داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

خیانتکارها شاخ ندارن… (۱)

سلام دفعه قبل دوستان ناراحت بودن ک چرا انقد خلاصه و انقدر غلط املایی داشتم اینبار میخام واضح کامل براتون توضیح بدم
درباره اسم داستان ک گذاشتم خیانتکارها شاخ ندارن یعنی جلو چشمونن باید پیداشون کنیم فقط
خیانت فقط سکس نیست اگه کسی جلوی تو آبم نمیخورد تو نبودی خورد یعنی خیانت و همچی از چیزای کوچیک شروع میشه و همینجور بزرگ تر میشه.
چون بعضیا اول دوست دارن تصور کنن طرفو، ی مشخصاتی میدم ک راحت باشین توی داستان
اسم زنداداش من نرگسه، مستعارش ک من گذاشتم
قد تقریبا 170 قدش بلنده تو پر گوشتی سفید هیکلش بی نظیره و تب بدنش انقد گرمه ک توش میسوزی😄
داستان سال 99 بود ک ایشون شد عروس ما
خانواده من راضی نبودن چون نه خانوادگی به ما میخوردن نه آمار درستی ازشون بود
خلاصه با جنگ و دعوا هرچی نباید میشد، شد با هم نامزد کردن
اوایل رابطه شایان داداشم، اسم مسعارش اصلا سر کار نمیرفت و اینا ی خونه ک نزدیک خونه ما بود اجاره کرده بودن شب تا صبح توی خونه بودن، وقتی ک برای شامی چیزی میومدن خونه ما تو دور هم باشیم ناهارو ک میزدیم نرگس صداش میکرد شایاااان بیا بریم، تو دلم میگفتم از کیر سیر نمیشه این بشر،
خلاصه یکسالی گذشت نرگس اوایل ازدواج لاغر بود به مرور گوشتی خوشگل شد من دوهزاریم جا افتاده بود ک شایان پردشو زده، ازش اوایل خوشم نمیومد چون خندهاش فیک بود ففط الکی میخندید تا بد اخلاقیش به چشم نیاد و چابلوسی کنه
تنها کسی ک خیلی دوستش داشت پدرم بود ک بهش میگفت عروسکم هم به معنی عروس هم عروسک😄 ننه بابام عشقن
خاهشا اگه نمیخای باور کنی نخون مینویسم تا شما هم لذت ببرید از این خاطره ک نمیتونم برای کسی بگم
گذشت تا ی مدت دیگ کم کم رومون باز شده شوخیامون زیاد شد ولی نمیذاشت از حدم بگذرم با بی محلی بهم میفهموند دیگ این غلطو نکن، ولی جایی میخاست بره من میرسوندمش با موتور یا حرفی کاری داشت به من میزد، شده بودم مثل داداشش اونم شده بود برام مثل خواهر نداشتم، همون موقع ها من ی دختری ک تا الان هشت ساله باهاشم به کوری چشم حسود بلهه از کلاس شیشم دبستان با هم دوست شدیم یعنی الان 20 سالمه،
زدم حاملش کردم خلاصه میگشتم دنبال قرص نمیدونستم به کی بگم به دخترای فالوور اینستامم نمیتونستم بگم چون رو یک یکشون بقول اون یارو نقشه داشتم😄 تنوع طلب بودم خیلی رو خودم کار کردم هنوزم هستم ولی دوری میکنم چسبیدم به کار
اره رفتم خونه نرگس تو حیاط با سگم داشت بازی میکرد ی پاکوتاه شیتزو اسمش هالکه قیافه به اسم نمیاد😂 از نرگس پرسیدم یچی بگم قول میدی به کسی نگی اونم گفت تا چی باشه و خلاصه بعده ی کلنجار فول داد و گفتم چیکار کنم زدم یکیو حامله کردم گفت برو قرص اورژانسی بگیر اگه دو هفته نشده گفتم اورژانسی ک مال قبل رابطس گفت تو برو بگیر من میدونم نیش خند زدم گفتم از کجا میدونی
پرسید قول میدی دهنت قرص باشه گفتم قول میدم بگو
گفت منو داداشت تا الان سه چهار بار بچه انداختیم خندیدم و گفتم قاتلا خلاصه این قضیه بخیر گذشت و من فهمیدم ک حدسم درست بوده و اینا آره تو پر شدن نرگس الکی نبوده پس…
یروز تعمیرات خونه داشتیم زمستون تازه خونه رنگ کرده بودیم بخاری زده بودیم بالا من خابیده بودم از گرمی بیدار شدم دیدم نرگس ی گوشه حال خابیده چون اتاقم بخاری نداشت روش ی چادر سفید گل گلی کشیده بود ک میشد از زیرش اون شلوار سبز خوشگل و کون قلمبشو دید بزنی کف پاهاشم بیرون بود با لاک سبز بدجور حشریم کرده بود
اما من تخم جلو رفتنشو نداشتم حداقل برا زنداداشم
اما یچیزی بود ک نمیذاشت بهش فکر. نکنم اونم وقتایی بود ک بهش میگفتم آبجی میگفت بهم نگو آبجی
اگه خوشتون اومد از موضوع حمایت کنید ادامشو بنویسم
حداقل 6،7 قسمت دیگ پر هیجان داره ک مثلشو کسی ندیده اینجا

نوشته: آقای آلفا

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها