داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

ساکورا (۳)

…قسمت

قسمت ۳: شکفتن

روزای مدرسه همین جور می گذشتن و اتفاقای گُنگی که درون ما می افتاد هم در جریان بود ، نه تنها خودمون نمیفهمیدم بلکه احتمالا اطرافیانمون هم متوجه این تغییرات نمیشدن . مثلا کدوم پدر و مادری بود که میدونست بچش الان دیگه به مسائل جنسی فکر میکنه و به کنجکاوی ها و ذوق کشف شهوت و بدن دیگران چجوری جواب میده؟ مثلا اون پسری که توی مدرسه مدام مورد تعرض قرار می گرفت و خودش هم به نظر در ظاهر دیگه بدش نمیومد و انگار پذیرفته بود که نقشش توی مدرسه فعلا حداقل همینه پدر و مادرش این حدسو میزدن؟ درباره من البته خیلی این جور نبود و این سه تا دلیل داشت : اول اینکه مامانم توی این جور مسائل گارد نداشت و این گارد نداشتن یه جور منطقی بود و نه از بی بند و باری و عادی بودن.
دوم اینکه به خاطر نبود مرد خانواده که اون باید واسه پسر این جور قضایا رو رو روشن کنه به نظرم می رسید مامانم حتی از یکی دو سال قبل تر منتظر بود که برم و کنجکاوی و یا سوالم رو مطرح کنم و همیشه هم با شوخی و فان نشون میداد که مشکلی نداره از مطرح شدن این مسائل و خلاصه این شوخیای مامان و پسری گاهی درباره دوست دختر آینده یا شکیرا و جنیفر لوپز که توی تلویزیون بود. اما اینکه خودش پیش قدم نمیشد احتمال زیاد به این دلیل بود که من تا قبل از این سن ۱۴ سالگی واقعا مسائل جنسی واسم مطرح نبود.
ولی دلیل سوم اینکه منم وقتی شروع کردم فکر کردن و کنجکاوی برعکس خیلی از بچهای دیگه و یا کامی محتاط نبودم و این محتاط بودن شاید چیز بدی هم نبود چون بالاخره مامانم متوجه میشد که من دارم به چیزایی فکر میکنم. این محتاط نبودن خیلی ساده و مسخره هست مورد من به خاطر دیدن پورن بود، این طور که یه شبی که گوشه سالن یه پورن که تازه کامی واسم فرستاده بود رو باز کردم صدای از قبل کم نشده گوشیم لوم داد. خیلی ساده اتفاق افتاد و جدای بحث خجالت و کار بد … چشم و گوش مامانم تیز شد که خب امیر داره پورن میبینه پس چشم و گوشم باز شده‌.
نه مامانم منو خجالت نداد و دعوام نکرد و بازخواستم نکردم و آتیشی و نشد و حتی اون لحظه هم اقدام خاصی نکرد به جز اینکه زیر چشمی یه نگاه مسخرهَ همراه با خنده بهم کرد اینجور که چه چه غلطا… فکر میکنم قضیه اول واسش فان و خنده دار بود بیشتر که من تا همین دیروز ساده و گوشه گیر الان صدای آه ناله یه پورن استار از گوشیم بلند و دو سه روز بعد وقتی قضیه یه مقدار از آسیاب افتاد تازه اون موقع بود که مطرح شد و باز هم با بازخواست و ملامت نبود هرچند که من خجالت کشیدم و سختم بود درباره پورن دیدن حرف بزنم اما مکالمه با شوخی کردن و مسخره کردن بود بیشتر و شاید رفتار مامانم هوشمندانه هم بود چون شاید ملامت کردن به جایی نمیرسید اما مسخره کردن کسی که پورن میبینه این حسو در من داشت که واقعا کار مسخره ای هست و خوب تاکید مامانم تو حرفاش این بود که خیلی چیز هارو نباید خوند و یا دید چون به موقعش خودت تجربش میکنی و از نزدیک میبینی و اون تازگی و لذت بخشیِ اصلی رو داره اما هر جا حس کردی سوالی داری تا وقتی که بزرگ تر بشی و دوست دختر داشته باشی میتونی حتما با من در میون بذاری.خب این رفتار خیلی منطقی ای بود از سمت مامانم و راستش باعث شد من مثلا تا چند سال هم خودم سمت دیدن پورن نرم جز اینکه گاهی کامی نشونم میداد و این ندیدن از سر ترس نبود بلکه از اون حسی بود که مامانم بهم القا کرده بود: دیدن پورن مسخرس‌…
بعد از این داستان بارها مامانم سعی کرد سر صحبت رو درباره مسائل جنسی باز کنه و اینا همش با یه حالت شوخی و فان عادی بود و حتی راستش اصلا بدش نیومده بود که من چشم و گوشم باز شده و شاید ته دلش خوشحال بود که پسر ساده بالاخره داره با دنیای بیرون درگیر میشه حتی یادمه یه بار وقتی خالم داشت از سادگی من تعریف و تمجید می کرد این مامانم بود که گفت: [اینجوری نبینش بهار خانم از الان حتی میدونه چه جور زنی میخواد تور کنه یه چند سال دیگه فکر کنم خونه خونه مجردی لازم بشه] اما همه این حرفا و شوخی ها باعث نشد من بخوام درباره خیلی مسائل با مامانم صحبت کنم ولی این دلیل رو داشت که راستش من خودم هم نمیدونستم باید از کجا شروع کنم و اصلا نمیدونستم احساس های جنسیم یا عاطفیم به کجا داره میره یا کجا هست همه چیز هم سریع بود و هم گنگ و البته خیلی پیچیده نه فقط واسه من بلکه بقیه و حتی خود مامانم.
ادامه دارد…

نوشته: امیر

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها