خواستگار دخترم که پدر بچه هام شد
سالها پیش شوهرم توی یه تصادف رانندگی فوت کرد و من و دخترم آیدا با هم زندگی می کردیم درسمو خوندم و پرستار شدم و زندگی خوبی داشتیم آیدا 19سالش که بود آرش اومد خواستگاریش چون هیچی نداشت قبول نکردم یه سال بعد سرطان گرفت پیش دکترای زیادی بردمش گفتن حتی اگر شیمی درمانی هم کنه 1 درصد امکان داره زنده بمونه دکترا گفتن هر کاری دوست داره بذارید انجام بده بذارید خوش باشه خودشم هر چی گفتم قبول نکرد که شیمی درمانی کنه بهم گفت مامان رعنا حالا که شرایطم اینجوریه می خوام با آرش باشم گفتم باید عقد کنید گفت دوست ندارم اسمم توی شناسنامش بره منم که اینجوریم فقط می خوام باهاش باشم گفتم باشه فردا حدود ظهر بود که آرش اومد خونمون شادی محض رو میشد توی صورت آیدا دید یه تاپ و شلوارک پوشیده بود آرش هم دائم بغلش می کرد و می بوسیدش هر وقت می دیدمشون توی بغل هم بودن و لب می گرفتن عصر دوتایی رفتن حمام و صدای خنده های از ته دل آیدا روح منم شاد کرده بود و شب هم دوتایی با هم توی اتاق آیدا خوابیدن نصف شب صدای جیغ آیدا اومد میگفت کیرت کلفته درش بیار آرش تو رو خدا درش بیار و آرش میگفت صبر کن صبر کن الان خوب میشه و صدای تلنبه های آرش میومد و صدای جیغو داد آیدا میگفت آرش آرش آرش کوسم کوسم کوسم کووووووووسسسسسم جیغ میزد خواستم برم توی اتاقشون اما گفتم زشته صورت خوشی نداره به هر حال همه زنها این تجربه اولین بارو دارن صبح که خواستم برم درمانگاه دو تایی خواب بودن وقتی عصر اومدم آیدا یه دامن کوتاه و یه سوتین نیم تنه پوشیده بود و آرش هم تیشرت و شلوارک که آرش از پشت بغلش میکرد و دستشو از پشت میرسوند به کوس آیدا و براش میمالید فکر کنم آیدا دیگه نمی خواست بهش کوس بده و آرش داشت تحریکش می کرد دقیقا منم با شوهرم همینکارو کردم و اونم انقدر کوسمو مالید تا تسلیم شدم انقدر شهوت شون بالا بود که حضور منو حس نمی کردن یا اینکه فکر می کردن من درکشون می کنم آرش رفت حمام به آیدا گفتم خوش می گذره؟ گفت خیلی مامان و بغلم کرد و بوسیدم در گوشش گفتم خوشحالم که بهت خوش می گذره گفت واقعا دارم لذت می برم آرش خیلی خوبه گفتم مراقب خودت باش گفت هستم توی طول روز با هم عشق بازی می کردن و شبها سکس می کردن آیدا خیلی حرف میزد اما آرش نه آیدا میگفت این کیرت چرا هر روز کلفت تر میشه؟ آرش میگفت کوس تو هر روز تنگ تر میشه چرا هر چی می کنم گشاد نمیشه؟ چه تنگه چه حالی میده جوووووون و صدای تلنبه هاش میومد و دیگه صدای آرش نیومد و فقط صدای آیدا میومد که می گفت کوسم وااااای کوسم واااااای پارش کردی آرش پارش کردی آرش کوسم کوسم کوسم و صدای تلنبه های آرش میومد حدود سه ماه بعد دخترم آیدای نازنیم فوت شد تنها من و آرش سر قبرش بودیم آرش منو رسوند خونه و خودش رفت از فوتش تا چهلم آرش تقریبا هر روز با من میومد و میرفتیم سر خاک آیدا چهلم دیگه گفتم دیگه هر روز نیا من خودمم دیگه هفته یه بار میرم از اون روز هفته ای یه بار میومد و با هم می رفتیم سر خاک آیدا هر بار که آرشو میدیدم یاد حرفای آیدا که میگفت کیرش کلفته میفتادم دلم می خواست ببینم کیرشو فکرش دیونم کرده بود یه روز بعد از سرخاک بهش اصرار کردم که بیاد داخل قبول نمی کرد اما انقدر اصرار کردم که قبول کرد و اومد داخل گفتم الان دیگه افتادی توی تله من به هیچ قیمتی نباید میذاشتم این فرصت طلایی از دست بره فیوز کولر رو توی تابلو برق زدم پایین و گفتم خرابه هوا گرم بود شربت و شیرینیو خورد منم گفتم وای چه گرمه رفتم یه تاپ و دامن پوشیدم و اومدم کنارش نشستم بهش گفتم آیدا خیلی دوست داشت منم کم کم ازت خوشم اومد حیف شد آیدام رفت وگرنه که گفت آیدا توی قلب ما همیشه زندست که زدم زیر گریه یکم بهم چسبید گفت رعنا جان ناراحت نباش ما همیشه به یادشیم گفتم یادش به چه درد من می خوره؟ من آیدا رو می خوام آیدا رو می خوام که گفت منم آیدا رو می خوام و بغلم کرد و اونم گریه کرد یه چند دقیقه توی بغل هم بودیم که یهویی دستم خورد به کیرش دست خودم نبود دستمو گذاشتم روش می خواستم دستمو بردارم نمیشد شهوتم نمیذاشت ازش بگذرم محکم فشارش دادم آرش دیگه حرفی نمیزد فقط توی اون حالت مونده بود منم کیرشو میمالیدم و هر لحظه کلفت تر میشد کیرش دیگه راست شده بود گفتم کیر به این کلفتیو چطور کردی توی کوس دخترم؟ این همه جیغ میزد کوسم کوسم این بچه گربه رو توی کوسش می کردی؟ آرش گفت پس تو کف این بچه گربه منی؟ لخت شد و اومد روی مبل ایستاد و کیرشو کرد توی دهنم گفت خودت بیدارش کردی خودتم باید بخوابونیش کیرش دراز نبود اما خیلی کلفت بود منم کوسمو میمالیدم و دیگه خیس شده بود که کیرشو کرد توی کوسم گفت جووووون مثله کوس آیدا تنگه چند ساله این کوسو نکردن؟ داشت توی کوسم تلنبه میزد کیرش کوسمو پر کرده بود گفتم جوووونم چه کیرت کلفته چه حالی میده آرش الان آروم آروم تلمبه بزن دوست ندارم زود آبت بیاد گفت کیرمو دوست داری؟ گفتم کوسمو بعد سالها از هم باز کرده فقط با این کوس میشاشیدم گفت از الان هر روز برات بازش می کنم گفتم جووووون این کیر کلفت ماله منه؟ گفت تا ابد کوس تو آشیانه هواپیمای منه و شروع کرد تند تند تلمبه زدن لذت بود و لذت و لذت و لذت و آبش اومد و ریخت توی کوسم.
بهش گفتم آرش تو کسی هستی که آیدا خیلی دوستش داشت بیا منو صیغه کن سه ماه حاملم کن یه دختر میخوام که اسمشو بذارم آیدا، آرش قبول کرد چون من 43 سالم بود گفتن میتونیم بچه رو براتون بکاریم که کاشتن و الان یه دوقلو دختر 2 ساله دارم بنام آیدا و آیناز آرش هم گهگاه بهمون سر میزنه.
آرش یه سال بعدش ازدواج کرد و همراه همسرش رفتن آلمان و من در حال بزرگ کردن دوقلوهای خوشگلم هستم.
نوشته: رعنا