داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

خانوما ساکت 78

نگاهش همچنان به نگاهم دوخته شده بود . سرم داد می کشید . -بزن . چرا منو نمی زنی . دست به زدنت که خیلی عالیه . شما مردا که همه تون همینین . فکر می کنین اگه تلافی نکنین سرتون کلاه رفته . اگه جواب ندین غرورتون زیر پا له شده .. فقط به چشاش خیره شده بودم . می خواستم ببینم اون چشا بهم چی میگه . حرفاش گوشامو قلقلک می داد و حس می کردم که دو طرف گوشم خیلی سنگین شده . مثل بچه ها اشک می ریخت . دستمو آوردم بالا .. اون صورتشو کنار نکشید . فقط نگام می کرد . اما این بار به جای این که منم بذارم زیر گوشش و قدرت خودمو بهش نشون بدم از اونجایی که کانون قدرت رو در جای دیگه ای احساس کرده بودم بغلش کردم . خودشو کنار نکشید . یه دستمو گذاشتم پشت سرش و صورتشو به طرف خودم نزدیک کردم . با چشایی خیس و نگاهی مظلومانه و تسلیم شده نشون می داد که با همه شلوغ بازیهاش اسیر منه یه لحظه دستمو از پشت سرش بر داشته و دستامو دور کمرش حلقه زده اونو به خودم چسبوندم و با یه بوسه دیگه تونستم این حسو به خودم ثابت کنم که اون جورایی هم که فکر می کردم این زن بد نیست و شاید هم دوستم داشته باشه . اینجای کارو نمی دونستم چه جوری باهاش روبرو شم . من آمادگی این قسمتشو نداشتم . ولی آخه من که  تا قبل از این بر نامه ها با اون بر خوردی نداشتم که اون به من گرایشی داشته باشه . فقط می نشستم و صبحونه می خوردم . و با بقیه گپ محترمانه ای می زدم . بیشتر وقتا هم اگه حرفی بین ما بود کل کل بود و تذکر . نمی دونستم به این دختر چی بگم . نمی دونستم چیکارش کنم . فقط از بوسه لذت می بردم . به آرامشی که بعد از اون همه هیاهو داشت بهم دست می داد .. لذت می بردم . چند بار خواستم تمومش کنم ولی اون اینو حس می کرد . انگاری که سالهاست که منو می شناسه . هر بار که می خواستم خودمو عقب بکشم و تموم کنم اون لباشو بیشتر به لبام می چسبوند و میکشون می زد . دلم نمیومد که خودم لبمو ول کنم . سینه ها ی بر جسته اش از اون سوی  لباسش منو هیجان زده ام کرده بود . راستش کمی خجالت می کشیدم از این که کیر داخل شلوارم ورم کرده در تماس با بدنش قرار داشت . نمی دونم من بودم یا اون یا دو تایی  نقش داشتیم که یه لحظه حس کردم بین لبامون یه فاصله ای افتاده که میشه خیلی آروم حرف زد . -سیما اخراجم می کنی ;/; -اگرم اخراجت کنم  خودم همراهت میام . فعلا که رئیس تویی . این بار اونو محکم تر به خودم فشردم و محکم تر از دفعه قبل بوسیدمش ..  یواش یواش داشتم به این نتیجه می رسیدم که اون از من خوشش اومده و یه حس پاک و خالصانه ای نسبت به من داره . خیلی راحت می شد اونو گایید . اون با توجه به این که شوهر داشته و دیگه مطلقه و راه کسش هم بازه میشه باهاش  به هر طریقی هم که میشه سکس کرد . ولی یک فرقی با اونا داره . اونا شوهر داشتند و نمی تونستند طوری کنه شن که من بیام اونا رو بگیرم . در حد همون حال کردن بود و اگه صحبتای عاشقونه ای هم می کردند همه از سر سیری و کس خلی بود و باد هوا  و این که موقع عشقبازی و هوس و سکس که دیگه نون و حلوا قسمت نمی کنن .  راستش از این که سیما با هام لج نبوده خیلی خوشحال بودم . پس اون یه جورایی بهم علاقمند شده . ولی منم باید سعی کنم که در همین حد معقول نگهش داشته باشم و نذارم که بیشتر از این پیش بره . من برای عشق و عاشقی ساخته نشدم . هر کاری کردم که صحبتا رو به سمت عاطفی نکشونه نشد که نشد . با این که منم یه جورایی بهش علاقه پیدا کرده بودم ولی نمی تونستم به همین سادگی برم به یکی دل ببندم و بهش بگم عاشقشم . اون وقت مثلا اگه وابستگی و ازدواجی هم پیش میومد چی . خونواده ام چی می گفتند .. شاید اگه ازدواجی عقدی صورت می گرفت و قبل از رفتن به سر خونه و زندگیش از شوهرش جدا می شد و دختر بود می شد  هضمش کرد ولی به این صورت نمی شد .. -خب آقای هوشیار حالا متوجه شدی که چرا این قدر پیگیر کاراتم . ;/; -آره واسه این که به من و سلامتی من و جامعه اهمیت میدی . امر به معروف و نهی از منکر رو دوست داری .. -اوووووووههههههه پسسسسسر عاشق امر به معروفم . واسه همینه که دوستت دارم .. پس از بر زبون آوردن این حرفش برای لحظای سکوت کرد و بازم بهم خیره شد . -هوتن نگاه چند دقیقه پیشت خیلی زیبا بود و عاطفی .. چقدم بوسه هات شیرین بود . نمی خوای  بازم منو ببوسی ;/;…. ادامه دارد …. نویسنده …. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها