داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

دل ها مجازی نیستند (۱)

سلام
عرض و ادب به بچه های انجمن کیر تو کس
اسمم امیر الان 27 ساله هستم .ولی شروع داستان واسه سال 92 است یعنی زمانی که 21 سالم بود.
اوایل سال نود و دو بود. ترم سه دانشگاه یکی از شهرهای غرب کشور بودم و خونه مون استان فارس بود و…و تقریبا بخاطر مسافت هر ترم یک بار میومدم خونه . یک شب دور هم با بچه ها تو خوابگاه نشسته بودیم .یکی از دوستام که اسمش سجاد بود.رشتش جغرافیا بود تقریبا ترم اخری بود.ترم بالایی ها معمولا ترم پایینی ها رو بچه ها میدونن تحویل نمیگیرن یا بهمون میگن چس ترمی و… ولی خب اخلاق و… رفتارم خوب بود با همه تو خوابگاه خوب بودم جز چند نفری که فهم و شعور نداشتن و… باهاشون سلام و علیک نداشتم
سجاد هم بچه ای بود سمت بناب اشتباه نکنم و … و یه تورک تعصبی و … پسری شیرین بود بهش میگفتم مهران غفوریان .
.با لهجه شیرین آذری گفت .امیر تا حالا تو سایت کلوب عضو شدی ؟ گفتم کلوب چی هست و… ؟ بعدش توضیح داد شبکه ی مجازی هست مثل فیسبوک و…
اسمش رو نشنیده بودم .خلاصه گذشت تا هفته بعد تو این سایت عضو شدم فکر کنم الان دیگه کامل این سایت بسته شده باشه.
اخر شب ها دیگه کم کم داشتم به این سایت اعتیاد پیدا میکردم. هر شب با آدم های مختلف و … جور با جور بحث و گفتگو میکردیم و… خیلی دوست اونجا پیدا کردم و… افسوس که همه مجازی بودند و…به جز …
بعد از امتحانات ترم سه اومدم خونه .معمولا فاصله بین دو ترم ما سه هفته میشد. چند هفته ای که میومدم خونه .خودمون یکی از روستاهای فارس هست. که زیاد امکانات تفریحی و… رفاهی نیست.یا شب ها فقط میرفتیم سالن فوتسال یا با بچه ها میرفتیم پی اس بازی کردن .با هم شرط میزدیم و… (اهل دل های پی اس میدونن چی میگم)
یه شب که حال و حوصله نداشتم و… اومدم تو سایت کلوب .تو سرچ ها میگشتم که چشمم به یک عکس پورفایل خورد و چند لحظه مات و مبهوت موندم. دختری بود با نگاهی نیمرخ و.صورتی تپل و… چشمانی مشکی
اولین بارم بود بعد از 20 سال همچین دختری دلم رو گرفته بود.
بهش درخواست دوستی دادم تو سایت کلوب .چند روزی گذشت که درخواست دوستیم رو پذیرفت.
اوایل میرفتم تو پیجش پست میذاشتم یا پست هایی که میگذاشت رو لایک میکردم و زیرش رو کامنت میکردم. که بتونم کم کم توجه اش رو به خودم جلب کنم و بعد از چند روز درخواست گفتگو دادم .(کسایی که با کلوب اشنایی ندارن سایتی هست شبیه فیسبوک که بچه ها پست میزارن و… کامنت و … لایک و… گفتگو و… میشه داخلش انجام داد …به قول معروف درستش کرده بودن که کسی سمت فیسبوک نره …)
بعد از درخواست گفتگو که بهش دادم جواب پیامم رو داد :
+سلام .خوبین
-سلام سلامت باشین
+ممنون از اینکه درخواستم رو قبول کردین
-خواهش میکنم
+اصل نمیدین؟
-مژگان متولد 71 از شیراز و شما ؟
+امیر متولد 72 از شهرستان های فارس
+شما دانشجویین ؟ چه رشته ای ؟ و کجا میخونین؟
-دانشجوی حسابداری ترم 5 شیراز
-شما چی ؟
+امار و کاربردها ترم 3 غرب کشور
-خوشبخت شدم از اشناییتون و…
+همچنین و شب بخیر
اولین صحبت و مکاله ای که داشتیم اگر درست یادم باشه در همین حد بود .و این شد شروع صحبت ها شبانه ی من و مژگان
شب دوم باز درخواست گفتگو دادم بهش جواب داد
+سلام
-سلام
+کم پیدایین خانم خانما ؟
-ممنون هستم شما نیستین
+منو یادتون میاد ؟
-اره اقا امیر و… دانشجوی غرب کشور
+هوووم افرین خوب یادتون ها
-چیکار کنم دیگه …
+اوضاع درس و دانشگاه چطوره و… خوب پیش میره ؟
-شکر درس های ترم پیش سنگین بود و… پاس شدن باز ببینیم این ترم چی میشه …
+ان شالله همه چی به خوبی پیش میره
-ممنون
+یه سوال بپرسم ؟
-بفرمایید؟
+میشه هفت چیز مورد علاقتون رو بهم بگین ؟
-حالا چرا هفت چیز؟
+چون هفت عدد مورد علاقم
-باش
مسافرت . گوشی ایفن . کوهنوردی . عکاسی. نویسندگی . سینما . خرید کردن
بین همه این چیزا که گفته بود نویسندگی بیشتر توجه ام رو جلب کرد به خودش و چون خودمم دست به قلم دارم و…بحث رو بیشتر راجع به این موضوع کشوندم که بتونم بیشتر با هم صحبت و بحث کنیم با هم
+نویسندگی ؟مگه نویسنده این شما ؟
-نویسنده که نه ولی داستان کوتاه مینویسم
+هووم افرین. چه سبکی بیشتر مینویسین ؟
-داستان های مردان زنان پوش و. …
بعدا جلوتر میرسیم بهش بیشتر تو سبک داستان های خیالی و …مردان زنانه پوش . .حق خوری جامع زنان و…فمونیستی بود
بیشتر طرفدار پرس و پا قرص نیچه بود .
هنوز تا اون موقع نمیدونستم مردان زنانه پوش چی هست و… بعد متوجه شدم …ولی به روی خودم نیوردم یعنی چی …
-چطور مگه .؟
+اخه خودمم گاهی واسه دل خودم مینویسم
-جدی ؟
+اره …
-پس باید نوشته هاتو بدی منم بخونم
فکر کنم اینجا از دهنش در اومد اخه ما فقط در حد مجازی با هم بودیم و صحبت میکردیم نه شماره ای از هم داشتیم و نه هنوز عکس هم دیگه رو واسه هم فرستاده بودیم و …
+حتما
+میشه عکستون رو ببینم ؟
-اول شما بفرستین
+کجا بفرستم ؟
-عکستو اپلود کن و لینکش برام بفرست
+اپلود کردم و فرستادم .میشه عکس شما هم ببینم این عکسی که گذاشتین پورفایل رو بفرستین ممنون
-چرا ؟
+اخه این عکس …
-اخه چی …؟
+چشماتون تو این عکس خیلی ناز و چهرتون جذاب
-ممنون
عکسش رو فرستاد و …دیدم و همون تصوری که داشتم .حال و حس دلم داشت یجوری میشد…خودمم نمیدونستم چه اتفاقی داره درونم میفته
-خب عکسمو دیدی چطورم ؟
+زیبا و با کمالات
-ممنون
خواستم بهش درخواست دوستی بدم و شماره ازش بگیرم . مردد بودم و گفتم نکنه بدش بیاد و اون جمله ای که هر دختری به پسری میگه شما پسرا همتون مثل هم هستین رو بهم بگه و … از لیست دوستاش حذفم کنه .اخه هیچ تفکر سکس و … روش نداشتم و میخواستم بیشتر بشناسمش و…باهاش صحبت کنم و…
به همین خاطر گفتم بزار بگذره ولی از طرفی هم چون چند هفته بیشتر خونه نبودم و باز باید میرفتم دانشگاه تا پنج شش ماه دیگه . تو این چند هفته باید مخش رو میزدم و شمارش رو میگرفتم و ببینمش و …

ادامه…

نوشته: امیر

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها