دختر ۴۰ ساله همسایه

توی ساختمون با همسایه پایینی ارتباط زیادی داشتم، پدر و مادر و ی دختر ۴۰ ساله مجرد ، دختر معمولی و ریزه بود چند باری هم از پدرش پرسیده بودم ک چطور شوهرش ندادی و اون از جواب طفره میرفت، ی پسر خارج داشت و قرار بود برای دیدار و وقت سفارت جهت اقامت پدر و مادر همگی ۱۵ روزه برن ترکیه، قرار شد کلید واحد دست من باشه ک سرکشی کنم، این وسطا فهمیدم ک دختر بعداز ۵ روز چون مرخصی نداره بر میگرده و اونا ۱۰ روز دیگه برای ادامه ی کارای ویزا میمونن،اونا رفتن و روز اول رفتم خونه سرکشی، ۲ساعتی خونه رو شخم زدم، لباس زیرای آندیا رو میمالیدم، بو میکردم ستهای شورت و کرست قشنگی داشت، بفکرم اومد توی اتاقش دوربین کار بذارم، ی دوربین وای فای ۲تومن آب خورد، وصلش کردم و شب پنجم اومد، کلید داشت، رصدش نکردم، صبح داشت سرکار میرفت احوال پرسی کردم و عصر ساعت ۶ منتظر اومدنش، چندبار دوربین رو چک کردم، بلاخره اومد، توی اتاق دوربین روبروی تختش بود، لباساشو در آورد بره حموم، محشر بود چقدر سفید بود، اصلا بهش نمیخورد همچنین سینه های درشتی داشته باشه، رفت دوش گرفت و برگشت، خودشو خشک میکرد ومن دید میزدم، واقعا کف کرده بودم و راست. چندباری تا شب رصدش کردم و همه چی عادی بود، ساعت ۱۱نشده بود ک احساس کردم باکسی حرف میزنه، رفتم توی برنامه، چون توی حال بودن چیزی معلوم نبود ، رصدم جواب دادو دیدم بله یه آقا پسره پیششه! نیم ساعتی گذشت لب به لب اومدن توی اتاق و شروع کردن به حال و حول، پسره جوانتر و اینکاره نبود، البته فهمیدم ک آندیا جون هم دختر نیست، ۵ دقیقه ای کار رو تموم کردن و خواب، چشمم روشن، بابد مچش رو میگرفتم، صبح گوش به در چشم ب هساعت، رفتم سر پله ها نشستم، با موبایل روشن، طرف که فکرشم نمیکرد، شکار دوربین شد، خودشونو باخته بودن، سریع سوار آسانسور شدن و رفتن، عصر جلوی در واحد یقه ش کردم و پرسیدم، کی بودن آقا؟ پررو گفت به شما مربوط نیست، گفتم به بابات که هست، میدونه زیر خواب آقایی؟رنگ به رنگ شدو گفت خجالت بکش، عکسی از زیر طرف بود رو نشونش دارم، وا رفت. گفتم برو تو، باهم رفتیم توی واحد و صریح گفتم اگر میخوای که ساکت باشم منم هستم، اولش عصبانی شد و گفت فکر کردی من خرابم؟ گفتم چه حرفیه، میگم حیف نشی و … بالاخره مخشو زدم به مصیبت، فی المجلس چندتا لبم با اکراه داد و گفتم فردا عصر از دلت در میارم، زن و بچه رو بردم خونه ی مادر زن و عصر حموم رفته و اسپری زده و ویاگرا خورده توی واحدشون منتظر، اومد بالاخره، چندتا لب و رفت حموم، بیرون اومد با خجالت و سرد، آوردمش توی تخت، واقعا سفید بود، تموم رگ هاش رو میدیدی، عالی، چشماشو بسته بود، برام فرقی نمیکرد، لمسش کردم و بوسیدمش، درازش کردم و از زیر گلوش با نوک زبونم لیسش زدم، دور سینه هاش بودم احساس کردم شل شده، ادامه دادم راه ب لای پاش نمیداد ولی موفق شدم و زبون رو که روی چوچولش کشیدم دستاش رفت توی موهام، تموم بود، رفتم لای لنگاشو حسابی کوس سفیدش رو خوردم، منو کشید رو خودش و حالا اون لب میگرفت. گرم شده بود، شورتم رو کشیدم پایین و کیرم رو هدایت کردم لای چاک کوسش، پر از آب اونو آب دهن من بود، به ۳ حرکت تا خایه کردم توش و تلمبه زدم، چهره ش دیدن داشت، لباشو گاز میگرفت و بازوهامو چنگ مینداخت، گفتم میخوای کیرمو ببینی، با سر تایید داد و کشیدم بیرون و گذاشتم روی شکمش، کیر خیس و سیاه ، گفت چطوری اینو کردی توش؟ گفتم اینطوری و دوباره کردم و تلبمه زدم، گفت بسه، گفتم حالا اولشه، دمرش کردم و ازپشت کردمش، واقعا منتظره بی نظر کون و گودی کمرش دیدنی بود و آبمو آورد، گذاشتم لای چاک کونش و خالیش کردم، بی‌حال خوابیدیم بغل هم، ۱۲سال اختلاف سن داشتیم، گفت فکرشم نمیکردم اینقدر بکن باشی، خودمو علاف اون پسره کرده بودم، نکرده شل شده بود، بنده خدا نمیدونست که سفتی کیر و تلبمه ها بخاطر دوپینگه، گفتم پس جایزه تو بگیر، لنگاشو دادم بالا و دوباره کردن رو شروع کردم.

نوشته: مهدی

دکمه بازگشت به بالا