داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

خودم دلم خواست کون بدم (۱)

سلام
من نیما هستم.و ۱۸سالمه
داستانی که میخوام تعریف کنم از علاقه خودم به پسر داییم هستش.
من یه پسر دایی دارم شهاب که ۳۱سالشه.و نزدیک ۱ساله ازدواج کرده.خانواده ما با خانواده داییم خیلی صمیمی هست.
پارسال تابستون خانواده ما و خانواده داییم رفتیم شمال و یه ویلا استخر دار گرفتیم.شهاب هم با خانومش بود.از شهاب بگم یه پسر ۱۸۰سانت قدش هست.وزنش شاید ۱۰۰بشه.با چهره خیلی زیبا و پوست سفید.و ورزشکار هستش.من تو فانتزیام همیشه دوست داشتم با شهاب بخوابم و سکس کنم
خیلی بهش علاقه داشتم چون یه پسره خیلی مودب و شخصیت بود.
و با من هم خیلی خوب بود و همیشه سر به سرم میذاشت.
کارمون تو ویلا شده بود بزرگترها مشروب میخوردن و تا نصف شب بزنه برقص بود.و من اجازه خوردن مشروب رو نداشتم.بیشتر وقتا بعد رقص چندتایی که پایه بودیم میرفتم تو استخر.وای شهاب با شلوارک میومد تو اب دوست داشتم
همون جا بغلش کنم.داشتم دیونه میشدم .بدجوری حشرم زده بود بالا.تا حالا کون نداده بودم فقط تو سکس چت میرفتم ناشناس نقش مفعول رو بازی میکردم و هر کاری رو که دوست داشتم تو واقعیت انجام بدم تو چت میگفتم.
میترسیدم با کسی واقعی سکس کنم.میترسیدم ابروم رو ببره.و نمیشد چتی به کسی اطمینان کرد.و من کراشم شده بود شهاب.با وجود اینکه میدونستم متاهل هستش و شاید اصلا خوشش نیاد از این کار اما بازم تو فکرش بودم.
یه شب بعد بزن برقص نیمه های شب بود.همه رفتن بخوابن من نرفتم.و نشسته بودم کنار استخر و سرم تو گوشی بود.که دیدم شهاب اومد پیشم و گفت چرا نخوابیدی.گفتم خوابم نمیاد .تو چرا نخوابیدی گفت خواب بودم اما بیدار شدم آب بخورم اما خوابم دیگه نبرد.اومد نشست کنارم و شروع کرد به صحبت کردن.اون صحبت میکرد من نگاش میکردم اما تو ذهن من داشت یه چیز دیگه می گذشت.که شهاب بلند شد.شلوارکش رو دراورد و تی شرتش رو هم درآورد با یه شورت خیلی خوشگل پرید تو اب.تا قبل اینه شیرجه بزنه من نگاهم به کیرش از رو شورت بود.معلوم بود کیرش بزرگ باشه.رفت تو اب و گفت توهم بیا گفتم باشه منم لخت شدم رفتم تو آب اما قسمت کم عمق مونده بودم.گفت بیا اینجا گفتم بلد نیستم شنا.شهاب جدی بلد نیستی.گفتم جدی میگم بلد نیستم که گفت کاری نداره بیا خودم یادت میدم که اومد سمت من.از اندام خودم بگم که من قدم ۱۵۸.وزنم ۷۰هستش و بدن کاملا بدون مو دارم که شهاب هم بدنش مو نداشت کلا ارثی هممون کم مو هست بدنمون.خلاصه شهاب نزدیک من شد و گفت بخواب رو دست من وای وقتی دستش رو گذاشت رو شکمم وای کل بدنم لرزید زبان قلبم تند شد.تو دلم یه جورایی خالی شده بود.بهم میگفت حالا اروم پاهات رو تکون بده و همچنین دستات رو.کون تپلی من که داشت شورت رو جر میداد دقیقا جلوش بود و من خودم از قصت کونم به سمت بالا میدادم.اصلا به فکر شنا نبودم.تو آسمونا بودم کسی رو که چند سال بودش روش کراش داشتم حالا لخت رو دستاش بودم.هی تو استخر منو داشت میچرخوند.بعضی وقتا دستاس رو ول میکرد که خودم بمون رو اب یه کم میرفتم بعد میرفتم زیر اب.و اون از خنده غش میکرد.بردم سمت عمیق استخر میترسیدم.وقتی دستش رو ول کرد زیاد نتوستم روی اب بمونم داشتم میرفتم پایین که گرفتم دست انداخته بودم دور گردنش و سفت گرفته بودمش.و شهاب میگفت نترس من هستم.به بهانه ترسیدن بیشتر بغلش میکردم و پاهام رو دورش حلقه میزدم.شهاب یه خورده امد جلو پاش رو زمین بود اما من چون قدم کوتاه بود هنوز میترسیدم.پاهام دوش حلقه بود که شهاب دستش رودانداخت زیر کونم و از انجا گرفتم که زیاد به گردنش فشار نیارم.دوست نداشتم اصلا بیام پایین کیر رو حسابی حس میکردم.وای خیلی حس خوبی بود.یکمی کیرش سفت شده بود متوجه شده بودم.رفت کنار استخر و منو گذاشت لبه استخر.گفت نمیخواد شنا یاد بگیر کمر شکوندی.گفت ببخشید بیا برات ماساژش بدم.
شهاب.بلدی
من.اره حسابی ماساژ میدم
یه سونا خشک کوچیک هم داشت رفتیم داخل همه تو ویلا بیهوش بودن
دراز کشید به شکم و من نشستم رو باسنش شروع کردم به ماساژ دادن.یه روغن بچه هم تو سوناه بود.گفتم بریزم گفت بریز.خلاصه خیلی حرفه ای ماساژ دادم تا کف پاهاش نزدیک کونش که شدم به عمد دستم رو میبردم سمت خایهاش و اروم با انگشت میزدم بهشون مثلا دارم انجاها رو ماساژ میدم.شهوت همه وجودم رو گرفته بود.داشتم میمردم.چند بار احساس کردم آب اولم داره قطره ای ازم میاد.نمیدونستم چیکار کنم روم نمیشد چیزی بگم.اخه چند سال ازم بزرگتر بود.بهش گفتم برگرد و به کمر بخواب تا از این ور هم ماساژ بدم.دوبار روغن ریختم و سینهاش رو میمالیدم دوست داشتم همون موقع سینه هاش رو میک میزدم.چشمام رو بسته بود تا رو شکمش میرفتم دوبار میومدم بالا.روی رونهاش روغن ریختم و رفتم نشستم پایین پاش
و همینجوری پاهاش رو میمالیدم تا رو شکمش میرفتم اما به کیرش دست دست نمیزدم.متوجه شده بودم شورتش حسابی باد کرده بود.معلوم بود شهاب سیخ کرده بود.و اونم تحریک شده بود.گفتم خسته شدم.دستم درد گرفت شهاب گفت بخواب حالا من ماساژت بدم.به شکم خوابیدم تا ۵۰درصد خوب جلو رفته بودم.دستام رو گذاشتم زیر سرم شهاب امد رو باسنم نشست.و بدنم رو روغن مالی کرد و شروع به ماساژ دادن کرد.تو آسمونا بودم چشمم رو بسته بودم.واروم لبم رو گاز میگرفتم.از قصد لبم رو آروم گاز میگرفتم تا ببینه.اومد پایین و داشت پاهام رو ماساژ میداد که دستش رو تا نزدیکی کونم اورد که من اروم یه اخ گفتم.شهاب کاملا فهمیده بود.من دلم سکس میخواد.دستش رو تا نزدیکی کونم بین دو تا ران هام میوردم با هر بار آوردن دستش یه آخ میگفتم.بدنم لمس شده بود.خودم دست انداختم و شورتم رو دادم پایین.که راحت کونمو بماله شهاب شورتمو کامل درآورد و افتاد به جون کونم و حسابی دستمالیش میکرد.دیگه داشت دستمالیم میکرد و ماساژ نبود منم روم باز شده بود و اروم اخ اوخ میکردم.که انگشتش رو دور سوراخم چرخوند و آروم کرد داخل اووووم.اوووم. گفتم هیچ حرفی بینمون ردوبدل نمیشد.فقط من مثل یه تیکه گوشت افتاده بودم در اختیارش.حسابی داشت با سوراخم بازی میکرد.و داشت بازی میکرد.خیلی حرفه ای و آروم انجام می داد.دیگه طاقت نداشتم.دوست داشتم اون کیر بزرگش رو بذار بین پاهام.چون میدونستم داخلم نمیره.خودم قبل تو کونم یه چیزهای کرده بودم اما کیر نرفته بود داخلم.حسابی سوراخمو باز کرده بود.که آروم گفتم جان بخواب روم.اومد روم دراز کشید و کیر داغش رفته بود لای پام اروم داشت عقب جلو میکرد.وای داشتم لذت میبردم.دوست داشتم بکنه داخلم.که خودم با دوتا دستام لای کونم رو براش باز کردم که بفهمه بکنه داخل.اونم سرش رو گذاشت دمه سوراخم و اروم سر کیرش رفت داخل.اخ اخ اخ وای وای شهاب یکم درد داشت که بدون حرکت موند تا جا باز کنه بعد اروم بیشتر فشار داد تا ته که رفت داخل من ابم اومد.و تازه شهاب شروع کرد به تلمبه زدن.اخ جون بکن اره عزیزم بکن دوست دارم.من زنتم بکن
اخه صدام در امده بود و حستبی فربون صدقش میرفتم اخه اره بکن
اونن سرعتش رو بیشتر میکرد.وای دوست داشتم داشت حال میکرد.که گفت ابم رو چیکار کنم.داد زدم بریز داخلم میخوام حاملم کنی.که محکم افتاد روم و کیرش رو حسابی تا ته فشار داد.ابش با فشار تو کونم خالی شد.کونم داشت میسوخت.آبش داغ بود.از روم بلند شد و وایساد سر پا بلند شدم جلوش نشستم و با دستم کیرش رو میمالیدم.کونم اینقدر باز شده بود داشت اب کیر ازش میزد بیرون.
اینجا داستان تموم نمیشه و ادامه داره که بعدا براتون تعریف میکنم

نوشته: نیما

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها