زن سینا شدم

سلام
اسم من مهرداده
الان ۲۹ سالمه ولی خاطره ای که میخوام براتون بگم از دوره پیش‌دانشگاهی مه یعنی ۱۱ سال پیش:

زود رسیده بودم مدرسه و رفتم تو کلاس تا بچه ها بیان، سینا وارد کلاس شد و دست دادیم و رفت نشست نیمکت پشتیم، سرمو گذاشته بودم رو میز یهو دیدم یه چیزی خورد به کونم یهو پریدم دیدم سینا انگشتم کرد برق از کله ام پرید
یه نگاهی بهش کردم که یعنی بدم اومد از کارت ولی ته دلم خوشمم اومده بود
چند دقیقه بعد اومد نشست کنارم گفت مهرداد گفتم ها؟
گفت یه چی بگم بین خودمون میمونه؟
گفتم اره
گفت واقعیت خیلی از فیس و کونت خوشم اومده
گفتم خب که چی دیوث؟
گفت میای یه شب باهم باشیم؟
توام منو بکن منم تو رو بکنم
گفتم خفه شو بابا مسخره
گفت جدی میگم اولم تو بکن که خیالت راحت باشه نمیزنم زیرش
که یهو یکی دو نفر دیگه اومدن و بحث جمع شد
فکرش مثل خوره افتاده بود به جونم شب تا صب خوابم نبرد و به حرفش فکر میکردم، بنظرم تجربه جالبی میشد ولی اگه میرفت جایی میگفت چی؟

فردا صبح باز دیدمش و باز اومد کنارم گفت قبول کن دیگه اول تو بکن هرجایی هم دیدی دوس نداری جمع میکنیم داستانو بهش گفتم باشه ولی بگو به جون داداشت بین خودمون میمونه
گفت به جون داداشم بین خودمون میمونه
قرار شد فرداش به بهونه درس برم خونه شون
وقتی رفتم مامانش درو باز کرد و با کلی خجالت رفتم تو اتاقش
یکم حرف زدیم و مامانش اومد تو گفت سینا جان من میرم بالا خونه خالت چیزی خواستید زنگ بزن بیام
مامانش که رفت مثل وحشیا پرید روم و شروع کرد به لب گرفتن
هیکلش ازم درشت تر بود منم توان بلند کردنشو نداشتم دو سه دقیقه که لب گرفتیم بلند شد و تیشرت و شلوارشو دراورد فقط یه شرت پاش بود که دیدم یا خدا کیرش چقدر کلفته
ولی خب دیگه دیر شده بود منم لباسمو در اوردم و جفتمون فقط شورت پامون بود
همو بغل کردیم و باز لب گرفتیم تا اینکه گفت پاشو ۶۹ شیم و بخوریم برای هم
کیرشو که درآورد دیگه مطمئن شدم دهنم سرویسه
اولین بارم بود کیر میخوردم یه مزه ای داشت که عجیب بود برام ولی ادا در نیاوردم و جفتمونم یجور کیر همو میخوردیم که انگار از قحطی اومده بودیم
یکم که گذشت خودش بلند شد و نشست رو کیرم، کیرم راحت رفت تو کونش و شروع کرد بالا پایین شدن نگاهش به نگاهم دوخته شده بود و کیرش هی میخورد به شکمم بلندش کردم حالت داگی شدیم چند دقیقه ای همون جوری کردمش که داشت آبم میومد که کشیدم بیرون دلم نمیخواست ابم زود بیاد گفتم بیا تو بکن ولی من تا حالا ندادم این کیرتم خیلی کلفته حواست بهم باشه که گفت باشه قشنگم
این جمله اش یجوریم کرد
با انگشت اول یکی دوتا انگشتشو کرد تو کونم که جا باز کنه بعد به کیرش وازلین زد و گفت اولش سخته
منم مطمئن بودم قراره پاره شم ولی گفتم باشه تحمل میکنم
سر کیرشو گذاشت رو سوراخم که کونمو جمع کردم ولی باید راه میومدم
شل کردم یذره داشت فشار میداد که ناخوداگاه پریدم جلو ، چند باری با همین پوزیشن خواست فرو کنه که بازم نتونستم و هی میپریدم
به پشت خوابوندم و یه بالشت گذاشت زیر شکمم
سر کیرو گذاشت و یهو سرشو فرو کرد یه دردی تمام بدنمو فرا گرفت که انگار یه ۱۸ چرخ کوبیده بهم هیکل مردونه شو انداخت روم و دیگه نمیتونستم تکون بخورم فقط با دستام داشتم میزدم بهش که بلند شه ولی گوشش بدهکار نبود یکم سر کیرشو بازی بازی کرد و شروع کرد عقب جلو کردن منم داشتم تختو گاز میگرفتم و اشک میریختم که سرشو اورد بغل گوشم و یه بوس ازم کرد و گفت جونن درد داری ؟ منم با سر بهش گفتم اره
گفت یکم تحمل کنی دردش میخوابه
یه ۱۰ دقیقه ای درد کشیدم و زار زدم و کم کم دردش به لذت تبدیل شد و داشتم حال میکردم هی میزد در کونم می‌گفت زن خودم شدی
کونی خودم شدی رفت
نمیدونم چرا ولی حرفاش بهم حال میداد و بیشتر حشریم میکرد
بلندم کرد و گفت حالا تو بشین رو کیرم
نشستم رو کیرش ولی اصلا توان اینکه خودم بالا پایین کنم رو نداشتم
خودش شروع کرد تکون خوردن و تلمبه میزد که من ابم اومد و ریخت رو شکمش اونم تندتر کرد تلمبه هاشو یهو دیدم کونم داغ شد، آبشو ریخت تو کونم نبض زدن کیرش تو کونم یه حالی داشت که نگم براتون
همونجوری ولو شدم روش و نای تکون خوردن نداشتم
بدن مردونه اش رو بغل کرده بودم و دلم نمی‌خواست ازش جدا شم
انگاری واقعا شده بودم زنش و حس امنیت میکردم تو بغلش
کم کم بلند شدیم و خودمونو شستیم
و برگشتیم تو اتاق که بهش گفتم سینا
گفت چیه؟
گفتم طعم کیرتو دوست داشتم میشه باز بخورم برات؟
گفت ندم زنم بخوره پس بدم کی بخوره؟
با ولع تمام افتادم رو کیرش و تا ته حلقم کردم تو دهنم یه ساک پر تف زدم براش یه ۱۰ دقیقه ای که خوردم گفت داره میاد اگه بدت میاد درارش که نذاشتم و بیشتر دهنمو فشار دادم و تند تر خوردم براش که یهو یچی خورد ته حلقم
اوق زدم ولی آبشو تا قطره اخر خوردم مزه عجیبی داشت
اون روز دیگه شروع زناشویی من و سینا بود و بعد اون روز خیلی باهم خوابیدیم و بیشتر اون میکرد و من شده بودم زن سینا
تو قسمت های بعدی بازم براتون میگم

نوشته: مهرداد

دکمه بازگشت به بالا