داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دردودل یه جوووون ایرانی

با سلام خدمت دوستان.عزیزان به قول سعدی میگه هر کس دست از جان بشوید هر انچه در دل دارد بگوید من دست از جانم نشستم ولی هر چه در دل دارم بگویم اول بزارین این مطلب رو بگم که بنده نه علامه دهرم نه میخام جا نماز اب بکشم شایدم غلط غلوط املای داشته باشم که اینو میذارم به حساب اینکه شما خواننده محترم اینقدی هوشو ذکاوت داری که مطلب رو بگیری و اصل هم همین است به قول یارو گفتنی بگذریم که از هر چه بگذری سخن دوست یا کیرو کس خوشتر است با این طالب من جلق ملق نمیتونی بزنی؟؟؟؟؟؟
داستان از جای شروع میشه که منم مثل تمامی جوونای نسل سوخته این مملکت خراب شده و مثل یک انسان نیاز جنسیم اذیتم میکرد یا به قولی عذذذیت
به هر جهت قبل از خدمت سربازی تا دلتون بخاد مهره مارم کار میداد ولی به خاطر تعصبات و خیلی چیزا اصلا محل نمیذاشتم یا شایدم به خاطر اینکه زرنگ نبودم. تا یادم میاد تو زندگی و الان که 28 سال سن دارم فقط تو درسو مشقو اینا بودم و هواسم اصلا به قضیه این لا مذهب جنسی نبود.نه اینکه بگید حس نداشتم اتفاقا شهوتی. ولی بیشتر تمرکزم تو درس بود .تا اینکه به بارم با یکی از داداشام به صورت کاملا اتفاقی دو تا دختر که تازه از خونه فرار کرده بودند و ما به عنوان مسافر سوارشون کردیم خورد به پستمون ولی از اونجا که من با داداشم از این حرفا نداشتیم و به خاطر همون مسائل که گفتم علی رغم تلاشمون جهت بر گرداندن این دختران به خانه خودشان هیچ سودی نبردیم اونا هم اومدند تهرانو دیگه هم نمیدونم چه بازی سرشون اومد همین بود قصه ما؟؟؟؟
پاشو برو به کارو زندگیت برس. مگه تو کنکور نداری. درس نداری؟؟ زندگی نداری ؟؟؟اینا حرفای بود که همش به خودم قبل از خدمت میزدم قبل از کنکور اخرشم به نتیجه ای نرسیدم که اگه همه رو بخام بگم طوماری میشه به هر جهت .القصه بعد از کلی بدبختی که تو زندگی کشیدم بعد از کاردانی کرمان کارشناسی اومدم تهران اینم بگم بعد از اینکه از خدمت اومدم یکی دو سال پشت کنکور بودم تازه متوجه شدم ای داد بیداد رجب (مستعار) جان کجا داری میچرخی عمرت رفت سر درس و مشق حتی به این فکر نکردی که حداقل یه دختر رو نشون کنی واسه ازدواج.

خلاصه کارشناسی اومدم تهران بعد از خدمت دیگه مهره مار بی مهره مار دقیقا بر عکس شد هر دختر میرسید بهم به حالت چندش اور بهم نیگاه میکرد.تو دانشگاه یکی نمیگفت منت به چند/قیافم معمولی هست قد رفقا میکند 178 هستی ولی خودمو که قیاس میکنم 175 هستم هرچند اندازه گرفتم بگذریم زیاد مهم نیست 60 وزنم با این وجود دوستان میگن خوشکلی فقط دماقت گندست اینم به اطر باشگاه میرفتیم زدند شکوندن . با این وجود نمیدونم چرا دختر جماعت سر لج افتاده باهام میگم شاید جادو جنبل شدم اخه از خانواده اشنایان خیلی دوست داشتند با دختراشون ازدواج کنم اما اونی که میخاستم نبودند به خاطر همین احساس میکنم واقا جادو جنبل شدیم. ببین اینجوری حساب کنید من از شرق کشور بزنم برم غرب اونجا تو اداره ای کار داشته باشم اگه کارمندی که من باهاش کار دارم زن باشه انگار چند سال هست منو میشناسه و با من پدر کشتگی داره با اخمو تخم جواب میده یا لنگ به کارم میندازه تا این حد تو این مسله مشکل درام. ولی دوستان میگن اینا تلقینه هست یکی از رفقا که کارشناسی الهیات داره میگفت تو جن عاشق داری که نمیذاره کار به جای برسه شاید باور نکنین بعضی شبا خواب جن میبینم البته خودشون رو نه تو خواب گروه های رو میبینم که یه کسی هی بهم میگه اینا جن هستنا که به هر جهت نمیخام سر به تنشون باشه که واقعا زندگیم رو مختل کردن اگه راست باشند به هر جهت بریم سر داستان خلاصه همش تو کف بودم فیلما و کلیپهای سکسی زیاد میبینم اما جلق نمیزنم از عوارضش میترسم میگم کم بدختی داریم اینم بیاد روش دیگه قوز با لا قوز بشه(نمیدونم چه جوری مینویسدن نخند خودت بدتری) .تا اینکه اومدم تهران .نزدیکای خوابگاه یه رستوران بود که هر از چند گاهی یه سرکی میکشیدیم اخه چقد تخم مرغ بخورم تو این سر زدنا با کارگرای اونجا اشنا شدیم یه بار که اخر وقت بود شام خوردم داشتم میومد خارج بشم از رستوران دیدم رسول داره با محسن صحبت میکنند سر کس گفتم بی وجدانا منم میخام گفتند واقعا پایه ای گفتم بابا تو کفم گفتند فردا شب 50 بیا بریم گفتم باشه سنگ مفت ما که نداریم این 50 هم روش فردا شب که رفتیم سر قرار دیدم دو نفر دیگه هم قرار هست با ما بیاند خلاصه شدیم 4 نفر رسول نیومد. ادرس به ادرس رفتیم که بریم حالا ما رسیدیم در خونه یارو هرچی محسن زنگ میزنه تل میزنه کسی جواب نمیده شما نگو خونه لو رفته (ای بد بختی) اعضای کس خونه هم جر ات نداشتند درو باز و کنند خلاصه تو کف ضد حال برگشتیم دست از پا درازتر. پیش خودم گفتم این از بد ختی من هست که رفقارو هم گریبون گیر کرد تو برگشتن به سمت خونه با یکی از اون دو نفر رفیق شدم اسمش حمزه بود ارایشگاه گفت تو کجا شبا میخوابی خونه داری گفتم خونم کجا بود؟ من تو خوابگاه هستم خود گردان گفت اگه بتونی منم ببری من میبرمت یه جا دیگه کس بکنی مهمون خودم. بهش شک داشتم ولی گفتم بزار یه حالی بهش بدم اخه خوابگاه ما فقط دانشجو میگرفت زنگ زدم با متصدیش صحبت کردم که اره یکی از همشهریام اومده تهران جا نداره .الو بلو ول. راضیش کردم جا داد بهش .خلاصه اون شب گذشت کلی اعصابم ریخته بود به هم .به مدت یک ماه دقیقا نمیدونم چم شده بود تو خیابون که راه میرفتم راست میکردم شبا خواب نداشتم از من 12 سانتی بیشتر نیست اما پدرمو در اورده تا اینکه به یاد حمزه افتادم گفتم این یه قولای ب من داده بود برم ببینم سر حرفش هست ؟شب که اومد از سر کار رفتم تو اتاقش بعد از خوش و بش بهش گفتم راستی تو یه کارای میخاستی واسه ما بکنی پس چی شد ؟/گفت نوکرتم فرداشب هماهنگ میکنم بریم 80 تومن .50 خودم میدم 30 خودت بده گفتم باشه قبول خلاصه اقا فرداشبش هماهنگ کردیم از سر کارش یه جا قرار گذاشتیم ببینیم همدیگرو اون رفیقشم که اون شب با ما اومد نشد اومده بود شدیم 3 نفر من میدونستم شانس این چیزارو ندارم ولی نا امید نشدم خلاصه همدیگرو دیدیمو رفتیم مکان. این رفقا که قبلش خودشون جاهای دیگه رفته بودند به من گفتند پسرترامادول بزن زود ارضا نشی گفتم بابا اینا ضرر داره من اهل این چیزا نیستم اگه تو ایتنرنت یه سرچ بزنی حساب کار میاد دستت که اینا چقد مضر هستند بابا میکشین خودتونوا .؟؟؟؟ تا اینکه رسیدیم ب ادرس من همیشه ذهنم اینجوری بود که الان میری تو خونه همه نشستند قشنگ یکی رو انتخاب میکنی و قتی رسیدیم داخل دیدم به به همه با شورتو کرست یکی چای داره میریزه یکی تو اتاق هست داره حال میده یکی داره سیگار میکشه یک با تل میحرفه گفتم زترشک خاله که حمزه رو میشناخت احوال پرسیو چه خبرو اینا ماهم خیلی معصوم رفتیم رو یه مبل نشستیم حمزه با خاله رفتن تو یه اتاق پولو دادندنو من که اول رفتم داخل خونه دیدم یه دختر چش زاغ سفید هی داره عرض اندام میکنه هی میخنده منم که اصلا تو باغ نبودم که این داره نشون میده که انتخابش کنم بگذریم یهو یه دختر لاغر برنزه اومد گفت شما کدامارو میخای من گفتم فلانی رو که اسمش فرشته بود ببینید بد شانسی منو این دختره برنزه معاون خاله بود به قولی به فرشته گفت فرشته تو با این اقا برو به من نگاه کرد گفت من نمیرم/تو دلم گفتم ای بد بختی ای بد شانسی ای فلک اسمون دارم پول میدم نمیاد هرچی التماس کردم نیومد گفت اقا مگه زوره ؟؟؟نگام به اون دختر اولی افتادم که هی عرض اندام میکرد گفتم خوب اینو میخام معاونشون که اسمش سحر بود گفت ببین این ضد حال میزنه اخلاقش سگیه .گفتم بابا اون که نمیاد اینم که اینجوری میگین سحر گفت من واسه خودت .میگم مارال رو صدا زد گفت شمارو انتخاب کرده این مارال بدبخت فک میکرد حالا که من بدن تر که ای لاغری دارم زود ابم میاد.خلاصه با هم رفتیم اتاق گفت لخت شو عزیزم من لخت شدم اومد کاندومو گذاشتو خودش رفت خوابید رو تخت پاهاشو باز کرد گفت بیا بکن.من اول به خودم خندم گرفت که کارم ب کجا رسیده برا سکس پول بدم بگذریم رفتم روی کار این در به در نه میذاشت دست به سینه بزنیم نه بوسش کنیم نه به پاهاش فقط این کیر ما بود که میرفتو میمود نه میذاشت حرف یزنیم دستامم رو تخت استرس گرفته بودم ابم نمیومد 20 دقیقه رو کار بودم اخرش زهر مارم کرد بلند شد دادو بیداد کهت و گایدی منو و رفت سحر وقتی دید داریم سردو صدا میکینیم اومد تو اتاق گفت چتونه شما .گفتم بابا این نمیذاره حال کنیم که ؟گفت من که گفتم این سگیه اخلاقش. اشکال نداره خودم میام .مارال رفت بیرون خودش اومد اما این بیشتر عاشق هیکل خودم شد تا برا جبران بخاد بیاد اخه هیکلم بدکی نیست اون فرشته در به درم وقتی دید داریم سرو صدا میکنیم به بهونه ای اومد تو اتاق منو لخت دید به کیر مون که نگاه کرد اومد گرفتش گقت این چرا نمیخابه مواد زدی گفتم برو بابا حال داری به چشام نگاه کن اصلا به لجستیک من میخوره من موادی باشم موادم کجا بود خلاصه معلوم بود پشیمون شده سحر که اومد 20 دقیقه هم با اون بودم حالا کمترو بیشترش بماند ولی نمیدونم چرا هیچ هیچ هیچ لذتی نمیبردم این یکی خیلی قربون صدقم میرفت گفتم ای کاش واسه پول قربونم نمیشدی اینم خسته شد بلند شد گفت به درک که ابت نمیاد شرتو اینارو پوشید منم بلند شدم لباسامو پوشیدم اومدم بیرون .دیدم رفقا کلی وقت هست که منتظر من هستند اونا که کلی مواد زده بودند 1 دقیقه هم نکشیده بود که اومدند بیرون گفتند ناقلا چیزی زده بود ی گفتم نه وااله خودتون که میدونید من از این چیزا میترسم حتی یه بارم جرات امتحانشو ندارم .این سکسم هم که میبینید به خاطر اینه که طبیعی هست و اگه بیرون از بدنم بود واسه لذتشم نمیرفتم سراغش یا واسه کنجکاوی مثل سیگار یا حشیش که اکثرا واسه امتحان معتادش میشند مثل یکی از رفقای دبیرستانیم. بد بخت چه پسر خوشکل نازی بود اما هرو ینی شد قیافش صد درجه تغییر کرد.
من 30 دادم دو تا کردم ولی هیچ لذتی نبردم به هر جهت بعد از یه ماه افتاد به سرم نکنه ایدز گرفته باشم /؟؟نکنه کاندوم در اومده باشه خودم خبر نداشتم /؟؟مثل خوره اعصابمو ریخت به هم یه 50 تومنم هزینه ازمایش دادم که خدارو شکر چیزمون نشده بو د. از اون روز تا حالا هم تا حالا پیش نیومده که برم شماره سحرو گرفتم یه بار اما خاموش بود حمزه گفت گرفتنشون ببینین دوستان میخام بگم لعنت به این زندگی که ما داریم همه چیزمون شده سکس من خودم به خاطر این قضیه که هنوز نتونستم ارضا بشم کلی ضزر دادم .حالا که خودمونیم هر نا قص العقلی هم که باشه میفهمه که یه حکمتی تو کار از این افرینش هست بخدا منو تو به این دنیا نیومدیم که سکس بکنیم فقط. با با ما هدف چیزی دیگست ولی اینو بگم تک تک ما تا این نیاز جنسیمیون بر طرف نشه ول معطلیم بخدا ما ایرانیا حالا راست یا غلط یه چیزی تو ذاتمون هست به اسم غیرت.بکشیم خودمون رو هم نمیتونیم ازش فراار کنیم .خودمون تو کف دخترا ی خوشگل هستیم شاید شما نباشی ولی هستی که اینجای اما دوست نداریم کسی به خواهر خودمون ور بره. بابا خوشا انقلاب. یارو میرفت دو زار میداد یه نفرو انتخاب میکرد بدونه کاندوم حالشو میبرد بعدشم شنگول بر میگشت سر زندگیش اما الان چی با هزار ترسو لرز با هزار رمزو اینا میری خونه یه نفر یه دو کیلو پلاستیکم میکشی سرش پولتم میره لذتی هم نمیبری اخرشم هزار فکرو خیال که سوزاک نگیری کوفت نگیری . دخترا این دوره هم بی وفا شدند خدا وکیلی این خارجیها عجب حالی میکنند کارشون به موقع .سکسشون به موقع .هیچ کس در حدی نیست که بخاد به جای دیگری تصمیم بگره .اما ایران چی خوده پسره صد تا دوست دختر داره اما اگه بفهمه یکی با خواهر خودش رفیق هست چه علم شنگی که به پا نمیکنه؟ اصلا زندگیمون شده به سمت چیزی که کوچکترین مساله است اصلا سکس مثل غذا خوردن هست مثل اب یه نیاز هست بخدا خدا هم خودش میدونه چی خلق کرده. اگه در دو داده دواشم داده.حضرت علی میگه اگه صیغه رواج داشت کسی زنا نمیکردو بچه ها بخدا مرگ هست واسه همون.بی رو در بایست. عزرایل هست شک نکن ولی ما همه فکرو ذکرمون شده سکس.ای لعنت به اون کسانی که این مساله تو این ایران رو اینقدر دست نیافتنی کردند کارمون به جای رسیده که پسرا هم جنس باز شدند. ای وای که کار به کجا رسیده . برو بچ عمر داره میگذره. جونی داره میگذره ما یا دلمون رو به این عکسا خوش کردیم یا کلیپ ببینید اگه یه نفر بیاد چندتا عکس کس بزاره چه قدر تشکر کننده داره اینا همه درد هست .چرا چون که تو کفیم البته اونی که میخنده شاید خودش تو دستو بارش زیاد باشه که اگه هست بگم علافی اگه اینجایی بروحالشو ببر تو خارج این فیلما که میبینیم حالا یا راست یا دروغ طرف اصلا به قیافه نگاه نمیکنه اینجا دخترا …؟چی بگم شارژ میگیرند که وب کس بدند/اخه مگه خودشون لذت نمیبرند.ای کاش تا زند ه ایم و جوان روزی بیاد که واقعا واسه نیازمون سکس کنیم نه پول ن شارژ.نه انتقام اینجا میگم اگه واقعا خانمی هست که خوشگل هست شوهر دار نیست و دوست داره با یه جوان که واقعا سکس دروستو حسابی واسش یه ارزو شده رفیق بشه تهران اد کنه وا قعا دیگه بریدم نمیدونم در دلمو به کیه بگم.بخدا 28 سال از زندگیم گذشت فقط فهمیدم که نفهمیدم با این شرایط هم که نمیشه از دواج کنی.نه دخترا وفا دارند نه قانع اصلا دوست ندارم واسه مساله سکس ازداج کنم. دوست ندارم به خاطر این مساله زپرتی سکس تشکیل خانواده بدم خیلی دنیای قشنگی داریم بچه دار هم بشیم یه موجود معصوم دیگر رو هم بیاریم تو این دنیا بد بختی بکشند که چی ؟؟؟چه پول دار باشیم چه نباشیم. جلق بزنیم ضرر داره سرطان پروستات رو شاخشه شک نکن الکی هم ادرس سایت ندین که هیچ ضرر نداره اونهم که گی هستند بی رو در بایستی میگم بد ختند. بیچارند خدا برا قوم زنا کار تو این دنیا عذاب نفرستاد میذاره اون دنیا (حکایتی درایم با خدا ما)اما عذاب قوم لوط رو همین دنیا فرستاد از بسکه کارشون گند بود. حد اقل با دختر اگه تو دستو بارتون هست حال کننید گاهی دو تا دختر کنار هم اما گی نباشید کون دختر با پسر چه فرقی میکنه اما پسر بخدا جون مرگ میشین بیچاره میشید من یه ادم معمولی نیستم اینارو میگم.بخدا تحقیقات کردم کتابا خوندم… به هر جهت خیلی از حرفامو نزدم اما مطلب زیاد شد. از خانم خوشگل که دوست داره با من رفیق بشه اد کنه به ادرسی که اخر میدم. ممنون از اینکه داستانو خوندید. من اهز بزارم اما زنده باد مجردی ؟؟؟من شدیدا حشری هستم .همچنین اگه غلط املای بود خرده نگیرید چون واقعا ادم یه سری از حرفای دلش رو که میزنه دیگه املا مملا یادش میره.اینجا هم ما دیکته پس نمیدیم.

نوشته‌:‌ 12سانتی

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها