داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

خانوما ساکت 30

من و اکی جون که فکر کنم حالا خوشش میومد اکی صداش کنیم در آبدار خونه بودیم و اون یه جور مخصوصی به من و لاپام زل زده بود با این که در گستاخی و بی پر وا بودن دست همه رو از پشت بسته بودم ولی اون انگاری داشت منو از رو می برد . یه نگاهی که به چهره اش انداختم حس کردم که درزیبایی و هوس انگیزی دست کمی از بقیه نداره حالا بیچاره اسمش خدمتگزاره ولی از اون حشری ها نشون میده . از اونایی که اگه همین جا بخوابونمش حرفی نداره .-آقا هوتن یه چایی بیارم گلویی تازه کنین .. -بد نمیشه ;/; -اینا رو ولش فکر خودتون باشین .. برام چایی آورد و یه شیرینی هم خودش گذاشت پهلو وردستم .. -به این خانوما رو ندین . یه مردی رو که می بینن همه شون بلبل زبون میشن .. -ببنم اکی خانوم جسارت نشه شما هم همین جوری هستین ;/; یه نگاهی بهم انداخت و لباشو ورچید طوری که انگار هم از این حرفم ناراحت شده و هم از این که بتونه یه پاسخ قانع کننده و کش دهنده ای برای اون داشته باشه خوشحاله .. -به نظر شما من از این دسته خانومام . باید نگاه کنم مردش کیه . اگه آقای خوب و با شخصیتی مث شما باشه دوست دارم از کمالاتش استفاده کنم .. -شما کمالات رو در چی می بینین اکی خانوم ;/; یه خورده صورتشو بهم نزدیک تر کرد و گفت در هرچی که شما می بینین و بلافاصله ازم فاصله گرفت . چایی رو خوردیم و رفتم به بقیه سخنرانی ادامه دادم . شاید اگه اکی اون لحظه ازم دور نمی شد من اونو می بوسیدم و برای ساعتهای بعد رزروش می کردم .. شایدم می خواست دلمو ببره و آتیشم بزنه و شایدم نمی دونست که من قصد چه کاری رو دارم و ازم حساب می برد . من که از دیدن زنا به وجد اومده بودم ولی می دونستم اکی می تونه دست به نقد  فروکش دهنده آتیش هوسم باشه بااین حال به اون زنا توجه نشون می دادم تا عکس العمل اکی رو ببینم .. مرسده که با سوالای الکی خودش داشت منو می کشت و منم تا می تونستم جوابای الکی بهش می دادم .. حتی یه باروقتی رفتم نزدیک صندلیش بهم گفت آدرس خونه و مشخصات منو که دارین اگه خواستین یه مشاوره خصوصی در منزل واسم بذارین من حاضرم .. یا من گیج شده بودم یا اون . اگه اون می خواست کس بده من واسه چی باهاش تماس می گرفتم . تازه اون جوری زبونش همیشه رو من بلند و دراز بود -فکر کنم اگه شما تماس بگیرین بهتر باشه من سرم شلوغه و ممکنه مشاوره های دیگه باعث فراموشی من بشه .. وای که این زنا کرم داشتند .صحبتو کشوندن به دوست پسر گرفتن دخترا و طرز بر خورد با دختراشون در این موارد ..یکی از این خانوما که اسمش بود ستاره و یه میکاپ شیطانی هم کرده بود و از اکلیل زیادی که به خودش زده بود عین ستاره می درخشید پرسید -به نظر شما آقای هوشیار ما اگه بر خورد تند داشته باشیم یا با ملایمت بر خورد کنیم کدومش می تونه موثر تر باشه .. سوالشو خوب مطرح نکرده بود .. منم حس کردم که باید یه خورده خودمو پررو تر نشون بدم -ببینید خانومای محترم یک سوزن به خود یک جوالدوز به دیگران ..البته جسارت نشه شما می تونین خودتونو بذارین جای دخترای خودتون .. وقتی در سن اونا بودین چه احساسی داشتین تمایلات شما به چه صورت بود . انگیزه شما از دوست پسر گرفتن چه بود .. البته من این بحثو به صورت کلی مطرح کردم و درست نیست در میان عامه بازش کنم اگه یه مشاوره خصوصی بود بسط این مسئله موردی نداشت .. سر و صدا و زمزمه همه بلند شد و در گرفت که ما همه مون حاضریم که مشاوره خصوصی داشته باشیم .. خیلی سخت بود به این همه آدم مشاوره دادن . مگه یکی دو تا بودن . یکی از خانوما صداش در اومد و گفت آقای هوشیار ما خانوما که همه مثل هم نیستیم . من قبل از ازدواجم اصلا  قدم کجی بر نداشتم .. اون طرف یکی دیگه گفت ما که نمی دونیم تو درست میگی یا نه تازه کی گفته دوست پسر گرفتن قدم کج بر داشتنه . مگه این آقایون نیستند که تند و تند دوست دختر عوض می کنن و کسی هم نیست که بهشون بگه بالای چشتون ابروست -خانوما ساکت ! اینجا مجلس مهمونی نیست . ما اینجا دور هم جمع شدیم تا درمورد  مشکلات روحی و بر خورد اجتماعی و فرهنگی فرزندان و دانش آموزان خودمون صحبت کنیم .. واییییی کیرم دوباره در حال شق شدن بود . اکی بازم به لاپام نگاه می کرد .. -یه تنفس چند دقیقه ای و پذیرایی بد نیست تا نظر خانومای گل و دوست داشتنی چی باشه .. همه گل از گلشون شکفت . من و اکی رفتیم طرف آبدار خونه .. دیگه هوشیارشو کنار گذاشته بهم می گفت هوتن خان یا آقا هوتن -هوتن خان به این خانوما که میگی خانومای گل خیلی خیلی دیگه روشون زیاد میشه داشتند شما رو می خوردند -منظورت چیه اکی جان .. چه نوع خوردنی .. وقتی بهش گفتم اکی جان یه جوری شد .. خیلی خسته شدی .. گل و دوست داشتنی واقعی بدون تعارف خودتی . اونا رو همین جوری بهشون گفتم .. اینو که گفتم صورتش سرخ تر از قبل شد ولی می دونستم اون قدر ها هم که تظاهر می کنه اهل شرم و حیا نیست … ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها