داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

خواستم بدم ولی طرفو به بدترین روش گائیدم

سلام این اولین داستانمه
هرچی دلتون خواست فحش بدین

خب طبق روال اسم ها مستعاره
اسمم آراد،۱۸ ساله،۱۷۳ قد ، چهار شونه ، مقدار زیادی هم پشمالو.
ماجرا از ۱۴ سالگیم شروع شد که فهمیدم دوجنس گراهستم که باورکنید خیلی ترسناک بود برام که دیگران بفهمن مخصوصا خانوادم چون همینجوری هم جز مامانم کسی دوستم نداره (باوجود اینکه توی کمتر از ۱۵ دقیقه خودمو تو دل هرکسی جاکنم)

خب بعد کلی بد بختی تونستم با پسری که باهم توی یه کافه توی اصفهان کار میکردیم رابطه برقرار کنم البته پسره هیچ شباهتی به افرادی که ممکنه من باهاشون رابطه جنسی یا عاطفی برقرار میکنیم نداشت من صرفا میخواستم ببینم سکس با یه پسر چه جوریه چون اون موقع ها هیچ تجربه ای نداشتم اونموقع ۱۵ سالم بود اما به خاطر هیکل روفرمی که دارم کسی سر به سرم نمیزاشت ما تو یه اتاق که برای نیروهایی که از شهر های دیگه میومدند اقامت داشتیم وجز من واون یک نفر دیگه بودیم.
مشخصات طرف مقابلم امیر ۱۷۵ قد لاقر سبزه اما زیاد بدک نبود
یه روز پسر دیگه که پیشمون بود گفت میخواد بره شهرشون وبعد از رفتنش تازه رابطه من با امیر جدی شد وگاهی از شوخی به هم دست میزدیم همدیگرو انگواک میکردیم کم کم رابطمون عمیق تر شد واحساس خوبی به کار هایی که میکردیم داشتم واز رابطه یواشکیمون لذت میبردم خب گذشت تااین که کمکم به هم فهموندیم که واسه سکس راضی هستیم ومیتونیم انجامش بدیم پس رفتم حموم وبدنمو با پودر موبر (تیز بر) تمیز کردم اونم همینطور وشب بعد از بستن کافه وخوردن شام رفتم توالت که داخل و بیرونو تمیز کنم (قبلش تو یه سری سایت رفته بودم ببینم چجور برای سکس مقعدی آماده بشم وگرنه من که چیزی بلد نبودم) وقتی کارم تموم شد رفتم تو اتاق استراحت دیدم اونجاست بماند که چه استرسی داشتم (ازقبل بهش گفته بودم که عشق بازی رابطه و دوطرفه میخوام ) بدون هیچ حرفی اومد سمتم ومنو برد رو تشک هایی که کنار هم انداخته بود منتظر بو دم منو بوسه واولین بوسه یه عمرمو تجربه کنم تا بفهمم چه حسی داره اما اون بدون کوچک ترین حرکتی منو بر گردوند وشلوارم رو کشید پایین منم لال مونی گرفته بودم وهمینطور نگاش میکردم ( موقعی که در بارش حرف میزدیم خودش رو آدم رمانتیک و حرفه ای نشون میداد) شلوارشو در آورد و رفت پشتم وبدون کرم وهیچ چیز دیگه ای فشار داد تو من که از درد سرخ شده بودم اونم بدون ملاحظه فشار میداد (من نوعی مشکل عصبی عدم توانایی کنترل خشم دارم که وقتی عصبانی میشم یا کسی آزارم بده کنترلم رو از دست میدم وبه شدت پرخاشگر میشم) بعد چند دقیقه تلاش اون وتحمل من یهو چرخیدم واون افتاد رو زمین خیلی از دستش ناراحت وعصبانی بودم نمیدونستم حتی به کدوم دلیل بزنمش این که دروغ گفت یا اینکه منو خر فرض کرده بود ، نا خواستبه سمتش حمله ور شدم دستشو پیچوندم و چسبوندمش به زمین یه طرف صورتش به قالی چسبیده بود وا اون طرف سمت من همینطور که تقلا میکرد منم دستمو بردم بالا و با کل زورم یه کشیده بهش زدم که آروم شد وشروع کرد به گربه از گریش لذت میبردم واسه همین زانومو گذاشتم رو دستیش که پیچونده بودم ، بایه دستم سرشو نگه داشتم وا با دست دیگه بهش کشیده میزدم هر چی بیشتر میزدم عقده هام بیشتر خودشو نشون میداد وتمامشوروی اون خالی میکردم ، بلند شدم از روش اونم سریع از زیرم بلند شد فکر کرد ولش کردم اما سریع کمر بندمو از توی کشو در اوردم خواست بره بیرون که یادش افتاد در قفله (وقتی رفتم تو درو خودش قفل کرد ، وبه قول شاعر :خودت کردی که لعنت بر خودت باد) شروع کرد التماس که ترو خدا گوه خوردم و …
منم بدون کوچک ترین تردیدی با سکک کمر بند زدم تو پهلوش که افتاد واز درد به خودش میپیچید منم سریع لباساشو در آوردم دیدم میخواد بلند شه کا چند بار دیگه باقسمت چرمی کمر بند زدم رو کمرش کره افتاد رو زمین و دیگه جونی براش نمونده بود منم کشوندمش رو تشک ها و جفت دستا شو پشت کمش نگه داشتم یه تف به سر کیرم زدم و بعد یه کم فشار تا ته کردم سوراخش
( معلوم بود قبلا داده ) ومنم شروع کردم به تلنبه زدن حس بی نظیری بود گرمای کونش صدای برخورد بدنامون نگاهم افتاد به کبودیها که روی پوست سبزش نمای جالبی شده بود نا خواسته با کف دستم کوبیدم رو کمرش از درد ناله بلندی کرد که به یکباره دیوونه اون صدا شدم و بازهم زدم ، باز همزدم واون هر بار همون صدای شهوت انگیز رو تولید میکرد
آخ
آی آی ترو خدا ولم کن ای ای
بعد شروع کرد به گریه وتمام این اتفاقات تو کمتر از ۱۰ دقیقه افتاد که احساس میکرودم داره آبم میاد بعد چند ضربه اون گرمای دیونه کننده کونش اون آخ و اوخ والتماساش بلا خره آبم اومد وهمشو توش خالی کردم .
بعد دیدم بی حال افتاده اونجا امامن پر انرژی وسر حال بودم روز بعدش از اون کافه اومدم بیرون ودیگه هم بر نگشتم
این اولی خاطره سکس من بود وبعد از اون اتفاقات جالب زیادی برام افتاد که اگه بخواهین براتون میگم .
به خطر ضعیف بودن نوشته ها معذرت میخوام فقط نمی خواستم تو واقعیت دست ببرم وبه خاطر غلط املایها هم شرمنده

درآخر سال نوتون مبارک وامید وارم سال پر از زندگی رو تجربه کنین

نوشته: Satoren

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها