زندگی خصوصی شیمیل (۲)

…قسمت قبل

یک سال بعد فوت بابام تقریباً بیشتر گیرها از روم برداشته شد و یواش یواش پام به درس و کتاب و مدرسه و راهنمایی و دبیرستان و سپس دانشگاه باز شد
تو دانشگاه رشته روانپزشکی رو انتخاب کردم
داداشام کار میکردند و تمام زحمت و خرجی ما رو اونا میدادند
تنها شانسی که آورده بودیم بابا خانه رو خریده بود و بدهکاری آنچنانی نداشت
رابطه ام با خواهر و برادرام خوب شده بود و اونها در مورد دوجنسه بودنم و اینکه بجای کس ، کیر داشتم حرفی نمیزنند
خواهرم با کمک داداشم ازدواج کرد و رفت سر خونه زندگیش ، من هم خواستگار داشتم ولی بخاطر دوجنسه بودنم قبول نمی کردیم آن
با اینکه کیر داشتم ولی جرات نمیکردم با کسی سکس کنم حتی توی دانشگاه زیاد با کسی دم خور نبودم چه با پسر و چه با دختر
خواهرم بعد یه سال دعوتم کرد که برم پیشش
آرایش کرده بود و خیلی ناز شده بود :
-خوش به حال آقا سعید ( دامادمون )
با بی تفاوتی شونشو بالا انداخت
-حیف که قدر نمیدونه
-مگه چی شده ؟
چیزی نگفت و رفت که چایی بیاره ، وقتی اومد چنان خم شده بود که پستانهاش معلوم بود ، انگار که کورست نبسته بود
چایی مو برداشتم ، با دیدن پستانهای خواهرم داشتم تحریک میشدم
-دنیا ، تو با کسی دوست هستی ؟
-ن به اون صورت ، تو که وضعیت منو میدونی
-حتی با دخترای دانشگاهتون ؟

-تو نمیخواهی عمل کنی ؟
-من فعلاً پول ندارم
نمیدونم ولی ریحان انگار میخواست یه چیزی بگه ولی داشت طفره میرفت ( اسم خواهرم ریحانه بود ولی ریحان صداش میکردیم )
-ریحان ، چیزی شده ؟
با کمی مِن مِن گفت :
-چند روز پیش با یکی از دوستام حرف میزدم و میگفت با یه دوجنسه آشنا شده
-خُب ؟
با مِن مِن ادامه داد :
-میگفت آلت و شهوتشون از مردها بیشتره ، میدونی سعید مرد داغی نیست و خُب میدونی چیه…
با مِن مِن ادامه داد :
-من دختر خیلی هاتی هستم ، حقیقتاً سعید نمیتونه منو خوب ارضا کنه
با حرفهای ریحانه داشتم تحریک میشدم و حس میکردم انگار داشت ازم پیش آب میومد
-من نمیخوام به سعید خیانت کنم ، البته با چندتا پسر تو وایبر دوست هستم گفتم شاید تو بتونی مشکلمو حل کنی
کمی از چاییمو خوردم و گفتم :
-خب من چیکار میتونم برات انجام بدم ؟
بازهم با مِن مِن زیاد ادامه داد :
-اگر دوست داشته باشی باهم رابطه جنسی داشته باشیم
-یعنی باهم سکس کنیم ؟
-یادته اون روز داشتی دوستتو میکردی ؟
-فقط لاپایی بود نه سکس
-میدونم ، یادته آقاجون چقدر ناراحت شده بود ؟
-آره ، یکی از بدترین کابوس هایم بود
ریحان بلند شد و اومد پیشم
-از اون روز دوست داشتم کیرتو ببینم ، نمیدونی از وقتی دوستم گفت با یه دوجنسه در ارتباطه همش به تو فکر میکنم
دستشو گذاشت رو کیرم
-راست کردی ؟
-آخه پستونات مشخص بود
-دوست داری ببینیشون ؟
-آره ، چرا که نه
ریحان سریع تاپ مجلسی که تنش بود رو در آورد ، پستوناش بر خلاف من که شُل و آویزان بود و با کرست می بستمشون سفت و شق بود ، کرستشو که درآورد برخلاف من که نوک پستانهام کرم متمایل به قهوه ای بود مال ریحان صورتی بود
کیرم داشت بلند میشد ریحان دامنو بالا زد و آروم شورتمو کشید پایین ( بخاطر کیرم شورت مردانه پام میکردم ) با دیدن کیرم چشماش بزرگ شد
-این چرا اینقدر بزرگه ؟
-خُب مثل مردها میمونه دیگه
-آخه مال سعید از تو کوچیکتره
ریحان شروع کرد با کیرم بازی کردن دستشو دور کیرم گرفت و شروع کرد به بالا و پایین کرد ، مثل موقعهایی که جق میزدم بعدش دهنشو آورد جلو و کیرمو کرد توی دهنش و آروم شروع کرد به ساک زدن
آهههههههه چقدر حس خوب و عالیی بود تا حالا کسی جز آنا برام ساک نزده بود ، تقریباً مزه ساک زدن از یادم رفته بود
پیش خودم فکر کردم اگر ساک زدن اینقدر خوبه پس سکس چجوریه ؟
ریحان ساک زدنشو تموم کرد و به پیشنهادش رفتیم تو اتاق خواب
ریحان ازم خواست تا لباسهامو در بیارم و بهم کمک کرد تا بند کرستمو باز کنم
رو تخت خوابیدم ، کیرم به بلند و کلفت ترین حدش رسیده بود ریحان باز شروع کرد برام ساک زدن
انگار داشتم ارضا میشدم ، میون آه و ناله کردنم به ریحان گفتم دارم ارضا میشم
ریحان ساک زدنشو بس کرد و کیرمو از دهنم در آورد
-ابت نیاد دنیا ، حالا حالاها باهات کار دارم !
از روم بلند شد ، از عسلی کنار تخت یه اسپری در آورد :
-الان برات بی حسی میزنم
و بدون اینکه منتظر جواب من بشه اسپری رو رو کیرم پاشید
اولش کیرم یخ کرد و ریحان شروع کرد با دستش کیرمو مالید یواش یواش حس داغی و یه جورایی سوزش رو کیرم حس کردم ، ریحان اومد روم و آروم با کوصش نشست روی کیرم
با ورود کیرم به کوص ریحان آههههه جفتمون بلند شد
آهههههه من بخاطر اولین سکسم و آهههههه ریحان بخاطر کیرم که معتقد بود کیر من از کیر شوهرش کلفت تره
ریحان شروع کرد به بالا و پایین شدن ، تازه می فهمیدم سکس چیه ، سکس با ریحان واقعاً خوب بود ریحان یه ربعی خودشو بالا و پایین کرد تا یهو لرزید و خودشو سفت کرد و آروم افتاد تو بغلم و مشغول خوردن لبهام شد

ادامه دارد…

نوشته: دنیا

دکمه بازگشت به بالا