داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

ستاره خاموش

با این که خیلی ها بهم می گفتن که باهاش از دواج نکنم ولی گوشم به این حرفا بدهکار نبود . می گفتند که شاید زن خوشگل مال دیگران نباشه ولی مرد خوشگل مال دیگرانه . ولی هر جوری بود می خواستم که اونو داشته باشم . نشون بدم که بالاخره تونستم به خواسته ام برسم و پیروز شم . همه می گفتن که کامیار به خاطر پولمه که باهام از دواج کرده . ولی اون بهم نشون داده بود که این طور نیست . اوایل وقتی که با هم به یه مجلسی می رفتیم از این که بقیه زنا یه جوری نگاش می کنن و دلشون می خواد که خودی نشون بدن حرصم می گرفت . راستش منم تر کیب چندان ضعیقی نداشتم ولی به نسبت خوش تیپی کامیار در حد و اندازه های اون نبودم . ولی از این که اون به دیگران توجهی نداره خوشحال بودم . وقتی با یه زنی حرف می زد خیره تو چشاش نگاه نمی کرد . حالتش طوری بود که انگار دوست داره  به طرفش اگه زن باشه توجه خاصی نداشته باشه . همه از اون به عنوان یک جنتلمن و با شخصیت یاد می کردند . اون هم خودش  دبیر دبیرستان بود و باباش یک کارمند ساده ولی بابای من تاجر فرش بود اما اون به خاطر ثروت خونوادگی ما و این که تنها دختر خونواده ام بودم باهام از دواج نکرد . اون شب بازم به یه عروسی دعوت بودیم . دوستم ستاره رو هم پس از مدتها اونجا دیدم . عین ستاره ها شده بود . وقتی به من و کامیار رسید اول دستشو به طرف اون دراز کرد و طوری دستشو تو دستش نگه داشت که انگاری داداشش باشه یا یکی از محارمش . حرصم گرفته بود ولی می دونستم که عزیزدلم بهش توجه نداره . -ستاره شوهرت کو . -تو چه رفیقی هستی که نمی دونی ازش جدا شدم . هیچی سر و گوشش می جنبید و از بس دوست دختر می گرفت و باهاشون حال می کرد ازش جدا شدم مردا همه شون همینن . سر و ته  یک کرباسن . تا چشمشون به یه زن دیگه میفته همه چی از یادشون میره . همه شون هیزن .. -ولی شوهر من این جوری نیست . اون چش پاکه . یه ساله با هم از دواج کردیم حتی به یه زن هم خیره نگاه نکرده . -اتفاقا از اینا باید ترسید . بهت قول میدم همین الان داره پر و پاچه یکی رو دید می زنه .. -ستاره جون دیدی اشتباه می کنی ;/; اون اونجا وایساده و منتظره کی میرم طرفش . قربونش شم ما برای هم ساخته شدیم . -اشتباه می کنی . من خیلی راحت با سه سوت می تونم تورش کنم . -ستاره خیلی مغروری این قدر به خودت نناز همه چی رو نمیشه در زیبایی دید و با اون سنجید -زیبایی چیه سمانه . فکر کردی مرد به خاطر زیبایی زن زیبا تر از زنشه که میره دنبالش ;/;  دستشو گذاشت رو کس خودش و گفت به خاطر این لعنتی و اون لعنتی که اونجای خودش کاشته هست که میره دنبال عیاشی . از این حرفش خیلی ناراحت شدم . -کامیار من اینجوری نیست . اون فقط مال منه . -تو هر جور فکر می کنی بکن . ببینم خیلی مومن و با خداست ;/; اهل عبادته ;/; شب و روز داره خیرات می کنه ;/; -اینا دلیل نمیشه . اون وجدان داره -وقتی که تو نباشی و کیرش بلند شه دیگه وجدان سرش نمیشه . کیر چه می دونه وجدان و عشق و محبت و وفا چیه . این که یک زن وقتی خودشو خالصانه در اختیار مردش قرار میده یعنی چه . ستاره اشتباه می کرد . اون همیشه مغرور بود . من چند بار کامی رو آزمایش کرده بودم . اون با بقیه فرق می کرد . اون اهل هیچی نبود .اهل رفیق بازی نبود . هر وقت دلم می خواست بهم می رسید و سکس می کرد . همیشه هم گرم و پر نشاط بود -ببین من باهات شرط می کنم که اونو به دامش بندازم . سر یه چیزی باهات شرط می کنم . اگه من بردم تو باید وقتی که من اون داریم سکس می کنیم حضور داشته باشی و ازمون فیلم بگیری . البته نیازی نیست که اون از جریان با خبر شه . میریم در یک فضای بزرگ . یه اتاق خواب دارم سی متره .  یه گنجه هم داره و با یه سنگر مطمئن . زاویه تخت رو هم طوری باهاش تنظیم می کنم که اصلا هیکلتو بنداز بیرون و ازمون فیلم بگیر . زنه و قولش .. یه لحظه داشتم دچار تردید می شدم ولی بالاخره گفتم باید روشو کم کنم . باید حالشو بگیرم . -در ضمن سمانه تو هم نباید بعدا به کامیار گیر بدی . اگرم دوست پسرم شد کاری هم به کارش نداشته باش -به همین خیال باش . اصلا صیغه هم شین . اون فرق می کنه در عوض من اگه برنده می شدم قول داد که تا آخر عمرم منو میکاپ مجانی کنه آخه اون آرایشگر قهاری بود . . وقتی که مهمونی تموم شد با خودم دچار تردید شدم . سمانه این چه کاری بود که تو کردی . نکنه شیطون بره تو جلد شوهرم . .. من و ستاره به جای این که به مجلس توجه داشته باشیم داشتیم در  مورد مسائل مورد علاقه و سلیقه های شوهرم حرف می زدیم . از این که چه لباسی دوست داره و چه چیزایی بیشتر اونو تحریک می کنه . کس براق بیشتر دوست داره یا مودار .. وقتی بهش گفتم برق انداخته رو تر جیح میده خوشحال شد وگفت اگه می گفتی مودار این یک هفته ای نمی شد . حرصم می گرفت طوری از خود راضی و مغرور بود که به پیروزی خودش اطمینان داشت . این مسئله اون شب وشب های دیگه رو سکس من اثر گذاشت . -کامی اگه یه وقتی یه جایی باشه که من نباشم و یه زنی بخواد با تو باشه تو چیکار می کنی -عزیزم واسه چی به این چیزا فکر می کنی . تو اصلا نباید به خودت اجازه بدی همچین فکری بکنی . من یه تار موی تو رو به صد تا زن دنیا نمی دم . در حالی که دستشو روی کس من گذاشته بود گفت می بخشی سمانه جان که این حرفو می زنم این مگه چی نداره که مال بقیه داره . همه شون یک شکلن . یه دست دیگه شو گذاشت رو سینه و قلبم و گفت اون چیزی که اینجا قرار داره شکستنش بزرگترین جنایته . من اگه بخوام کمترین خیانتی بهت بکنم خودمم باید حس کنم که اگه تو می خواستی این کارو بکنی من دچار چه احساسی می شدم .. دلم می خواست  از هیجان و عشق و هوس گازش بگیرم . کاش ستاره اینجا بود و حالتشو می دید . می دید که چه بی ریا و خالصانه داره با من حرف می زنه و احساس خودشو میگه ولی حیف که نبود . اون اگه کامی رو در این وضعیت می دید مطمئن بودم دیگه نمی گفت که میشه راحت تورش کرد و دیگه مطمئن شده بود که اون به ستاره که سهله  به سوپر استا ر هم باج نمیده . شب جمعه ای شد . قرار شد که شوهرم خودش تنهایی بیاد مهمونی در خونه ستاره . من دو ساعتی رو زود تر رفتم تا خوب  با محیط آشنا شم .. طوری برام از جا و چگونگی فیلمبرداری حرف می زد که انگاری شوهرم می خواد اونو بکنه . -دوربین دیجیتالی  قویه . تنظیمش هم خود کار و خیلی راحته یه  سه چهار ساعتو راحت می تونی فیلم بگیری . ببین یه دور بین دیگه هم برات کنار گذاشتم که یه وقتی زحمتت زیاد نشه و در این تاریکی رم عوض کردن سخت نباشه . -ستاره داری جوک میگی ها . مثل این که به خیال خودت می خوای تا صبح با کامی من سکس کنی . -بعدا می شینیم با هم نگاش می کنیم -ستاره حالتو می گیرم . وقت و بی وقت میام که آرایشم کنی . موهامو درست کنی . رو صورتم کار منی . یک قرون هم بهت نمیدم . -من رو حرفم هستم .هووی ناز من . خودت گفتی که من می تونم صیغه شوهرت شم -ولی تو که گفتی می خوای دوست دخترش باشی .. راستش یه لحظه کم آورده بودم . نه به بار بود نه به دار . -باشه اینم قبوله .. اون یه پیراهن قرمز سکسی با آستین حلقه ای و حاشیه هایی طلایی تنش کرده بود که لباسو از سادگی درش بیاره . از شونه ها تا قسمتی از کمر  و از جلو تا قسمت سینه باز  بود . یعنی تقریبا خیلی هوس انگیز و تو دل برو شده بود . طوری هم خودشو به سبک شیطانی آراسته بود که منو داشت وسوسه می کرد که باهاش لز کنم . به تنها چیزی که فکر نمی کردم فریب خوردن همسرم بود . ستاره خیلی هم پررو بود . مدرسه که بودیم وقت  وبی وقت دستشو میذاشت ر و کوس و کونم و همش می بستمش به فحش . زنگ زدم برای کامی که مادر بزرگم بیمار شده و همراه مامان دارم میرم کرج و شبو بر نمی گردم . فقط یه سری وسایل آرایشو اگه زحمتی نیست باید از ستاره جون بگیره . می خواستم اونو بکشونم به اینجا . می شد صبر کرد که اون بیاد اینجا و این خبرا بهش داده شه ولی چون اون موقع من باید در گنجه می بودم و صحبت کردن باهاش  یعنی گند زدن دیگه تر جیح دادم وقتی که اون نیست تماس بگیرم . -پس امشبو دیگه از اون بر نامه ها خبری نیست -منو ببخش عزیزم . بر گشتم جبران می کنم اینو به حسابت می نویسم فدات شم . قربونت .. خدا حافظ .. دیدی ستاره جون چقدر دلش واسه اونجای من و سکس با من تنگ شده بود -نمی ذارم که امشب بی نصیب بمونه . شما نیستید سمانه جان دوستان که به جای شما هستند . پس رفیق به چه دردی می خوره . داشتم آتیش می گرفتم . -سمانه اگه بیشتر از پنج شش بار اصرار کردی که بمونه و اون نموند من از مخفیگاه خارج میشم . فقط کنه نشو -چیه جا زدی ;/; می ترسی ;/;نه آخه اصرار هم اندازه ای داره . -بازم به چشم . من که فکر کنم همون سومین اصرارم جواب بده ولی تا پنج شش تا رو باید بهم مهلت بدی . ولی شوهر خیلی خوش تیپی داری . اگه تورش کنم تا آخر عمرم با هیچ مرد دیگه ای دوست نمیشم . ببینم کیرش خوش دست هست ;/; -اگه وصفش کنم و نبینیش ممکنه داغش به دلت بشینه -وصف العیش نصف العیش . ما به همون نصفه اش هم قانعیم . -ببینم با کس لیسی که مشکلی نداره .. -ستاره بس کن .. -فقط یادت باشه فیلمبرداری رو حتما انجام بدی . البته این فیلم برای خودم می مونه به عنوان شیرین ترین خاطره زندگی من . اگه دوست داشتی یه کپی هم برات می گیرم که هر وقت شوهرت خونه نیست ببینیش و به یادش دستتو بذاری رو کست . .. داشتم پشیمون می شدم ولی فایده ای نداشت .. نفس توی سینه ام حبس شده بود . با شنیدن صدای زنگ فیلمبر داری رو شروع کردم .. اونا درست روبروی من قرار داشتند . -ستاره خانوم زحمتتون زیاد شد . غذا درست کردین و وسایل پذیرایی دیگه رو ردیف کردین و این بر نامه پیش اومد . -عیبی نداره عوضش شما تشریف دارین  . شامو در خدمتتون هستیم . آخه این همه تدارک دیدم . .. دل تو دلم نبود . رنگم مث گچ سفید شده بود . ستاره حتی یک میز غذا خوری کوچیک رو در اتاق خوابش ردیف کرده بود که از اونجا تکون نخورن . کامی سکوت کرده بود . موافق بود که شامو باشه . سکوت کرده بود . همون دفعه اول و با تعارف اول قبول کرده بود . خاک تو سرت که من این جوری ازت دفاع نکرده باشم . فقط اگه جاهای حساس ترشو گند بزنی من می دونم و تو . یه چیزی از بیرون می گرفتی و کوفت می کردی . یه چیزی خونه درست می کردی . از بس تو رو تنبل بار آوردم . از بس به فکر خودتی . -ستاره خانوم توی خونه به این بزرگی تنها زندگی کردن خیلی سخته .. -خب من بعد از ظهر ها مشتری دارم . نیمه شب تا لنگ ظهر می گیرم می خوابم . شبا هم میرم رو ماهواره و کامپیوتر و گشت و گذاری می کنم .واسه خودم دنیایی دارم . تازه وقت کم میارم . -پس با این حساب من امشب مزاحم خلوتتون شدم . -ایرادی نداره خلوت خودمونو قسمت می کنیم . اومد طرف شوهرم و کتشو از تنش در آورد و برد در یه خارج از اون محوطه آویزون کرد . دلم می خواست خودمو نشون بدم و کار رو خراب کنم ولی سر افکندگی و شکست رو نمی تونستم تحمل کنم . یعنی پیش دوستم کم می آوردم . . عطر ملایم فرانسوی فضا رو پر کرده بود . چقدر این عطر کامی رو تحریک می کرد . لعنت بر من که تمام اسرار و راز و رمز کامی رو صادقانه بهش گفته بودم . اصلا فکر نمی کردم اون اینجا بمونه . ستاره موهاشو باز کرده و رو شونه های لختش ریخته بود . قسمت بالای سینه هاش مشخص بود . پیرهن آلبالوییش چشای کامی رو خیره کرده بود . کامی حالا پشت به من قرار داشت ولی حالت سرش نشون می داد که نگاهشو به سینه های دوستم دو خته . واسش غذا آورد و دو تایی نشستند و خوردند .  ستاره مدام داشت مخشو کار می گرفت و از زمین و زمان حرف می زد. شامو که خوردند عزیز دل من از جاش بلند شد . -دیگه باید رفع زحمت کنم . -کامی جان می تونین خوابیدنو همین جا تشریف داشته باشین . .. لعنت بر تو ستاره اون که داشت می رفت . چرا گیر میدی . -نه صحیح نیست . آخه .. وووووووییییییی چی می شنیدم . شوهرم با لحنی حرف می زد که انتظار داشت که ستاره بازم تعارف کنه و یه دلیلی بیاره که ایرادی نداره . همین طور هم شد . -کامیار جان شما که خودت مرد با فرهنگ و درایتی هستید . یه مسائلی هست که ما برای خودمون تابو و بتش کردیم . چه اشکالی داره من و شما زیر یک سقف استراحت کنیم . غیر اینه که الان چند ساعته با همیم و همو از تنهایی در آوردیم ;/; فقط یه اشکالی هست که من عادت دارم لامپ فلور سنت کناری رو تا صبح روشن میذارم . ستاره این کارو برای فیلمبرداری بهترتوسط من  انجام می داد . کامی هم عادت داشت لامپا خاموش باشه بخوابه ولی نا امیدم کرد -ایرادی نداره ستاره خانوم اتفاقا منم این جوری عادت دارم .. ..خاک تو سرت کامی تو که اصلابه وقت خواب  یه چراغ خواب ساده رو نمی ذاشتی توی اتاق خوابمون روشن باشه چقدر زود وا دادی . خاک عالم تو سرت . گریه ام گرفته بود . شکستو با تمام وجودم حس می کردم . سالی که نکوست از بهارش پیداست .. ولی شاید در جاهای حساس مردانگی اش گل می کرد . شاید هم از رو سادگیش بود که می خواست شبو اونجا بمونه تنها نباشه و با ستاره گپ بزنه . -راستی قراره من در همین اتاق بخوابم ;/; -ببینم سختت که نیست کنار من بخوابین . البته اگه سختتونه می تونم تو اون یکی اتاق واستون ردیف کنم . ولی فکر  کنم فرهنگتون امروزی باشه و دیگه فناتیک فکر نکنین . .. یعنی خوابیدن کنار یک زن غریبه امروزی, قدیمی وفناتیک فکر کردنه ;/; -خب ستاره خانوم بعضی ها کوته بین هستند و فکرای بد می کنن . یا این که ممکنه کوته بین هم نباشن عادت ندارن یه بر داشت های بد می کنند . فقط یه خواهشی ازتون داشتم . -بفر ما کامی جان . در مورد شام موردی نداره . می تونم به سمانه بگم که ستاره جون زحمت کشید و زشت بود اگه من نمی موندم ولی در این مورد که شبو اینجا بودم چیزی بهش نگین . ممکنه فکرای خاصی توی سرش بیفته . -خب بذار بیفته . ,این خصلت همه مرداست که تنوع طلب باشن . برای مردا گاهی ضورت داره که یه دمی به خمره بزنن و یه حال و هوایی عوض کنن . این جوری بهتر می تونن به خونه و زندگیشون برسن . تو اگه هر روز چلو کباب بخوری یا یه غذایی رو که دوست داری خسته نمیشی ;/; تنوع لازمه .-یعنی شما این قدر فر هنگتون بالاست که حاضرین گاهی به مرد آزادی بدین ;/; کاش سمانه هم مثل شما بود .. آخ که سنگ بر سرت مرد .. آبروی ما رو بردی .. دوربین داشت توی دستم می لرزید البته خیلی از صحنه ها رو فیلم نگرفته بودم . مثلا موقع شام خوردن رو خلاصه کرده بودم . -پس چی شد که از همسرتون جدا شدین ;/;-معتاد بود . اعتیاد .. …. لعنت بر تو ستاره اگه می گفتی زن باز بود خودتو پیش شوهرم محکوم می کردی .-کامی جان من میگم فر هنگ ما آدما باید قوی باشه الان میگن زن و مرد که پیش هم باشن منظور نامحرمه مثل پنبه و آتیش می مونه . اصلا این حرفا معنی نداره . نظر شما چیه -اتفاقا منم مثل شما فکر می کنم . من می خوام بخوابم شما اگه می خوای رسیور روشن کنی یا یا کامپیوتر کار داری همه اینا توی هال هست . البته لپ تابو می تونی بیاری اینجا .. -ستاره جان شما تا نیمه شب بیدار بودین چی شد ;/; .. بالاخره یه جایی این شوهرم اونو گیر داد -امشبو کمی خسته ام . منو ببخشین که یه خورده راحت می خوابم . لباسشو در آورد -ببخشید دستم به پشت نمی رسه سوتین منو باز می کنین . اگه جسارت نمیشه .. . تف به تو مرد خیلی راحت این کارو انجام داد . ستاره با یه تی شرت و یه شورت شلوارک نما خودشو انداخت رو تخت . شهوتو در حرکاتش به خوبی می دیدم .. اون فضا رو به خوبی برای یک سکس داغ آماده کرده بود . چند تا عکس سکسی که یه حالت پرتره ای داشتند رو روی دیوار نصب کرده . با گلهای طبیعی و مصنوعی حسابی کامی رو تحریک کرده بود . کامی پیش ستاره دراز کشید . ستاره یه پهلو و پشت به اون قرار داشت و کامی طاقباز دستاشو پشت سرش گذاشته به سقف نگاه می کرد . این آخرین امید من بود . هر نقطه ضعفی رو که تا حالا داشت می بخشیدم ولی از این جا به بعدشو .. نمی دونستم باید چیکار کنم . تازه بعدشو بگو . پیمانی رو که با دوستم بسته بودم .موهای بلند و مشکی ستاره تا پایین کمرش می رسید . من حتی بهش گفتم که موهای بلندشو کوتاه نکنه . واسه خودم شر درست کرده بودم . کامی سرشو به طرف ستاره بر گردونده بود . با کمال پررویی با یه شورت و پیراهن زیر کنارش دراز کشیده بود . نگاهم به شورت اون بود که بتونم ورم کیرشو ببینم .  کیرش در حال خوابیده هم یه ورم خاصی داشت . دستشو گذاشته بود روی قسمت کیر وخیلی آروم با هاش ور می رفت . کیرش شق شده بود . ستاره یه تکونی به خودش داد و تا روشو بر گردونه کامی ملافه رو انداخت روی پاش .. ولی دیگه زیادی تابلو شده بود . بد تر کرده بود . کیر داخل ملافه عین ماکتی از کوه شده بود . ستاره : چیزی نیاز دارین ;/; -نه ممنونم . ولی من عادت به این جور خوابیدن ندارم . -اگه خوابتون نمیاد می خواین با هم حرف بزنیم . -نمی دونم . من حس می کنم اگه سمانه بفهمه که من اینجام ناراحت شه ….مرده شور ببردت که تا اینجاش اومدی حالا به یاد من افتادی . خاک اون دنیا هم توی سرت . ستاره نگاهشو از روی کیر شوهرم بر نمی داشت . کامی می خواست پشت کنه تا کیرش معلوم نباشه سختش بود . می خواست به طرف ستاره یه پهلو کنه احتمالا پیش خودش فکر می کرد که یارو میگه چقدر بی ادبه . -کامیار خان مشکلی داری ;/; این قدر به خودت سخت نگیر . آدم که نمی تونه از واقعیت و منطق فرار کنه . غریزه انسانها جزیی از وجودشه .. انگار اونو به بدنش چسبونده داغش کردن . سعی کن شرمنده نباشی این قدر سخت نگیری . نقطه ضعف اونو فهمیده بود . می دونست که راحت می تونه تورش کنه . کامی خوشگل و مهربون و خیانتکار من . ملافه رو به کناری داد . کامی با همه پررویی خودش در این چند ساعت اخیر صورتش سرخ شده بود . ستاره دست اونو گرفت و گذاشت روی شورت خودش .. -حس کن ببین چقدر خیسه ;/;پس تو تنها نیستی منم مث توام . اگه باور نداری و سختت نیست می تونی دستتو بذاری داخل . نترس . این فاصله های اجتماعی رو ما خودمون درست کردیم . این زبونمه که داره برات حرف می زنه . دست کامی رو پس از این که شورتشو کشید پایین گذاشت روی کس خودش و مثلا واسه این که توجیهی بیاره گفت ببین لبامو نگاه کن داره واست حرف می زنه . کسمو ببین .. خجالت نکش از این که اسمشو می برم . اون هم شبیه لبای صورتمه . لبها افقی هستند و کس عمودی . کس هم واسه خودش حرفایی واسه گفتن داره . چرا  ما به لب اجازه حرف زدن میدیم ولی جلوی کسو می گیریم . صاحب لب و کس هر دوش خودمم . من از این کس شرات ستاره گریه ام گرفته بود . شاید اگه این جریان یه فیلم سینمایی بود و کامی هم بیگانه من می خندیدم . شورت کامی رو از پاش در آورد حس می کردم کیر شوهرمو هر گز تا به این حد کلفت و دراز ندیدم . شاید حالا از دید دیگه ای بهش نگاه می کردم . . ستاره صداشو بلند تر کرد تا منم بشنوم ..این نیاز ها خیلی از زنها و مرد ها رو به هم پیوند میده و همه مردا در مقابل این نیازشون سستن . شاید ما هم این جور باشیم ولی تنوع طلبی در خون مردا وجود داره و ایرادی هم نمیشه گرفت . رفت تا کیر کامی گیج شده منو بذاره توی دهنش ولی کامی که دیگه از مهمان نوازی ستاره خجالت کشیده بود خودش زود تر دست به کار شد و شورت ستاره رو از پاش کشید بیرون . بد بخت کس ذلیل .. آبروی منو برد . حتما ستاره فکر می کنه من بهش نرسیدم . کس ستاره در مقابل کس کوچولو و تنگ من خیلی گنده نشون می داد . هر چند تازه و بدون لک بود . آروم آروم اشک می ریختم . کامی زبونشو در آورد و اونو رو کس ستاره کشید . زن تی شرتشو هم در آورد ودستشو گذاشت زیر لباس زیر کامی و در حالی که شکمشو لمس می کرد پیراهن زیرشو از تنش در آورد تا دو تایی شون در اون فضای کاملا نورانی کاملا لخت در آغوش هم باشند . کامی زبونشو توی کوس ستاره فرو می کرد و چه با ولع واسش لیس می زد. انگار اولین بارشه که داره کس می کنه . حالمو گرفته بود .. بعضی از حرفا و ابراز احساساتشو از اونجایی که آروم بود رو نمی شنیدم .. -ستاره من اون کس نازتو چه جوری بخورم که بیشتر خوشت بیاد .. -همین جوری جفت لباتو بهشون بچسبون . زبونتو فرو کن توی کسم .. بعدش دوباره اونو بین دوتا لبات بذار و میکشون بزن . دستای کامی رفته بود رو جفت سینه های ستاره و من با زجر داشتم از این صحنه فیلم می گرفتم .  -کامی کامی میک بزن .. میک بزن .. اگه بدونی چند ماهه که من نیازمو خفه کردم .. دارم به اون حالت می رسم . خیلی زود دارم می رسم .. بیا کامی سهممو از سکس به من بده .. چه عذابی می کشیدم من . ستاره از کامی سهم می خواست . من باید دور بینو طوری تنظیم می کردم که صحنه های با حال خوب بیفته . ستاره ارضا شد . با همون میک زده شدن کسش . کامی کیرشو فرو کرد توی دهن دوستم .. یه دست ستاره رو بیضه های کامی بود .. -آخخخخخخ آخخخخخخ ستاره داره تو دهنت می باره .. -بذار بباره .. جرش بده بکنه پاره .. بریز آبتو به کیرت بگو بباره .. آبتو می خوام  .. کامی در حالی که از هوس به خود می پیچید آبشو ریخت تو دهن ستاره .. ستاره اول دهنشو خوب باز کرد تا یه چیزایی از حالت و رنگ آب کیر توی فیلم بیفته .. نمی دونستم قدرت دوربینشو ولی شاید می افتاد . چه با لذت همه رو خورد . من می خواستم آب کیر کامی رو بخورم سخت بود . احساس زنی رو که سایه شوهرو بالا سرش نمی بینه باید درک کرد . مخصوصا اون زنی رو که مدتها شوهر داشته . شاید یه دختر مجرد راحت تر بتونه تحمل کنه ولی یک زن بیوه نه . نمی تونه . نمی تونه .. ولی من چی منی که یک شوهر وفا دار می خواستم . من چرا باید چوب گناه اون مردی رو بخورم که ستاره رو ترک کرد . چرا مردا همه شون زشت کردارن . کامیار خودشو کشید رو ستاره و کیرشو فرو کرد توی کس . این آخرین امید منم از بین رفت . گفتم شاید در این قسمت وجدان شوهرم بیدار شه . ولی اون وجدانشو کیر کرده  رفته بود . لعنت بر این وجدان کیری .. ستاره حالتشو طوری کرده بود که کس و کیر خیلی قشنگ در فیلم نشون داده شن .. -کامی کسسسسسم می خاره ..می خاره .. بگو کس من بهتره یا مال خانومت .. -هر گلی یه بویی داره .. مرده شور ببردت کامی که کس گنده ستاره رو نگی گل . مرغ همسایه رو غاز می بینی ;/; خیسی کس ستاره و اون لکه های سفید هوسشو به خوبی می دیدم . اون سهم خودشو از هوس داشت از کامی می گرفت . انگاری که تمام مردای دنیا باید میومدن و نفری یه دست اونو می کردن . کامی سرعتشو زیاد کرده بود. سینه های ستاره رو می مکید .. یه بار دیگه اونو ارضاش کرد . این بار ستاره قمبل کرد تا حالت کون و بدنش به خوبی در فیلم نشون داده شه . این بهترین حالتی بود که کیر شوهرمو توی کس ستاره نشون می داد . نمی دونم کامی با چه جراتی آبشو توی کس ستاره خالی کرده بود . نتونست جلوی خودشو بگیره . استیل کون ستاره خیلی زیبا به نظر می رسید . بر جسته تر و گنده تر از کون من بود . وسفید تر و لطیف تر هم بود . کامی کیرشو محکم به ته کوس ستاره می زد . -جووووووون کامی بکن بکن .. بکن .. بکن .. نگران نباش زنت نمی دونه . زنت نمی فهمه .. این نمی فهمه رو به نظرم با دو منظور به کار برده بود کامی حالا کیرتو بکنش توی کونم .. بکن .. کامی کیرو از توی کس بیرون کشید و اونو یه دو سانتی بالاتر در یه سوراخ دیگه فرو کرد .. -آیییییییی آیییییییی درد داره ولی کیف داره .. کامی دوستت دارم . تو چقدر خوبی چقدر ماهی مهربونی .. کامی قشنگ من .. دوستت دارم . عاشقتم .. کیر کامی ستاره رو گیج کرده بود .. کمر ستاره اسیر دستهای کامی بود . بیشتر از یک ربع داشت کون ستاره رو می کرد .. حس کردم چند قطره ای از آبشو توی کون ریخته . اون شب تا صبح سکس کردند و من ازبیشتر صحنه ها  فیلم گرفتم . دو تایی دم صبح توی بغل هم خوابیدند و پس از نیم ساعت ستاره که سر کامی رو گذاشته بود رو سینه اش با پشت دستش به من اشاره زد که برم . من اشک ریزان راه خونه رو در پیش گرفتم در حالی که می دونستم شوهرم لخت در بغل یکی دیگه هست . اون مرام و دلشو نداشتم که مقابله به مثل کنم . چرا پستی رو با پستی جواب بدم ;/; بیشتر زنا شرافتشونو در مقابل بی شرافتی مرداشون حفظ می کنن . واسه همینه که باید اونا رو تحسین کرد .شب بعد کامی می خواست بهم برسه خودشو گرم نشون بده ولی من قبول نکردم و گفتم خسته ام . نمی دونم چرا ستاره رو دیگه ندیدم . وقتی می رفتم سراغش نبود . منتظر بودم تا بازم به وعده های دیگه ام عمل کنم . من آدم متعهدی بودم . حتی به زیان خودم . بیماری و آلودگی واژن و دستگاه تناسلی رو بهونه کردم و گفتم که تا یک ماه نباید سکس داشته باشم . شوهرم هر کاری کرد بهش کون ندادم . تازه این درد رو باید تحمل می کردم که با صیغه ستاره و شوهرم هم موافقت کنم . یک ماه گذشت .. یه روز یه نامه ای به دستم رسید . از ستاره بود .. -حالا که این نامه رو می خونی من هزاران کیلومتر از تو دورم . رفتم اون ور آبها . پیش فامیلام آدم بعضی وقتا یه کارایی رو انجام میده که می دونه زشته که اگه  یکی دیگه اون بلا رو سرش می آورد ازش متنفر می شد . منم به خاطر هوس خودم بود که این کارو کردم . شاید با این کارم احساس زنایی رو که  با شوهرم رابطه داشتند و باعث جدایی ما شدند درک کرده باشم . من نمی خواستم و نمی خوام زندگی تو رو تباه کنم . خونه و زندگی خودمو فروختم . نمی خوام از یه  واقعیت تلخ دیگه بگم . واقعیت تلخ برای تو ولی شیرین برای من . شوهرت مرد خوبیه . یه مرد ساده . می تونه بهترین باشه . می تونی ازش مراقبت کنی . من عاشقش شدم . خیلی زود . می تونستم بمونم و در کنارش باشم . می دونی چرا ;/; من از اون بار دارم . باور کن سمانه من نمی خوام پست باشم . نمی خوام زندگی کسی رو که دوستش دارم خراب کنم . اون یه مرد زیباست ولی قلب زیبایی هم داره . نگاه نکن که نامردی کرده . باور کن اون دوستت داره . بعد از اون روز  یک بار دیگه با هم بودیم . اون به خاطر تو عذاب می کشید و من به خاطر اون رنج می کشیدم . درسته خیلی نامردی کرد و شاید اگه زمینه فراهم باشه بازم این کارو بکنه . اما خیلی ها هستند که عین خوک غرق در پستی و شهوتند و راهی برای اصلاحشون نیست . تو باید باهاش بسازی . نباید از دستش بدی . باید گذشت داشته باشی . چه می دونی . شاید اون یه مرد استثنایی شد که به غیر از تو هوس بودن و سکس با زن دیگه ای رو نکرد . سعی کن براش زیبا ترین و سکسی ترین باشی و مهربون ترین اخماتو باز کن . این جوری ممکنه اونو به خودش بیاری . می دونم نباید به تو می گفتم که ازش بار دارم . خودشم نمی دونه و هیچوقت بهش نمیگم . من دوستش دارم و یه آدم هیچوقت راضی به عذاب عشقش نمیشه . یادت میاد با هم چی قول و قرار کردیم که درصورت پیروزی در شرط بندی من می خوام که اون برای همیشه دوست پسرم باشه ;/; یا صیغه اش شم و تو قبول کرده بودی ;/; قبول کرده بودی که به روش نیاری ;/; حالا هم می خوام که به روش نیاری . و باهاش زندگی کنی . تو شرطو باختی بهم بد هکاری . من عاشقشم . ولی اون مال توست . من نمی تونم عشقمو با تو قسمت کنم . یعنی تو نمی تونی عشقو قسمت کنی . اون دوستت داره . منو ببخش به خاطر همه بدیهایی که در حقت کردم . . به خاطر خود خواهی خودم باهات شرط بستم . من یک زن تنهام . مردا به چشم یک کالا بهم نگاه می کنند . کسی دید خوبی نسبت به یک زن بیوه نداره ولی منم یک انسانم . فقط یادت باشه با کسی شرط بندی نکنی . در هیچ زمینه ای . منو ببخش سمانه . منو ببخش که چقدر عذابت دادم که اون جوری دور بین به دست ازم فیلم بگیری ولی این یادگارمو تا آخرین لحظه زندگیم پیش خودم نگه می دارم . عشقی که یک شبه اومد سراغم . راستش به این فکر می کنم من تازه از راه رسیده و دزد پررو که بهت حسادت می کنم تو چه حالی داشتی !سعی می کنم که دیگه هیچوقت نگام به نگات نیفته چون اون وقت حتی مرگ هم نمی تونه در مان درد هام باشه . رفیق بد و پست تو : ستاره  خاموش .. نامه ستاره رو با اشکهام خیس کرده بودم . حس کردم که در حقش خیلی ظلم شده . زندگی رو طور دیگه ای می دیدم . این که دنیا فقط مال من نیست . این که باید خیلی مراقب باشم . ستاره اون وقتی که می تونست بد نباشه بدی کرد و اون وقتی که می تونست بد باشه و زندگی منو تباه کنه این کارو نکرد . حالا میشه به خاطر ستاره کامیارو دوست داشت . . همون شب خودمو زیبا تر و سکسی تراز شب زفاف کردم . کامی بازم حوصله نداشت .. -می خوام یه چیزی بهت بگم .. من خیلی بد و پستم .. -ببینم کامی داری فیلم بازی می کنی ;/; منم گاهی وقتا بد میشم. مثلا دیروز به یه گدا پول ندادم .-نه مال من این جوری نیست . نگاهمو با عشق و محبت به چشاش دوختم و گفتم کامی بدیهاتو توی قلبت نگه داشته باش . شاید اگه به من بگی ازت روی گردون بشم . مهم اینه که بعدا بد نباشی . من کامی خوبمو کامی صادقمو دوست دارم و مهم اینه که می خوای صادق باشی . پس هیچی نگو .. -تو می دونی من چی می خوا ستم بگم ;/; -نه از کجا بدونم . -ولی من فکر کنم تو بدونی .. -من برم بخوابم ;/; -نه عزیزم .. اون همون روحیه رو پیدا کرده بود پس از یک سکس گرم و داغ سرشو گذاشته بود رو سینه ام و اشک می ریخت . -کامی بس کن من نمی تونم اشکای تو رو ببینم . -تو فقط بهم بگو می دونی ;/; -بچه نشو کامی .. من هیچی نمی دونم . فقط همینو می دونم که خیلی دوستت دارم و تو هم منو دوست داری . -یه چیزی بگو تا آروم بگیرم . – از پنجره یه نگاهی به بیرون بنداز . یه ستاره هایی رو می بینی که چشمک می زنند اونا هر چی رو که هست میگن . اون گوشه کنارا یه ستاره های غمگینی هستند که بهشون میگن ستاره های خاموش . اونا راز نگه دارند . خودتو بکشی بهت چیزی نمیگن . حالا مثل یه پسر خوب سرتو بذار رو سینه ام  تا نوازشت کنم و خوابت ببره . تازه باید خجالت بکشی که تو باید این کارو برام انجام بدی . حالا امشبه رو ولش . به افتخار اون ستاره خاموش که اون بالا داره ما رو نگاه می کنه همه چی رو ندید می گیرم . کامی صورتشو به صورتم نزدیک کرد و لباشو به لبام چسبوند . این بار دیگه اشکی نمی ریخت … پایان … نویسنده …. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها