهاس گفتم پس سالار کجاس گفت رفته خرید از بازار برا مغازش شب میاد روسریشو برا اولین بار پیشم ورداشته بود منم روم نشد بهش بگم،گفت سینا اونروز بغلت کردم چه حسی بهت دست داد گفتم حس خوب گفت باز میخوای تا بخوام بگم آره یا نه اومد جلو اینبار خودشو محکم چسبوند بهم بغل گوشم گفت دوست دارم آروم صورتمو بوسید هنگ کردم 😀 ناهارو خوردیم گفت سینا ماساژ بلدی گفتم یکم رو شکم خوابید گفت ببینم چقدر بلدی منم رفتم پیشش نشستمو شونه هاشو با دوتا دستام آروم ماساژ دادم اروم با نوک انگشتام پشتشو به سمت پایین ماساژ میدادم که یه دفعه یه آه گفت دلم ریخت نه که تا حالا به هیچ دختری دست نزده بودم گفت سینا میشه تیشرتمو بدم بالا ماساژ بدی گفتم ااخه تا من من کنم بلند شد تیشرتشو در آورد رسما کپ کردم سمانه با سوتین جلوم دراز کشیده بود گفت زود باش دیگه منم شروع کردم خودش گفت بشین رو باسنم راحت بتونی ماساژ بدی منم رفتم روش ولی دیگه دستام میلرزید تا نشستم رو باسنش کیرم سیخ شد شلوارش خیلی نازک بود ولی چون کیرم بزرگ نیست تابلو نبود دستام داشت میلرزید نمیتونستم خوب ماساژ بدم با یه حالت خنده و عصبانی گفت برو اونور ببینم اصلا بلد نیستی دراز بکش تا یادت بدم خواستم دارز بکشم گفت تیشرتتو در آر منم در آوردم گفت حیف این بدن که تنها مونده…دراز کشیدم تا ددرازکشیدم یکم پشتمو ماساژ داد گردنمو حسابی ماساژ داد بعد پنج شش دیقه گفت کمرتو باز کن شلوارتو درآر پاهاتم ماساز بدم گفتم نه نمیشه گفت زود باش لباس زیر داری زن که نیستی خجالت میکشی منم کمرمو شل کردم شلوارمو کشید در آورد یکم پاهامو ماساز دادو گفت برگرد گفتم نمیشه کیرم سیخ شده بود از رو شورت تابلو میشد هی گفت برگرد گفتم نه گفت میدونم بر چی برنمیگردی عیب نداره برگرد ازوم برگشتم دستمو گذاشتم روش دستمو گرفت کشید کنار تا دید خندید گفت منم شلوارمو در میارم جفتمو با لباس زیر باشیم من قفل کرده بودم هر کاری میکرد نمیدونم چرا اعتراض نمیکردم کونشو کرد سمتم خم شد شلوارشو در آورد واااای عجب کون گردو سفیدی داشتم دیوونه میشدم اومد نشست روم خم شد بغل گوشم گفت امروز مال من میشی حرف نزدم گفت سکوت علامت رضاست گفت امروز من دوس دخترتم خم شد گردنمو لیس زد لباشو گذاشت رو لبام شروع کرد خوردن لبام منم دیگه داغ شده بودم دستمو بردم پشتش سوتینشو باز کردم چرخوندمش رفتم روش لباشو حسابی خوردم گردنشو لیس زدم اومدم سمت ممه هاش نوک سینشو آروم خوردم بعد سینشو کردم دهنم حسابی خوردم داشت نفس نفس میزد شکمشو لیس زدم با دستم از رو شورت کوصشو مالیدم آروم خط شورتشو دادم کنار شروع کردم آروم خوردن کوصش تا زبونمو زدم به کوصش یه آاااااخ بلند گفت گفت سینا کیرتو میخواام بلند شدم وایسادم سمانه هم نشست جلوم شورتمو کشید پایین کیرمو لیس زد بعد حسابی چا ر پنج دیقه کیرمو خورد بعد دراز کشید گفت سینا زود باش منو بکن منم سریع شورتشو از پاش در آوردم سر کیرمو مالیدم رو کوصش بعد آاروم کردم توش یکم آروم عقب جلو کردم که سمانه گفت سینا تندر منم وحشی تلمبه زدم خم شدم لباشو خوردمو هم زمان وحشی تلمبه میزدم دوسه دیقه تلمبه زدم گفتم سمانه مدل داگی وایسا اونم وایساد کمرشو گود کرد کون بزرگش بیشتر بزرگتر دیده شد رفتم پشتش کمرشو گرفتم کیرمو کردم تو کصش شروع کردم تلمبه زدن با دستام سینه هاشو گرفتم سرشو میداد پایین موهاشو گرفتمو سرشو کشیدم عقب خیلی وحشی تلمبه میزدم اونم دیگه داشت فقط آ ه و اااخ آخ میکرد گفتم سمانه داره میاد گفت بریز رو کونم منم از کوصش در آوردم ریختم رو کون سفیدش روشکم خوابید منم ده دیقه خوابیدم روشو نازش میکردمو میبوسیدمش بعد باهم رفتیم حموم بعدشم یه چیزی باهم خوردیم گفت سینا از این به بعد مال خودمی تا حالا دوس دختر نداشته از این به بعد هم نمیخوام داشته باشی منم گفتم چشم از اون روز هر وقت فرصتش شد با سمانه سکس میکنیم …این داستان نبود یه خاطره بود که واقعیت داشت امیدوارم خوشتون بیاد…

نوشته: سینا

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها