سلام داستانی ک میخام بگم واقعیه و قضیه ی حدود ۸ ماه پیشه.
داستان قبلیم تجربه نفر سوم شدن بود ک دیدم همتون دیسلایک کردین و بهم برخورد و در عوض میدیدم داستانای فیک و کسشر بقیه رو لایک میکنین.
بگذریم اسمم(مستعار) علی هست و درحال حاضر ۲۳ سالمه از شیراز فیسم خوبه و باشگاهم میرم.
کلا تاحالا بیرون شماره ندادم و هرچی رل زدم از مجازی بوده.یروز یه دختره به اسم شینا(مستعار)اومد پی ویم و سر صبحت رو باز کرد.پروفایلشو ک چک کردم یادم اومد قبلا یبار رفته بودم پی ویش و بهم گفته بود عکستو بده عکسمو ک دادمش بلاکم کرده بود(بعد ها ک ازش پرسیدم گفت که اون زمان از پسر خوشش نمیومده و تو فاز بوده)
خلاصه گفت که ازم خوشش میاد و شمارشو گرفتم و قرار گذاشتیم واسه دو روز بعدش.
رفتم پارک کوه پایه منتظر موندم تااومد.یه دختر ساده قد ۱۶۰ وزن ۶۵ کیلو سنش هم ۲۰ ولی بهش میخورد ۱۵ سالش باشه بیبی فیس بود و شلوار بگ پوشیده بود.رفتیم بالای کوه یجای خلوت نشستیم و حرف زدیم کمکم رومون باز شد به هم خاستم دست کنم تو شرتش گفت ک نه قرار اوله بذار بعدا گفتم باشه.جایی ک نشسته بودیم هیشکی بهمون دید نداشت غیر ازینکه از بالای کوه کسی ببینتمون.شینا به بغل خابید (زمین خاکی نبود و سنگ صاف بود) و گفت خیلی دوس داره یکی اینجوری از پشت بهش بچسبه و منم از خدا خاسته خابیدم کنارش هی خودمو میمالوندم بهش.کونش حسابی بزرگ بود.
شب بود و خسته شده بودیم گفتیم که بریم یجای دیگه رفتیم پارک ازادی نشستیم وسط هفته بود و خلوت بود یجای خیلی دنج پیدا کردیم نشستیم دیگه روش باز شده بود اینبار گذاشت دستمو کامل بکنم تو شرتش.کونشو که دست زدم ورزشکاری و تپل بود اصلا نگم براتون دیگه شروع کردم کسش رو مالیدن حدود ۱۰ دیقه مالیدم و ازش لب میگرفتم حسابی خیس کرده بود.
گفت کاش اینجا یه خونه بود میرفتیم توش.گفتم خو خونه مبله میگیرم بریم گفت باشه من پایتم.
پیش خودم گفتم یه عمر دنبال دختر پایه بودیم و کسی گیرم نیومد بالاخره یه دختر اومد که خودش اومد پی ویم و خودشم پیشنهاد سکس میده.برام جالب بود
گفتمش واسه فردا اوکیه گفت باشه.
رفتم خونه تو اینترنت سرچ کردم راجب اینکه چجوری دختری ک میخاد بار اول سکس رو تجربه کنه رو سوراخشو باز کنم
البتع یچیزایی بلد بودم راجب انگشت کردن ولی خاستم یه کرم بخرم ک دردش نیاد و خودم حسابی حال کنم
پماد سوختگی رو پیدا کردم گفتم خوبه همینو میخرم
فرداش که میخاستیم بریم خونه مبله پماد رو خریدم و رفتیم.خلاصش کنم رفتیم داخل همونجوری ک دوس داشت به بغل خابید و گفت کنارش بخابم
خجالتی بود و چون بار اولش بود اصلا نگام نمیکرد و هیچیم نمیگفت من هی دست میکردم تو کونش و میمالیدم یهو گفت میخای انجام بدی؟گفتم اره گفت باشه
شلوارشو دراورد به حالت هفتی گفت بکن
کونشو که دیدم اصلا کیرم مثل سنگ سفت شد.واقعا هیکلش عالی بود دختر قد کوتا و ورزشکار با کون تپل مثل هوری بهشتیه.
پماد رو برداشتم یخوره زدم به انگشت اشارم و در سوراخ کونش مالیدم و کردم داخل.یکم عقب جلو کردم و انگشت دوم رو پماد زدم و اونم کردم داخل دیدم چیزی نگفت.یخورده از پماد هم زدم به کیرم و کیرمو اروم گذاشتم رو سوراخش یواش یواش کردم داخل یخورده اه میکشید ولی کامل رف داخل.اروم تلمبه داشتم میزدم حدود یه دیقه بعد گفت بیا روم.به شکم خابید کیرمو در نیاوردم از کونش و همونجوری خابیدم روش و شروع کردم تند تند تلمبه زدن.هیچی نمیگفت.من خودم هم هیچ حسی نداشتم و بهم حال نمیداد.با اینکه کون به این خوبی داشتم میکردم اصلا حالی بهم نمیداد. که بهم گفت کیرت خابید؟گفتم نه گفت من هیچ حسی ندارم.منم دیدم حالی نمیکنم گفتم وایسا کیرمو بشورم اثر کرم بپره بعد بکنم(چون پماد سوختگی داخلش کلید لیدوکایین هست و بی حس میکنه).
پاشدم کیرمو شستم که یهو گفت درد داره.اثر پماد رفته بود و درد کونش شروع شده بود.میگف هم کونش درد میکنه هم کسش هم داخل شکمش.بدبخت از درد داشت به خودش میپیچید
خیلی عذاب وجدان گرفته بودم.هی میرفت دسشویی میومد دوباره درد داشت باز میرفت دسشویی
خلاصه طاقت نیاوردم رفتم بیرون تنهاش گذاشتم گفتم میرم قرص ژلوفن بخرم برات میام گفت باشه.مث سگ دوییدم یه سه تا کوچه پایینتر داروخونه بود قرصو خریدم و برگشتم دادم بهش.یخورده دردش خوب شده بود قرص رو ک خورد بعد ده دیقه کامل دردش رفت و من ازش معذرت خاهی کردم گفتم عذاب وجدان گرفتم و اونم گفت اشکال نداره.
بخیر گذشت و گرفتیم خابیدیم رو تخت همونجوری ک دوس داشت(هفتی)بغلش کردم و دست راستم و گذاشتم رو سینش.
سینش ۶۵ بود ولی از کون این دختر حرف نداشت.
یکم خابیدیم دوباره من شق کردم و هی کونشو میمالیدم اینبار گفت میخای باز انجام بدی؟گفتم دردت میاد گفت چون کرم خوب نبود دردم گرفت گفتم خب تف میزنم گفت بدش میاد گفتم روتو بکن اونور خب دیگ مجبوریم کرم نیس گفت باشه
یخورده تف زدم سوراخش یکم مالیدم با دوتا انگشت بعد یکم تف هم زدم به کیرم و کردم تو کونش.اینبار هم راحت تا ته رف داخل یخورده عقب جلو کردم دیدم داره اه و نالش بلند میشه و حال میکنه.هی میگفت جووون اینجوری خوبه حال میده
بکن توش و منم تند تند تلمبه میزدم براش.ده دیقه گذشت گفت ابت کی میاد گفتم یکم دیگه
ازش همینجوری لب میگرفتم و تلمبه میزدم با پوزیشن هفتی ک دوس داشت تااینکه ابم اومد و همشو ریختم تو کونش.
بعد ازین سکسمون دیگه پایه همیشگیم شد تاالان حدود ۵۰ بار کردمش و ابمو ریختم تو کونش.ولی الان دردسر شده برام میگه عاشقمه
من بهش گفته بودم که اهل این چیزا نیسم و فقط دوستی میخام ولی متاسفانه عاشقم شده.
الان ک این داستانو مینویسم سه هفتس که بلاکش کردم چون داشت برام دردسر میشد و گناه هم داشت عاشقم بود ولی من واسه ازدواج نمیخاستمش.نمیدونم چرا دخترا اینجورین بااینکه میگی فقط واس دوستی میخایشون باز عاشقت میشن.
بعد سه هفته ازادش کردم الان بازم پیام میده ولی خوشبختانه یکم عاشق شده نمیگه برگرد فقط میاد احوال پرسی
منم حشریم نمیدونم چیکار کنم.برم پیشش یه درده ولش کنم باز یه درد دیگ.ولی گناه داره😑
نوشته: علی