دختران چرا؟

موضوعی که می‌خواهم بیان کنم واقعیت است و کمی نصیحت که چرا دختران به موقع شوهر نمی‌کنند چون تا جوان بررویی دارند طلبه دارند من در جایی با یک خانم چند کلمه صحبت کردم که البته اون خانم سر صحبت باز کرد در یک اداره این صحبت کشید به محل کار هر دو دیدم داره به جای باریک می‌رسد با بد و بیراه پاسخ دادم رفت شکایت کرد که من با او رابطه داشته ام در صورتیکه اصلا دستمان بهم نخورده بود فقط پرینت مخابرات بود از هر دوطرف قانون به او گفت برای اثبات باید پزشکی قانونی بروی که نرفت پرونده داشت بسته میشد که پدرش گفت داماد من میشی چیزی نمی‌خواهیم منهم خبط کردم چون متاهل بودم گفتم قانون اجازه نمی‌دهد گفت صیغه ۹۹ ساله خام شدم دختر هم کمی آرام شد مهربان مرا شام دعوت کردند با یک جعبه شیرینی دسته گل رفتم کمی احوال پرسی پدرش مادرش خودش بودند سراغ برادرش را گرفتم که گفتند مهمانی رفتند حالا دختر ۴۵ سال منهم ۴۵ سال این خانم وقتی سرکار بود چنان اخم جدی بود ولی آن شب با پوشیدن لباس مرتب شده بود ملائکه به من گفتند با دخترشان بروم اتاق دیگر سنگها را وابکنیم اول هم خانم خودش رفت بعد من رفتم تا نشستم آمد در کنار من نشست خودش را چسباند به من شرایطم را گفتم مشکل مالی نداشتم خانم هم کار داشت در یک اداره دولتی قرار بر این شد که اول برویم کارهای اولیه عقد را انجام دهیم که مادرش هم همراهمان بود اول رفتیم محضر نامه ها را داد بعد مادرش گفت دکتر میخواهی ببریش ببر رفتیم دونفری مطب یک ماما که فکر کرد عقد کردیم گفت ببرش آن اتاق از نیم تنه به پایین لباش را در بیا ر خانم خوابید پاهایش را گذاشت روی چارپایه شلوارش را با شو ت بیرون درآوردم یک پارچه سفید روی پاش کشیدم رفتم بالای سرش ایستادم تا ماما بیاد که آمد رفت سراغ خانم گفت پات را باز کن با دستکش داخل واژن را نگاه کرد خانم ترسید دست مرا با احساس گرفت البته مقابل صورتش یک پارلمان بود ماما به من اشاره کرد که بروم پرده بکارت را ببینم که رفتم ولی چیزی متوجه نشدم ماما رفت گفت بلند شو من زودتر رفتم به من گفت زنت چون سنش بالا رفته پرده بکارت سخت پاره میشه چون عقب رفته فقط میخواهی شب اول بزنی آنقدر تحریک کن تا خودش بخواد به خانم هم همین را گفت که وقتی خواستی ارضا شوی هردوتا را قلاب میکنی با دستها کمر شوهرت را داخل بدنت میفشاری تا پرده پاره شود وگرنه با شک شبهه زندگی می‌کنید چاره نبود هردوقبول کردیم عقد هم شدیم پرونده هم بسته شد کسی از زن دوم گرفتن ناراحت نیست ولی غر غر زنها آرامش مرد را بهم می‌زنند به خانم گفتم حال حوصله ندارم یک هفته میخواهم در منزل شما استراحت کنم مرخصی میگیری کنار من هستی قبول کرد البته این را بگم او روی تخت می‌خوابید من زمین ولی نصف شب میدیدم رویم سنگین شده خانم صاف رویم دراز کشیده فقط از صورت خشن او هنگام که رویم داز می‌کشید لذت می‌بردم که با یک اشاره برعکس شدیم صورت گرد دستها تپل رانها دست نخورده بدن روی فرم سینه سفت با سوتین بدون گیره که اول لباسش را بالا زدم تا از سینه اش بخورم که دیدم به بازوهای چنگ می‌زند همیشه در منزل شلوار لی می‌پوشید دیدم فقط دامن دارد شورت دامن را بالا زدم دیدم شورت سفید که کوس زیرش آماده پذیرش است از روی شورت کل کوس را دهنم گرفتم دیدم حالت انقباض دارد شورت را درآوردم رویش دراز کشیدم روسری را دور گردن هردومان بست دستش را دور کمرم قلاب کردیک بالش زیر کمرش گذاشتم که نمیزاشت شکم سینه سر عقب رفت خودم وسط سینه مشغول مک زدن بودم که کم کم وارد میکردم که نا خودآگاه احساس کردم سر کیرم گرم شد به اندازه خون دماغ خون آمد کیرم را بیرون نکشیدم چنان فشار دادم همزمان جلوی دهانش را گرفتم صدا نکند لباش را از بالا بیرون درآوردم بوسیدن شانه هاش گردن مک زدن زیر چانه لذت بی نهایت داشت که دیدم بد جوری داره آه اوف می‌کند گاز می‌گیرد هردو باهم ارضا شدیم سست ۱۰ دقیقه رویش خوابیدم دستمال را کشیدم بالا که صبح مادرش میخواست بعداز یکهفته توان راه رفتن نداشتم او هم میگفت نمیتوانم درست راه بروم به فاصله ۳ماه هردو بازنشست شدیم بردمش یک منزل دیگر گرفتیم ۲ روز اولی ۵ روز دومی ولی چرا دختران زود ازدواج نمیکنند

نوشته: شوهر دختر جهانگیر

دکمه بازگشت به بالا