داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

خودمو ثابت میکنم

با صدای زنگ گوشیم از خواب بیدار شدم .
با صدای گرفته و اروم جواب دادم، کورش بود
-خواب بودی؟؟
-اره جانم ؟چیزی شده؟
-نه دورت بگردم خواستم اگه برات جور میشه ببینیم همو
-بت خبر میدم
خدافظی کردیم .
صورتمو شستم و یکم بدنمو کشو قوس دادم
از اتاقم بیرون رفتم مامان داشت به گلا اب میداد . انقد گل و گیاه داشت که خونه مث جنگل شده بود
-صب بخیر
-صب؟لنگ ظهره دختر . اگه تا ساعت چار شب بیدار نمونی اینطوری تا دوازده نمیخوابی
-باااشه . مامان میشه امروز با بچه ها برم بیرون؟
-هروز هروز تو خیابون؟؟
راست میگفت …از وقتی کنکور دادم هفته ای چن بار با کورش میرم بیرون در حالی که موهامو میبستم گفتم:مامان گیر نده دیگه تابستونه یه سال جون کندم برا کنکور بزار تابستون نفس بکشم
مثل همیشه به بهانه ی خستگیه کنکور تونستم راضیش کنم یکم کیک و شیر و خوردم و رفتم تو اتاقم آماده شم به کورش پیام دادم که میام کافه
یه رژ آجری زدم و رژ گونه همون رنگ . اهل آرایشه سنگین  نبودم با سادگی ب نظرم جذاب تر بودم
یه مانتوی چارخونه زرد گشاد پوشیدم و جین سرمه ای
شال مشکیمم سر کردم  و اسنپ گرفتم
ب کافه که رسیدم دیدم کورش خیلی جدی نشسته یه گوشه ی کافه رفتم پیشش و آروم زدم تو سرش
همه فکراش از سرش پرید لبخند زد و گفت :ابر کوچولوم چطوری؟
اولین بار ک همو دیدم من رو چمنای پارک دراز کشیده بودم و به ابرا تو آسمون نگاه میکردم  و باهاشون تو ذهنم شکل میساختم اومد پیشمو گف به چی نگا میکنی گفتم ابرا…از اونروز بم میگف ابر کوچولو
روبروش نشستم مثل همیشه من بستنی میوه ای سفارش دادم و اون آب پرتقال. تو چشمام نگا کرد و گفت : میخوام بات حرف بزنم
منم چشامو دوختم به بستنی و گفتم خب بگو
گفت: میترسم …میترسم بری ، نباشی ،مال من نشی

باورم نمیشد اون پسر تخص بگه میترسه که منو از دست بده
اومدم حرف بزنم ک گف: هییس چیزی نگو نمیخوام بگی میمونم نمیخوام باا حرف بگی !میخوام ثابتش کنی
اونم نه الان .
پوست لبمو کندم و دستمو گذاشتم زیر چونم
بلند شد حساب کرد و گفت بریم
تو ماشین یه اهنگ شاد گذاشت و با مسخره بازی رقصیدیم . میدونستم میخواد فازمو عوض کنه .
منو دو کوچه عقب تر از خونمون پیاده کرد و رفتم خونه
ازون روز همش تو فکر بودم که چطوری بش ثابت کنم فقط میخوام برا اون باشم
یه چیز خیلی کمرنگ ته مغزم شکل گرفته بود
چیزی که شاید اسمش سند مالکیت دختر بود…“بکارتم”
اگه اونو بش هدیه میدادم حتما باور میکرد که من مال اونم…
ذهنم همش شلوغ بود حتی با خود کورش هم کمتر حرف میزدم کم غذا میخوردم
نمیدونسم کورش همون مَرده؟
همونی که میخوام باش یه عمر زندگی کنم؟همون که بابای بچم بشه؟اگه این حرفش نقشه بود که منو با پای خودم طرف سکس بکشه چی؟
بهش اعتماد داشتم ولی این فکرا همش تو مغزم میچرخیدن
یه هفته بعد با کلی هماهنگی با دوستام  تونستم مامانمو راضی کنم که مثلا شب میخوایم خونه ی رها اینا بمونیم و با هم فیلم ببینیم
ب کورش هم گفته بودم که برا اولین بار یه شب پیش هم باشیم و خیابونارو بگردیم چون من همیشه قبل از هشت خونه بودم
کورش اومد دنبالمو رفتیم بام تهران
جفتمون شبا رو دوس داشتیم
کورش از ساکت بودنم تعجب کرده بود لبامو با انگشتش نوازش کرد و گفت این لبا برا چی ساکتن؟از من ناراحتی؟
با لمس لبام دلم یجوری شده بود
اروم خودمو تو بغلش جا دادمو گفتم: اگه من خودمو بت ثابت کردم ولی تو …
موهامو نوازش کرد و گفت جفتمون باید خودمونو ثابت کنیم
خودمو از بغلش کشیدم بیرونو گفتم:بیا بریم خونت من خوابم میاد
از حرفم تعجب کرده بود گف: نمیخوای تو خیابونا بچرخیم یا
پریدم وسط حرفشو گفتم خب خواابم میاد
تو راه فقط دو تا حسو میتونستم بفهمم اولی هیجان بود و دومی ترس
با اینکه نه ارایش سکسی کرده بودم نه لباسی نه هیچ تدارک دیگه ای میخواستم انجامش بدم
به خونش که رسیدیم ساعت دو بود
داخل خونشو تا حالا ندیده بودم  خیلی مرتب نبود
یه خونه ی کوچیک و قدیمی. رخت خوابش رو زمین پهن بود
رفته بود یه چیزی بیاره بخوریم که صداش کردم :بیا پیشم
اومد نشست کنارمو گفت:اگه میخوای تو اینجا بخواب من میرم تو اتاق میخوابم
گفتم نه پیش من بخواب
مانتومو دراوردم یه تاپ زیرش تنم بود
اونم لباسشو تو اتاق عوض کردو اومد پیشم دراز کشید
چشامو بسته بودم و خودمو چسبونده بودم بهش .
نمیدونستم چرا منتظر بودم اون یه حرکتی بزنه بالاخره پسر بود حتما الان دلش میخواست …اما خوابید
اروم مژه هاشو نوازش کردم خواستم بیخیال شم و بخوابم ولی اینبار به جای ترس ، شهوت و هیجان همه وجودمو گرفته بود
اروم بلند شدمو تاپمو دراوردم و با سوتین و شلوار بودم
پتو رو از روش کنار زدم
دستمو از روی شلوار مالیدم ب کیرش
بعد از چن ثانیه خم شدم و لبامو به کیرش میمالیدم
بیدار شد و با تعجب نگام میکرد
چیکار میکنی روانی؟؟؟
با لبخند گفتم: میخوام خودمو بت ثابت کنم
از چشماش معلوم بود تحریک شده بغلم کرد و خوابوندم
روم دراز کشید لباشو اورد نزدیک گوشمو گفت:مطمئنی پشیمون نمیشی؟
از صدای نفساش ک به گوشم و گردنم میخورد بیشتر تحریک شدم لبامو چسبوندم بش و این حرکتم یعنی مطمئنم .
چن ثانیه فقط لبامون رو لب همدیگه بود با زبونش لبمو لیس زد و زبونشو کرد تو دهنم کیرشو آروم روی کسم حرکت میداد
همه وجودم نبض میزد
کسم خیس شده بود از روم بلند شد شلوار و شورتشو کشید پایین . خجالت میکشیدم به کیرش نگا کنم
اروم شلوارمو در اورد و با یه سوتین و شرت جلوش بودم و اون لخت مادر زاد
حرکاتش یکم خشن شده بود
برم گردوند و شورتمو کشید پایین
محکم زد رو کونمو گفت :مال منی نه؟؟
جواب ندادم
یکم ترسیده بودم . نشست رو کونم کیرشو رو کونم حس میکردم خم شد و از گردنم تا نزدیکای باسنمو لیس زد
دلم میخواست کیرشو تو کسم حس کنم کیرشو وسط کونم گذاشته بود و حرکت میداد بلند شد منو برگردوند گفت تا چ حد میخوای پیش بریم؟؟
اروم گفتم پردمو بزن
چشماش قرمز شده بود بلندم کرد و چسبوندم به دیوار
خم شد و کسمو کامل تو دهنش کرد
محکم از بالا تا پایینشو  لیس میزد 
صدای اه و اوهم بلند شده بودو ب خودم میپیچیدم
چوچولمو با لباش میکشید و میمکید
گفت : نوبت توعه
جامونو عوض کردیم خایه هاشو لیس زدم و زیر کیرشو لیس زدم تا به سرش رسیدم
گفت:اااه بخووورش بکن تو حلقت کیرمووو
کیرشو تو دهنم گذاشتم و میمکیدم
سرمو عقب کشیدو گفت دندون میزنی ابر کوچولو همون باید کستو جر بدم
دوباره منو خوابوند خودشم روم خوابید با پاهاش پاهامو باز کرد کیرشو میمالید ب کس خیسم و اروم سرشو هل داد توش
داشتم از لذت میمردم گفتم بکنششش تا ته تو کسم .
کیرشو دراورد
هی میمالید به کسم ،سرشو میکرد تو و در میورد
یک دفعه کیرشو تا وسط کرد تو از درد جیغ زدم لبشو رو لبام گذاشتو لبامو میمکید
اروم تلنبه میزد دردم کمتر شده بود کیرشو در اورد
و خون روی کیرشو و ‌کس منو پاک کرد
یکم کسمو لیس زد و اینبار کیرشو تا ته کرد تو . تو بغلش فشارم میدادو تلنبه میزد
شدت تلنبه هاشو بیشتر کرده بود من از لذت لرزیدمو ارضا شدم
اونم داشت آبش میومد کیرشو در اورد و روم دراز کشید
و ابشو رو شکمم خالی کرد
هنوزم محکم منو تو بغلش گرفته بود
همونجوری خوابیدیم و صبح که بیدار شدیم یکم درد داشتم
رفتیم دوش گرفتیم و اروم همه بدنمو شست .

نوشته: ابر کوچولو

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها