داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

راز نگاه 33


سامان جون سامان جون تو اینارو ازکجا یاد گرفتی . آخ که بمیرم برای اون کیر آتیش زنت . ادامه بده . ادامه بده . شروع کردی باید تمومش کنی . ولم نکن عزیزم . یه فریاد هایی می کشیدم که همه نگاهها رو متوجه خودم کرده بودم . اون گروه سه نفره هم برای چند دقیقه دست از کار کشیده و به من و سامان زل زده بودند -ایییییی مااااااااماااااااااان ایییییییی بااااااااباااااا کوسسسسسسسم سوختتتتتت . آتیششش گرفتم . آتیشششششششششش گرفتم . اومد اوخ جون . قربون کیرت . قربون نفس و هوست سامان اومددددددد آبم اومد . من سوختم خنکم کن زود باش خنکم کن . با چند تا ضربه دیگه رو آتیش کوس من آب ریخت و خنکم کرد . این بار نوبت محجوبه بود که بیاد آب بر گشتی کیر سامانو از روی روون پا و کوسم لیس بزنه . آنقدر با اشتها لیس می زد و میک می زد که دوباره از هوس دچار ورم کوس شدم . من و سامان و محجوبه سه تایی همدیگه رو بغل کرده و روی زمین ولو شدیم و ما دو تا زن با کیر سامان وررفته اونم دستاشو بیکار نذاشته و هر جایی رو که نزدیک تر بودنوازش می کرد . یواش یواش می خواستیم خودمونو برای حرکت بعدی آماده کنیم . در حین ناخنک زدن به هم و جنبشهای آروم نگاهمون متوجه زری و اون دو نفر دیگه بودیم که ببینیم چیکار می کنن . تصمیم داشتیم تا آخر این مرحله پیگیر قضیه شون یعنی بکن بکنشون باشیم . شیره این برادرا رو باید حسابی می کشیدیم . طوری که دیگه به غلط کردن و گوه خوردن بیفتن . با هم قرار گذاشتیم که دفعه بعد محجوبه رو بدیم به دم اونا -محجوب جون راستشو بگو تا حالا با این دو تا الدنگ یعنی برادرای دینیتو میگم برنامه داشتی ;/;-تو که میدونی من اهل دروغ نیستم من تا چند روز پیش که اون موضوع برای من و تو پیش نیومده بود اصلا توی این برنامه ها نبودم . این چند روزه هم با داداشای مذهبی و همکارای نازنین یه مقدمه چینی هایی داشتیم و منتهی جاشو نداشتیم که تا آخر بریم .-پس امروز شیرینی بده شدی اگه می دونستم کاری می کردم که اول ترتیب تو رو بدن و سراغ من نیان -محجوبه رو هر موقع از آب بگیری تازه هست -به شرطی که تور ماهیگیر بتونه این ماهی رو بکشه .. با این جمله و حاضر جوابیم حتی سامان هم خندید . اون طرف زری و دو تا بکناش همچین سرگرم حال کردن بودند که هر کی اونا رو می دید فکر می کرد که تازه استارت کارو زدن . این بار قاسم داشت کوس می کرد و کاظم هم کون . زری رو بلند کرده روی هوا می کردنش . انگار تازه گرم افتاده بودند . زری رو هوا قاسمو بغل کرده و با کوسش از کیر قاسم پذیرایی می کرد و کاظم هم از پشت کیرشو کرده بود توی مقعد زری . این بار محجوبه از این صحنه تاریخی و به یاد ماندنی فیلم گرفت .-عزیزم به چه دردت می خوره . ازاینا تو فیلما زیاده -یه وقتی اگه هیچی دم دستمون نباشه چه اشکالی داره ما هم مثل مردا با تماشای این جور فیلما جلق بزنیم . تازه این فیلم از خودمونه هیجانش بیشتره . زبان فارسی هم هست .. دوباره خندیدیم .-یادم باشه اگه زری کیر اضافه داره ازش خواهش کنم یکی رو بده به تو .-اگه این کارو در حقم بکنه که همیشه دعا گوشم . تازه اگه آشنا داره من حاضرم چند برابر قیمت هم که شده بهترین هاشو بخرم -حالا فعلا طبیعیشو میل بفر ما تا به مصنوعیش برسیم . مردم همه دارن پیشرفت می کنن ما از سرسره داریم میاییم پایین .-مثلا پیشرفت ما اینجا چی می تونه باشه ;/;-پیشرفت این می تونه باشه که به جای این که از کیر آدمیزاد به کیر مصنوعی برسیم بریم دنبال کیر اسب و خر ..-چی میگی فرشته تو اصلا بهداشتی نیستی -فکر کردی کیر آدمیزاد خیلی تمیز تر از کیر اون زبون بسته هاست اونا رو هم میشه با صابون شست -خوبه دیگه بس کن حالمو بهم زدی . بیا اون سه تا رو ببینیم و حالمونو بکنیم . دستای زری همچنان دور کمر قاسم حلقه شده و از حالتش می شد فهمید که یه جایی بین زمین و آسمون داره سیر می کنه . پس از این که از این زاویه کلی حال کردن زن آتشین مزاجو روی زمین خوابونده کاظم با لب و لوچه اش وررفت و رفت روی کوسش و قاسم هم کیرشو کرد توی دهن زری -آهههههه قاسم جوووون بلیسسسسسسس صورتتو ریششششششششتو بماللللل به کوسسسسسسم حالللللل میده -اذیت نمیشی ;/;سیخ نمی زنه ;/;-نه جووونم عزیزم حال میده قلقلکم میده . مسسسسسسسستم می کنه . بخور . بلیس میک بزن . ریشتو فرو کن داخل بمال فشار بده -چشم زری خوشگله بگیر که اومدم اوخ جووووووون . اینو گفت و هر چند لحظه که کوسسسسسو میک می زد نوبتو می داد به ریشش تا به کوس زری بماله . از اون طرف هم سینه های زن اسیر دست کاظم بوده و کیر کاظم هم در حال ساکیده شدن توسط دهن وسوسه زری . خانوم خانوما از روی سرش کیر کاظمو تو دستش گرفته طوری که انگار داره پستون گاوومی دوشه از ته کیر تا پایینشو حرکت می داد -نه نه زری جون نکن منی من داره می ریزه تو دهنت بدت میادا . زری با یکی از دستاش به به دهنش اشاره کرد و دستور شلیکو داد که یعنی بریز داخل دهنم اشکال نداره . کاظم شپشو هم که خواب همچین کوسهایی رو هم نمی دید خودشو ول کرد و گذاشت کیرش هر چی دوست داره عمل کنه . ریخت و ریخت و ریخت .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 
language=javascript> function noRightClick() { if (event.button==) { alert(“! حق کپي کردن نداري “) } } document.onmousedown=noRightClick

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها