زیبای زندگیم (۱)

سلام. این خاطره واسه خودم خیلی جالب و شیرینه. واسه همین گفتم بزارم تو سایت شما هم بخونید (البته شاید بعضیا حال نکنن سلیقه ایه دیگه) در ضمن اینکه حس میکنم نوشتنش واسه خودمم جذاب باشه.
من مبینام ۳۱ سالمه تقریبا دو سال پیش از همسرم جدا شدم. قد و هیکلم معمولیه. بعد از طلاقم با پولی که همسرم داد یه خونه کوچیک و یه پراید تمیز خریدم. هیچ وقتم تو زندگیم دنبال سکس غیرمعمول نبودم ( مثل لز یا فتیش )
بعد طلاق افسرده شدم پیش روانشناس میرفتم بهم گفت خودتو مشغول کن. دیدم کار خاصی بلد نیستم از طرفی هر جا زنگ میزدم برای منشی یا دستیار مدیر عامل فوری ازم عکس قدی میخواستن و میگفتن باید تو سفرها با ما بیای و… که هیچ کدومش رو نمیرفتم. تصمیم گرفتم تو تاکسیهای اینترنتی کار کنم.
خیلی خوب بود خرجم در میاد و از پدرم دیگه پول نمی گرفتم از طرفیم خیلی خسته میشدم و شبا راحت میخوابیدم.
تا اینکه یه روز زیبا تاکسی گرفت. اون تازه جدا شده بود قدش از من کوتاهتر بود حدود ۱۶۵ چاق نبود ولی خب تو پر بود بدنش. موهاشم از ته تراشیده بود. اومد جلو نشست و شروع کرد حرف زدن شماره به هم دادیم و یه بار رفتیم شام بیرون.
اون شب یه حرفی زد تعجب کردم ولی پی حرفشو نگرفتم. گفت شوهرم واسه کبودی های بدنش ازم شکایت کرده. به من چه خودش میخواست و این حرفا. همون شبم گفت خیلی دوست دارم پت داشته باشم ولی ادامه نداد حرفشو.
دو شب بعد بهم پیام داد خیلی دوست دارم بیا یکم سکس چت کنیم. منم قبول کردم داشتیم سکس چت میکردیم که گفت دوست دارم تو چت زیر بغلمو لیس بزنی. گفتم زیبا خیلی بدم میاد از این حرفا. خیلی ناراحت شد و ادامه نداد. ولی خیلی داغ شده بودم هر کاری میکردم خوابم نمیبرد بعد نیم ساعت بهش زنگ زدم گفت زیبا بیا وات ادامشو بریم گفت نه آدم نباید بیشعور باشه. اون شب تو گوشیم فیلم دیدم خودارضایی کردم.
صبح بهش زنگ زدم دوباره بهم دری وری گفت. گفت نمیدونی قبلش باید پیام بدی شاید داشتم استراحت میکردم. یکم اخلاقش بد شده بود معذرت خواهی کردم ازش و گفتم بیام دنبالت؟ گفت بیا. محلشون سمت دیباجی بود رفت دنبالش سوار شد ته کوچشون گفت بزن بغل. زدم بغل یهو شروع کرد لبامو خوردن . یکم لب گرفتیم قشنگ لبامو میخورد. هولش دادم عقب گفتم زیبا میدونی خونه دارم دیگه؟ گفت آره برو خونت. تو راه خونه دیدم زیر بغلش خیسه. با خودم گفتم نکنه بگه لیس بزن. خلاصه رسیدیم خونم رفتیم تو . شال و مانتوشو ازش گرفتم رفت رو مبل نشست کنارش نشستم شروع کردیم لب گرفتن‌.
خودشو انداخت روم خیلی با ولع میخورد لبامو میمکید. صورتمو لیس میزد. بهش گفتم بیا بریم تو اتاق خواب. رفتیم تو اتاق خواب تاپشو در اورد یه سوتین مشکی بسته بود. سینه هاش خیلی بزرگ بود. سینش رو کردم تو دهنم. نشوندمش رو تخت خودمم جلوش نشست سینه هاشو میخوردم. گفت مبینا دوست دارم یه توله سگ بخرم. توله سگ خیلی تند تند لیس میزنه دوست دارم. نگاش کردم منظورشو فهمیدم. زبونمو در اوردم شروع کرد لیس زدن. گفت آفرین موهامو نوازش کرد منم تا جایی که تونستم تند لیس زدم. گفت آفرین دخترم. همونجوری که لیس میزدم چشمم به زیر بغلاش افتاد نمیدونم چیشد حس کردم باید لیس بزنم کنارش نشستم دستشو دادم بالا شروع کردم لیس زدن. از پایین تا بالا. با اینکه خیس بود ولی زیاد بو نمیداد. خیلی داشت لذت میبرد یه لبخند ناز میزد بعد اون دستشو خودش داد بالا رفتم اونورش شروع کردم لیسیدن گفت تند بزن گفتم مثل توله سگ؟ گفت اره شروع کردم تند لیس زدن. گفت یادته گفتم پت میخوام. ول نکردم لیس زدنو خندید.
گفت برو پایین کسمو بخور. شلوارشو کشیدم پایین دراوردم کسش واقعا تپل بود. شروع کردم لیس زدن کسش پاهاشو گذاشتم رو شونم اونم خوابید. اول کسشو چن بار بوس کردم کسش خیس بود. شروع کردم لیسیدن بهم گفت سینمو بگیر . نوک سینشو گرفتم. کسشو بالا پایین میکرد. منم همونجوری لیس میزدم کسشو دیدم سرمو فشار داد رو کسش خودش کسشو بالا پایین میکرد تندش کرد تا ارضا شد سرمو هل داد عقب.
دهنم خیس خیس بود با روناش پاک کردم دهنمو رفتم بغلش خوابیدم . بعد چن دقیقه پا شد بره دستشویی گفتم من چی. گفت الان دیگه حال ندارم. رفت دستشویی رفتم تو پذیرایی اومد بوسم کرد. گفت بریم بیرون نهار بخوریم برگردیم. گفتم باشه…
اگه دوست داشتید و کامنتاتون خوب بود بقیشو میذارم بعدا.
ممنون

نوشته: مبینا

دکمه بازگشت به بالا